به گزارش همشهریآنلاین، جیک جیک گنجشک ها ریتم زیبایی به صبح بوستان نارنج داده و گاهی اوقات قار قار کلاغ به شکل خوشایندی آن را به هم می زند.سراغ بوستان خانواده را از نگهبان پارک می گیرم. انتهای پارک را نشان می دهد و می گوید همه اهالی بزرگراه محلاتی و خیابان نبرد این مزرعه را می شناسند. اینجا سال هاست که بخشی از زندگی مردم منطقه شده و بوی عطر سبزی هایش تا چند خیابان آن طرف تر هم پخش میشود.
«اینجا بازنشستگی ندارد. برای همه بازنشسته ها هم کار هست. اینجا فقط برای دلت کار میکنی و دستمزد را هم از همین خاک میگیری. نمیدانی وقتی ریحان و نعناع و خیاری که خودت کاشتهای سرسفره میگذاری چقدر لذت دارد.» این را طاهره یکتا میگوید. یکی از زنان محله که سال هاست در این مزرعه سبزی کاری میکند و حالا زودتر از همه آمده است. نایلون بزرگی به دست گرفته و مشغول چیدن سبزی است. توجهی به اطراف نمیکند و مراقب است همه جای باغچه خوب آبیاری شود. میگوید وقتی با این سبزیها و مزرعه سرگرم میشود دیگر هرچیزی حتی مشکلات زندگی روزانه را فراموش می کند. « هفت سالی است این مزرعه کوچک را دارم. شش ماه اول سال هیچ وقت سبزی خوردن نمیخرم و به خیلی از دوستان و همسایهها از همین سبزی باغچه میدهم. باور میکنید این دو قطعه از مزرعه خانواده پارک این همه برکت دارد؟ علاوه بر آن برای من و خیلی از همسن و سالها شرایطی فراهم شده تا با کاشت و پرورش سبزی و صیفی جات آرامش فکری پیدا کنیم و روحیه بگیریم.»
او توضیح میدهد: « من زودتر از خانمهای دیگر به مزرعه میآیم و مشغول کار میشوم. چیزهایی را که در کلاس آموزش گل و گیاه یاد میگیریم اینجا انجام میدهیم. با همین نکاتی که یاد گرفتهایم سال هاست سبزی میکاریم و استفاده میکنیم. این ایده از شهرداری منطقه 14 شروع شد و شنیدهام برخی از مناطق تهران هم در بعضی از بوستانها مزرعه خانواده درست کرده و در اختیار مردم قرار دادهاند. این بوستان دو تا مزرعه دارد و این بخش از پارک برای بانوان است و آنجا را که میبینی مزرعه آقایان است. سه روز در هفته هم کلاس آموزشی گل و گیاه در اداره فضای سبز برگزار میشود. خیلی از خانمها که در مزرعه خانواده باغچه دارند در این کلاسها شرکت میکنند، ولی آقایان کمتر شرکت میکنند و معتقدند کشاورز زاده هستند و همه چیز را بلدند.»
کم کم زنان دیگر از راه میرسند و بیلچه و نایلون و قیچی به دست مشغول چیدن میشوند. گاهی از هم مشورت میگیرند و گیاهانی را که کاشتهاند نشان میدهند. لبخند به چهره دارند و سعی میکنند قبل از شروع کلاس سبزیهای بیشتری جمع کنند. طاهره با دست بوتههای خیار را نشان میدهد و میگوید: «خیلی از مردان و زنان سالمند و بازنشسته در این باغچههای کوچک برای خودشان سبزی و صیفیجات و داروهای گیاهی میکارند. نفع مالی برای ما ندارد، فقط به خاطر روحیه گرفتن سبزی میکاریم و لذت میبریم. کسی هم از ما سبزی بخواهد دست خالی برنمیگردد. مشکل بزرگ ما سارقانی هستند که در تاریکی شب به این مزرعه دستبرد میزنند. ای کاش حداقل به اندازه نیازی که دارند ببرند. آنها خیار و لوبیا را از بوته در میآورند و باعث میشوند دیگر سبز نشوند. اینجا را ببین! چند بوته خیار کاشته بودم، اما الان فقط دو بوته مانده که آنها را بین سبزیها مخفی کردهام تا کامل برسند. چند بار تقاضا کردیم حصار بکشند ولی هنوز خبری نشده.»
زن چادرش را به کمرش گره می زند تا گلی نشود. با دقت قیچی را پایین می گیرد و مشغول چیدن می شود. تعارف میکند برای ما هم سبزی بچیند. میگوید اگر یک روز به این باغچه سر نزند تا شب حال خوبی ندارد: «این باغچهها را به محلیها میدهند، یعنی کسی که خانهاش همین اطراف باشد تا بتواند به باغچهاش رسیدگی کند. من 13 سال است اینجا باغچه دارم و انواع سبزیجات و صیفیجات میکارم. این بوته خیار را سه ماه است که کاشتهام. مثل بچهام از آن مراقبت می کنم. هر کسی بخواهد از این سبزی ها و خیار و لوبیا میچینم و به او میدهم ،ولی بعضیها حق خودشان میدانند که شب وارد باغچه بشوند و سرقت کنند.»
چند گنجشک کمی پایین تر مشغول نوک زدن به چغندرها هستند. کسی هم کاری با آنها ندارد. طاهره با لبخند آنها را نشان میدهد و می گوید: «این پرنده ها حق خودشان را میخورند و این روزی آنها است. سه تا چغندر کاشته ام که همه آنها را گنجشکها خوردهاند. این قسمت را می بینی؟ اینجا گیاهان دارویی میکاریم. دوسالی است زیره میکارم اما آنقدر روی این باغچه پا میگذارند که این گیاه بار نمیدهد. محلیها میدانند اینجا باغچه است ،اما رهگذرها اطلاعی ندارند و از وسطش رد میشوند. با شروع پاییز و سرد شدن هوا دیگر مزرعه بار نمیدهد و زمستان بیل می زنیم که خاک هوا بخورد.»
با صدای طاهره خانم همه دست از کار می کشند و راهی ساختمان اداره فضای سبز میشوند: «خانمها زود باشید الان کلاس شروع م شود.» یکی از آنها با خنده می گوید خانمها لطفا در یک صف حرکت کنید، از زنگ تفریح هم خبری نیست. نسرین ثانی کارشناس آموزش و مشاوره اداره فضای سبز با چند بذر جدید وارد کلاس می شود و میگوید: دنیای این زنان و مردان به همین مزرعه گره خورده است «طرح مزرعه خانواده سال 85 با هدف جدا کردن مردم از محیط آپارتمانی آغاز شد. تلاش کردیم تا مردم از چهاردیواری آپارتمان به این باغچهها بیایند. 3 هزار و 910 متر مربع مزرعه خانواده در نواحی مختلف شهرداری منطقه 14 داریم. در کنار آموزش گل و گیاه این باغچهها را با آب رایگان در اختیار مردم قرار میدهیم. دو سال گذشته به دلیل کرونا استقبال کمرنگ شده بود، اما امسال دوباره رونق گرفته است. در کنار مزرعه خانواده مزرعه دوستدار کودک هم داریم تا بچهها با کشت و زراعت آشنا شوند. البته این را هم بگویم که خانمها علاقه بیشتری نشان میدهند، هرچند آقایان تجربه بیشتری در این زمینه دارند.»
کلاس که به پایان می رسد همه به مزرعه برمیگردند؛ با بیلچه گوشهای از باغچههایشان را کنار میزنند و بذرهای جدید را میکارند. طاهره خانم نایلون بذرها را نشان میدهد و می گوید: «هفته بعد تشریف بیاورید سبزی تازه ببرید.»