همشهری آنلاین - رضا نیکنام: اگر در زمینه تاریخچه برگزاری جشن فارغالتحصیلی در ایران مطالعه و تحقیق کنید به نکات جالبی میرسید که در این ایام و روزگار کارایی فراوانی برای جامعه دارد. نخستین موضوعی که توجه هرکسی را به خود جلب میکند نوع آداب و مناسبات برای دریافت مدارج علمی از پایه تا مراتب بالا و بالاتر است، اما مسئلهای که در پیشینه برگزاری مراسم و جشنهای فارغالتحصیلی وجود داشته بیانگر آن است که در هیچ دورهای از نمادی مثل «تاج» بهعنوان سمبل پیشرفت علم و دانش استفاده نشده، بلکه به گواه تاریخ در مراکز آموزشی از جمله مدرسه دارالفنون تهران نیز در جشن فارغالتحصیلی هنرجویان خود از کلاه چهارگوش و شش گوش و منگوله بهره میبردند. حال آنکه به کار بردن نماد «تاج» و برپایی جشن «تاجگذاری الفبا» که سمبلی از دوران سلطنت و پادشاهی است هیچگونه تناسبی با تاریخ علم و فرهنگ ایران ندارد. جشنهایی که با عناوینی همچون «جشن تاج و تاجگذاری الفبا» در گوشه و کنار شهر و حتی در محلههای جنوب شهر افزایش چشمگیری پیدا کرده است.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
والدین از این روند ناراضیاند
«محمد ناصری»، ساکن جنوب شهر و محله جوادیه است که به تازگی در جشن تاج الفبا فرزندش شرکت کرده، دیدگاهش را اینگونه مطرح میکند: «ما بهعنوان والدین بچهها و دانشآموزان مخالف برپایی جشن فارغالتحصیلی برای فرزندانمان نیستیم اما به شیوه آن انتقاد داریم. مثلاً چرا در این جشنها از کلاههایی که تا چند سال قبل در زمان دانشآموزی استفاده میکردیم خبری نیست و جای آن از تاج کاغذی و مقوایی استفاده میکنند. مگر آن نمادها که ریشه در فرهنگ ما دارند کارآیی خود را از دست دادهاند.»
او اضافه میکند: «متأسفانه جشن «تاج» در همه نقاط و حتی در محلههای جنوب شهر نیز رواج پیدا کرده و بیشتر والدین ناراحتند از اینکه مجبورند برای رضایت مدیران مجموعههای آموزشی که بخشی دولتی و یا بخشی خصوصیاند برای فرزندان خود تاج مقوایی و کاغذی تهیه کنند.»
«زینب تقوایی» یکی دیگر از والدینی است که از منظر زیباییشناسی و ارزشگذاری به مسئله نگاه میکند و میگوید: «متأسفانه جشن تاجگذاری الفبا در چند سال اخیر به زور وارد سیستم آموزشی شده و بیشتر بچههای دهه نودی با این چالش روبهرو شدهاند. من به دلیل حرفهام نمونههای مختلفی از این جشن را دیدهام مثلاً در محله نازیآباد و دیگر محلهها. جالب اینکه برگزارکنندگان خودشان علت استفاده از نماد «تاج» در این جشنها را نمیدانند و فقط ادعا میکنند که بچهها با این کار خوشحال میشوند و ذوق میکنند اما به نظر من پوشیدن لباس، کلاه و بند فارغالتحصیلی خیلی زیباتر و شکیلتر است.»
هر چند اکنون نیز این جشن با نماد و سمبل دانشمندان ایران در بین دانشآموختگان دانشگاهها بهعنوان رسمی زیبا برپا میشود، اما ورود نابهنگام المانهای دیگر از جمله تاج و تاجگذاری در جشنهای فارغالتحصیلی حتی در رده نوآموزان میتواند باعث شود تا به مرور زمان ما با فرهنگ غنی و اصیل ایرانی فاصله بگیریم و آن را فراموش کنیم.
یادآوری نقاط برجسته فرهنگی کشورمان، تنها طبقه باارزش دانشآموز، دانشپژوه، دانشخواه، دانشجو، فارغالتحصیل و ممتازان علمی و فرهنگی جامعه را دلگرم نمیسازد، بلکه یادآور آن است که مراقب نمادهای پر ارزش و سنتهای اصیل ۲ هزار ساله و اسطورههای به وجود آورنده این زیربنای باشکوه که موجب سرافرازی همه شهروندان را فراهم میآورد باشیم.
در ادامه مختصری از تاریخچه جشن فارغالتحصیلی و دیدگاه چهرههایخاص را برایتان جمعآوری کردهایم که خواندنش خالی از لطف نیست.
کلاه چهارگوش و بند آن روایت جالبی دارد
مرحوم پرفسور «محمودحسابی»، پدر علم فیزیک ایران، در این باره گفته است: «هنگامیکه دانشجویان به اخذ مدارج دانشگاهی (لیسانس، فوق لیسانس، دکترا) مفتخر میشوند، در روز فارغالتحصیلی لباس بلندی شبیه قبا، عبا و یا ردایی را که معمولاً رنگ آن مشکی است (البته در دانشگاههای خارجی بستگی به انتخاب رنگ از سوی دانشگاههای مختلف را دارد) بر تن فارغالتحصیلان میکنند. بند جلو آن را میبندند و سپس روی سر آنها یک کلاه چهار گوش میگذارند.»
او نقل کرده است: «البته در دانشگاههای خارجی روی سر فارغالتحصیلان دانشگاهی تا دکترا یک کلاه چهار گوش و از دکترا به بالا یک کلاه شش گوش میگذارند که منگولهای از پشت سر این کلاه آویزان است که بند آن از مرکز کلاه شروع شده و هنگامی که لوح فارغالتحصیلی دانشآموخته قرائت میشود استادان آن دانشآموخته این منگوله را از پشت سر او به جلو سرش میآورند تا بهعنوان علامتی از دانشآموخته از جلو سر او آویزان باشد.»
نمادی علمی برگرفته از ابنسینا
یکی از کارشناسان علوم و تحقیقات نیز طعنه شیرینی هم به این مسئله میزند و میگوید: «البته جای صد افسوس که هنگامی که از ما بهعنوان یک ایرانی و صاحب افتخارات علمی، پژوهشی و فرهنگی که پایهگذار بسیاری از علوم در تاریخ بشر از سرزمین ما آغاز شده میپرسند که این لباس چیست و از کجا آمده و چه معنایی دارد؟ خیلیها نمیدانند و شاید حداکثر جواب بدهیم که از وجنات این لباس بر میآید که غیرایرانی باشد! در حالی که اینگونه نیست. اما جالب اینکه اگر همین سؤال را از دانشجو، دانشآموخته، استاد و رئیس دانشگاه و حتی یک نظارهگر غربی یا ژاپنی بپرسیم، برای ما توضیح میدهند که ما به احترام آویسنهای اندیشمند ایرانی (آوسین در غرب نماد دانشمند و ابنسینا است) از این سمبل علمی استفاده میکنیم. برای نشان دادن تفاوت بین دانشآموخته با فرد معمولی و در راستای احترام به شخصیت ابنسینا بهعنوان پدر علم جهان.»
در کتابهای تاریخی آمده که این کلاه سمبلی از یادآوری دستار خراسانی (عمامه) بوده است که همواره ابنسینا به دور سر خود میبسته و اضافه دستارش (تحت الحنک) را مثل تمام خراسانیها که هنوز این سنتها را در کشور ما محفوظ داشتهاند و این اضافه دستار خود را موقع کار بر پشت شانه میاندازند، ابوعلی سینا نیز همین عمل را انجام میداده و تمام مدتی که مشغول پژوهش در امر علمی بوده، اضافه این دستار از دور سرش بر پشت شانه او آویزان بوده و هنگامی که بر کشف جهانی خود (دریافت علمی) میرسیده است این اضافه را از پشت شانه خود به جلو سینه میانداخته تا نیل به تحقیق و هدف علمی و کشف خود را به اطلاع پژوهشگران همکار خود رسانده و هموطنان خود را از یک دستاورد نوین آگاهی میداده است.
ابنسینا با این کار شادی علمی را در بین هموطنانش به وجود میآورد، آنها را برای ادای خوشحالی خود، تبریک و صله جشن و مهمانی آماده میساخت و یک وجد پژوهشی و نوخواهی علمی را در جامعه به وجود میآورد.