ماجرای قتل‌های عنکبوتی که در سال‌های ۷۹ تا ۸۰ در شهر مشهد اتفاق افتاد، یکی از مهم‌ترین پرونده‌های جنایی و خبرساز طی ۲ دهه اخیر است که با گذشت ۲۲ سال از آن هنوز هم منشأ تحولات و بحث‌های جدی است.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خراسان، پس از ساخت چند فیلم سینمایی درباره این قتل ها و به ویژه ساخت فیلم موهن «عنکبوت مقدس»، روزنامه خراسان برآن شد تا به عنوان اولین رسانه ای که ۲۲ سال قبل ماجرای قتل های عنکبوتی را فاش کرد، ناگفته‌ها و ابعاد جدیدی از این قتل‌ها را در گفتگو با سیدخلیل سجادپور، خبرنگار پیشکسوت خود که از اولین روزهای وقوع این قتل‌ها از نزدیک ماجرا را پیگیری کرده، به مخاطبان ارائه کند.

سیدخلیل سجادپور، روایتی عجیب و ناگفته از زوایای پنهان این قتل‌ها را که تاکنون در جایی بیان نشده، در حالی بازگو می کند که هنوز بسیاری از ابعاد پیچیده و حقایق پشت پرده این پرونده برای افکار عمومی بیان نشده است. نکاتی که با گذشت این سال‌ها هنوز هم مورد بهره برداری ها و اغراض سیاسی قرار می‌گیرد.

در این گفت‌وگوی جذاب و نفس‌گیر با طرح سوالاتی از ابعاد پنهان این ماجرا به واکاوی قتل های عنکبوتی از زبان خبرنگاری پرداخته ایم که آن زمان در متن این ماجرا حضور داشت و اخباری را که تاکنون محرمانه مانده بود، رسانه ای می‌کند. این گفتگو از امروز و در چند شماره آینده تقدیم مخاطبان می‌شود.

آقای «سجادپور» طبق اخبار چاپ شده، روزنامه خراسان برای اولین بار قتل‌های زنان خیابانی معروف به «قتل‌های عنکبوتی» را فاش کرد. قصه از کجا آغاز شد؟

واقعیت این است که آن زمان نه تنها ما، بلکه هیچ‌کس فکر نمی کرد که با قتل های سریالی روبه‌رو شده ایم. اگر قتلی شب رخ می داد یا جسدی شب کشف می شد، خبر آن تقریبا سه روز بعد در روزنامه به چاپ می رسید. چون روز بعد از کشف جسد، خبر تنظیم و به دستگاه چاپ سپرده می شد و مخاطبان روز بعد از آن از خبر مطلع می شدند. به همین دلیل هم اولین قربانیان «سعید حنایی» که اجساد آنان در جاده فرعی و مزرعه گوجه فرنگی منطقه خین عرب در حاشیه شهر کشف شد، روز چهارشنبه دوازدهم مرداد درج شد. اما یکی از آن اجساد درون تکه ای موکت قرار داشت و در مورد دیگری، «چادر سیاه» به دور جسد پیچیده شده بود. هرکدام نیز در یک محله افتاده بودند. از سوی دیگر هم رسیدگی قضایی جسد اول به عهده قاضی حجت‌الاسلام محمد علی افتخاری (رئیس شعبه ۴۲ دادگاه عمومی) بود و پرونده جسد دیگر را قاضی نوذر شریف (رئیس شعبه ۳۷ دادگاه عمومی مشهد) رسیدگی می کرد که از پرونده های یکدیگر بی‌خبر بودند. چون هنوز قاضی ویژه قتل عمد در دستگاه قضایی وجود نداشت و قاضی کشیک هر روز دادگستری، رسیدگی به پرونده های قتل را هم به عهده می‌گرفت. حتی زمانی که سومین جنایت نیز رخ داد، هیچ کس به موضوع مشکوک نشد. چراکه این بار قاتل جسد را درون ۴ کیسه گونی زردرنگ گذاشته و آن را در خیابان بزرگمهر (مرفه‌نشین‌ترین منطقه مشهد) و آن هم در روز روشن (ساعت ۳ بعد از ظهر) رها کرده بودند. این پرونده جنایی را هم قاضی مهدی معینی (رئیس شعبه ۴۱ دادگاه عمومی) رسیدگی می‌کرد. هنوز دادسراها احیا نشده بود.

فرضیه دیگری هم که تا آن زمان قتل های زنان را کم اهمیت جلوه می داد، سوابق اعتیاد و روابط نامشروع مقتولان بود که دو جسد در حاشیه شهر رها شده بود و این فرضیه قوت می گرفت که در پاتوق های مواد مخدر درگیر شده باشند یا به دلیل تزریق هروئین و سوء مصرف مواد، جان خود را از دست داده باشند که اهالی پاتوق  یا صاحبان منازل به دلیل ترس از دستگیری، اجساد را در حاشیه شهر انداخته اند که برخی از همین قتل ها در زمان قتل های عنکبوتی هم رخ داد.

از طرف دیگر نیز پس از آن که اولین اخبار کشف اجساد، مانند خبرهای عادی در روزنامه خراسان درج شد، تا چند ماه بعد هیچ حادثه مشابهی رخ نداد و پرونده آن ۳ قتل هم که توسط ۳ قاضی به طور جداگانه در حال رسیدگی بود، به فراموشی رسانه ای رسید تا جایی که قاضی افتخاری رای دادگاه را نیز درباره قتل اول صادر کرد و طبق این رای دیه مقتوله باید از بیت‌المال پرداخت می شد اما پرونده تا زمان شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان این جنایت مفتوح بود. به این ترتیب نام «روزنامه خراسان» به عنوان افشاکننده قتل های عنکبوتی در تاریخ ثبت شد.

پس چه زمانی «قتل های عنکبوتی» رنگ سریالی به خود گرفت؟

ببینید ماجرای قتل‌های مذکور به ۳ دوره یا شاید هم ۴ دوره تقسیم می‌شود؛ مرحله اول ۳ قتل با ماجراهای متفاوت بود که در فاصله چند روز در مرداد سال ۷۹ رخ داد و بعد خاموش شد اما مرحله دیگر از دی سال ۷۹ دوباره شکل گرفت و تا روزهای آخر اسفند ادامه یافت. البته در این میان اجساد مشابهی نیز در حاشیه شهر کشف شد که بعد از دستگیری عاملان آن مشخص شد جزو قتل‌های عنکبوتی نبودند. مانند جسد زن ۴۵ ساله ای که در انتهای بلوار بهارستان درون چادر سیاه کشف شد که روسری نیز دور گردنش پیچیده شده بود.

از همین قتل که به ششمین جسد معروف شد، این جنایت‌ها رنگ سریالی به خود گرفت. چرا که بعد از کشف چهارمین جسد که در کوچه ای فرعی بین جاده قدیم و جدید قوچان رها شده بود، مرحوم قاضی غلامرضا منصوری (قاضی وقت شعبه ۵۳ دادگاه عمومی مشهد) به عنوان قاضی کشیک رسیدگی به پرونده را به عهده داشت که بعد از وقوع پنجمین قتل، دیگر به سمت قاضی ویژه قتل عمد انتخاب شد. ۱۹ اسفند بعد از کشف جسد ششمین قتل، گفت‌وگویی با قاضی منصوری انجام دادم که او با تاکید بر سریالی بودن قتل های زنان خیابانی، به خبر تلخ دیگری هم اشاره کرد که شاید جدی گرفته نشد. او در این مصاحبه که روز ۲۰ اسفند با تیتر «اکیپ ویژه ای برای بررسی قتل چند زن در مشهد تشکیل شد» مقابل دیدگان مخاطبان بی‌شمار روزنامه خراسان قرار گرفت و ادعا کرد که «در چند ماه گذشته حدود ۶ قتل با شیوه و شگرد یکسان در مشهد رخ داده است. در حالی که سال قبل هم موارد مشابهی گزارش شده که هنوز عامل یا عاملان این جنایت‌ها شناسایی نشده اند!»

در دوره دوم قتل‌ها که گویی پس از چند ماه تردید یا برنامه خاص عاملان جنایت‌ها آغاز شده بود، حدود ۵ قتل دیگر اتفاق افتاد و بدین ترتیب پلیس و دستگاه قضایی مقابل قتل‌هایی پیچیده قرار گرفتند که هیچ کس به هیچ وجه تصور نمی کرد این جنایت‌ها را یک نفر انجام داده باشد. همه مسئولان و کارآگاهان متفق‌القول بودند که با یک باند مخوف طرف هستند، یا در پس این جنایت ها ماجرایی مانند قتل‌های زنجیره‌ای وزارت اطلاعات نهفته است. یا افراد ذی‌نفوذ و صاحب قدرت و موقعیت اجتماعی دست به چنین اعمالی می‌زنند. به همین دلیل گروه های ویژه ای در آگاهی مشهد با بهره گیری از همه توان پلیسی و امکانات سنتی آن زمان مامور رسیدگی به پرونده قتل های عنکبوتی شدند.

دوره سوم این قتل ها نیز از فروردین تا اوایل مرداد سال ۸۰ رقم خورد که دیگر جوّ وحشتناکی در شهر ایجاد شده بود و مصاحبه ها و تحلیل های گوناگون رسانه ها، مدیران، نمایندگان مجلس و افراد مشهور فشار عجیبی را به نیروی انتظامی و دستگاه قضایی وارد کرده بود. ماجرای قتل زنان خیابانی دهان به دهان می چرخید و این گونه زن‌ها با ترس و وحشت از خانه بیرون می آمدند. مرحله چهارم نیز به ماجراهای شخصیتی، انگیزه و محاکمه «سعید حنایی» مربوط می شود که جای بحث زیادی دارد.

روزنامه خراسان نام «قتل‌های عنکبوتی» را روی این پرونده گذاشت که بعد هم دیگر رسانه‌ها به ناچار همین عنوان را استفاده کردند. به طوری که این «لقب» به صورت بین المللی در تاریخ ثبت شد. چه شد که این نام را انتخاب کردید؟

سوال خوبی است. چون برخی فقط عنوان می کنند که رسانه ها نام قتل های عنکبوتی را بر این پرونده گذاشتند و متاسفانه نه تنها نامی از خراسان نمی برند، بلکه تلاش می کنند به نوعی نام‌گذاری قتل های عنکبوتی را برای خودشان به ثبت برسانند. واقعیت ماجرا این است که آن زمان هنوز زوایا و ابعاد این جنایت های هولناک مشخص نبود و همان طور که گفتم، تا وقوع ششمین قتل، هنوز سریالی بودن آن هم جدی گرفته نمی شد. در تعطیلات نوروز سال ۸۰، ۱۵ قتل عمدی در مشهد رخ داد که ۳ قتل به شیوه و شکل قتل های زنان خیابانی بود. این ۳ جسد در آخرین روزهای تعطیلات یعنی ۱۲، ۱۴ و ۱۵ فروردین در حالی کشف شدند که روزهای تعطیل تاسوعا و عاشورا نیز سپری شده بود. به همین دلیل من در صفحه حوادث هجدهم فروردین خبر را با این عنوان نوشتم که «۳ زن دیگر به شیوه مرموز به قتل رسیدند» اما از روز بعد تصمیم گرفتم نامی برای این پرونده انتخاب کنم که بعدها اخبار آن را با همین نام چاپ کنیم. چراکه این عناوین بیشتر موجب تمرکز مخاطب و جذب آنها می شد. مانند اخبار پرونده «کرکس سیاه» که قبل از آن روی پرونده عامل اغفال کودکان گذاشته بودم.

پس از حدود ۲ ساعت تفکر رسانه ای بالاخره چندین عنوان با توجه به نوع قتل ها انتخاب کردم که از جمله آنها «قتل های پاپیونی» بود. چون قاتل یا قاتلان، روسری و چادری که اجساد درون آن قرار داشت به شکل پاپیون گره می زدند! و نام های دیگر مانند «قتل های سیاه» (چون اجساد درون چادر سیاه بودند)، قتل های ایکس (یعنی قتل های ناشناخته) و غیره. «قتل های عنکبوتی» هم جزو آنها بود به دلیل این که عامل یا عاملان جنایت ها مانند عنکبوت تور سیاه پهن می کردند تا قربانیان خود را به دام بیندازند و جسد را در همان تور رها می کردند که البته بعد از دستگیری قاتل مشخص شد نام بی‌مسمایی هم انتخاب نکرده بودم و بدین ترتیب با همین عنوان ادامه دادم. البته من همواره برای انتخاب عناوینی که روی پرونده های مهم قضایی و پلیسی می گذارم، با همکارانم در تحریریه مشورت می کنم. آن روز هم بسیاری از همکاران از میان اسامی مذکور به «قتل های عنکبوتی» رای دادند و این گونه خبرهای قتل سریالی زنان خیابانی را با همین عنوان ادامه دادم.

برخی از خبرنگاران بعد از تولید فیلم‌های عنکبوت و عنکبوت مقدس، طوری وانمود می کنند که فقط آنان این قتل ها را دنبال کرده اند و حتی مدعی هستند که به دلیل حضور سریع در صحنه های جرم، پلیس به آنان مظنون شده است!
این حرف ها برای خودنمایی بیان می شود. با کدام سند و مدرک چنین سخنان بیهوده ای را بازگو می کنند؟ به کدام مقر انتظامی احضار شده اند؟ چه کسی به آن ها گفته که تو مظنون ما بودی؟ یا در کدامین خبری که در روزنامه چاپ شده است، خودت را اولین نفری معرفی کرده ای که در صحنه رها کردن جسد حضور داشت. این حرف ها ارزش پاسخگویی ندارد. حقیقت ماجرا این است که روزنامه های تهران بعد از انتشار یازدهمین قتل در روزنامه خراسان متوجه ماجرا شدند که با درج دوازدهمین قتل در بلوار خیام به طور خیلی جدی این اخبار را دنبال کردند و به این دلیل هم از هجدهم فروردین به بعد، جوّ کشور تحت تاثیر اخبار قتل های عنکبوتی مشهد قرار گرفت. تا جایی که حتی در شورای عالی امنیت ملی کشور هم ستاد ویژه تشکیل شد. ولی این که روزنامه خراسان به دلیل تاثیرگذاری خبری، کم‌نظیر بود، باید به یکی از همین ماجراهای حضور در صحنه های جنایت اشاره کنم.

ظهر روز دوازدهم اردیبهشت قتل مشابهی در بلوار امامت مشهد رخ داد. در حالی که بسیاری از روزنامه ها آن را سیزدهمین قتل عنکبوتی نامیدند اما من که در صحنه حادثه حضور داشتم و فقط خبر قتل را چاپ کردم ولی خیلی زود مرد فراری که بعد از این جنایت تحت تعقیب قرار گرفته بود، با تلاش گسترده پلیس در تهران دستگیر شد. خبرنگار حوادث دفتر تهران به نقل از رئیس وقت آگاهی مرکز، خبری را به روزنامه ارسال کرد که «عامل یکی از قتل های عنکبوتی در تهران دستگیر شد.» چاره ای جز درج خبر نداشتیم. چون مصاحبه یک مقام مسئول بود و همه افسران خیلی خوشحال بودند که احتمال دارد او به قتل های دیگر هم اعتراف کند اما در زیر همان خبر که در تاریخ شانزدهم اردیبهشت سال ۸۰ در صفحه حوادث چاپ شد، من هم اضافه کردم سجادپور خبرنگار خراسان که بلافاصله پس از اعلام خبر قتل این زن در محل جنایت حضور یافته بود، می نویسد: آثار کبودی ظریفی روی گردن مقتوله وجود داشت اما نحوه ارتکاب قتل و جزئیات نظرات کارشناسی در محل حکایت از آن دارد که این زن قربانی قتل های عنکبوتی نشده است. حالا وقتی خبرنگاری چنین ادعایی را مطرح می کند، باید با ذکر تاریخ و عنوان خبر بیان کند که قابل راستی‌آزمایی باشد. البته با آن که بسیاری از خبرنگاران بعد از فروردین ۸۰ این قتل‌ها را پیگیری می کردند اما بعد از دستگیری قاتل، حضور آن ها در مشهد پررنگ تر شد و در جلسات دادگاه علنی شرکت می کردند یا با قاتل و خانواده او مصاحبه داشتند که من هیچ گاه به سوی خانواده قاتل نرفتم چرا که آن را کار درستی نمی دانستم.

شما که در جلسات بازجویی از «عامل قتل های عنکبوتی» حضور داشتید و از نزدیک این پرونده را دنبال می کردید، انگیزه اصلی او از این جنایت ها چه بود؟

«حنایی» فردی بسیار پرخاشگر و ماجراجو بود که با انگیزه انتقام از رانندگان مسافرکش وارد این ماجرا شد. پرخاشگری های او به حدی بود که حتی سابقه کیفری به جرم «نزاع» داشت و همین موضوع نیروی انتظامی را زیر تیغ انتقادات بیرحمانه قرار داد که چرا دستگیری فردی سابقه‌دار یک سال طول کشیده است! اما همان گونه که گفتم شرایط به گونه دیگری بود.

عامل «قتل های عنکبوتی» بعد از دستگیری گفت: وقتی همسرم با تاخیر زیاد به خانه برگشت، عصبانی شدم و از او درباره علت تاخیرش پرسیدم که  او از ماجرای تعرض یک راننده مسافرکش پرده برداشت. به همین دلیل او ابتدا به کلانتری رفته و از یک راننده ناشناس پیکان شکایت کرده بود اما چون هیچ دلیل محکم و مستندی نداشت و از سوی دیگر هم نتوانست مشخصاتی از راننده متعرض به پلیس ارائه دهد، این پرونده جدی نگرفته نشد.

حنایی هم که زنش مورد تعرض قرار گرفته بود و بسیار عصبانی و آشفته بود، ساعتی بعد از دستگیری در خانه امن پلیس به افسران ویژه این پرونده گفت ابتدا تصمیم گرفتم تا رانندگان مسافرکش را به قتل برسانم ولی بعد از مدتی از این تصمیم منصرف شدم. چرا که با خود فکر می کردم چند تا از این راننده ها را باید بکشم؟ تعداد آن ها خیلی زیاد است. این بود که تصمیم خود را به قتل زنان خیابانی تغییر دادم تا با کشتن آنها انتقام‌جویی کنم. حنایی معتقد بود اگر این زن ها در حاشیه خیابان ها جولان ندهند، رانندگان هم به هر زن مسافر به چشم زن بدکاره نگاه نمی کنند! این بود که فقط برای «انتقام»، آدم‌کشی به راه انداخت. از سوی دیگر هم حنایی آغاز مرحله دوم قتل ها در زمستان سال ۸۰ را نیز فقط به دلیل خودبزرگ‌بینی و خودنمایی عنوان کرد و گفت: وقتی می دیدم دیگران و مردم به قتل این زن‌ها توجه زیادی دارند، من هم ترغیب شدم تا دوباره کشتن این زن ها را شروع کنم. چرا که بعد از قتل ۳ زن دچار تردید شده بودم.

او در یکی از جلسات دادگاه سخن عجیبی را بر زبان راند و در آخرین دفاعیات خود گفت: «هر وقت زن فاسدی را می دیدم، جنون آنی به من دست می داد و تنها زمانی که او را می کشتم، آرام می گرفتم. در این حال کشتن ۱۶ زن خیابانی برای من به راحتی کشتن ۱۶ سوسک بود!»

از طرف دیگر هم حنایی طبق مستندات پزشکی قانونی، دارای شخصیتی ضد اجتماعی، پرخاشگر و بدون عاطفه است و نمی توان به او نسبت جنون داد. این مطالب در یکی از جلسات محاکمه وی توسط مرحوم دکتر تلافیان و دکتر آریا حجازی (مدیرکل پزشکی قانونی استان خراسان رضوی) بیان شد که در صفحه حوادث نوزدهم مهر سال ۸۰ روزنامه خراسان به چاپ رسید. البته پزشک قانونی در این جلسه دادگاه به دو بار فرار او از بیمارستان روانپزشکی هم اشاره کرد و گفت: «حنایی» در سال های ۵۹ و ۶۱ در بیمارستان ابن‌سینا بستری شد که هر دو بار از آن جا فرار کرده و در برگه پذیرش بیمار تاکید شده که «او فردی مهاجم و پرخاشگر می‌باشد که مدت کوتاهی تحت درمان بود!»

ماجرای دیگری که حنایی را به سوی انتقامی هولناک کشاند، این بود که او با جعل کارت بسیج، بعد از حادثه تعرض به همسرش، شماره پلاک خودروهایی که زنان خیابانی را سوار می کردند در یک فهرست یادداشت می کرد یا خودش برخی دختران و پسران را به کلانتری تحویل می داد که مجازات شوند ولی وقتی می دید آنها زودتر از خودش از کلانتری بیرون می آمدند، بسیار عصبانی می‌شد و احساس حقارت می کرد. این موضوع هم یکی از دلایل اقدام به انتقام‌جویی بود. او حتی کارت امر به معروف و نهی از منکر را هم طبق ادعاهای خودش در جلسه علنی دادگاه جعل کرده بود تا با استفاده از آن مانع کار رانندگان مسافرکش شود. به همین دلیل فردی پرخاشگر، ضد اجتماعی و ماجراجو وارد حوادث هولناک «انتقام» شده بود.

برچسب‌ها