علی خوشتراش- همشهری آنلاین: فرهنگ فارسی معین معروف به فرهنگ معین یکی از فرهنگهای لغت یکزبانهی نامدار و بارز به فارسی است. نویسنده این فرهنگ محمد معین و ناشر آن مؤسسهی انتشاراتیِ امیرکبیر (در تهران) است. «ویرایش متوسطِ» این فرهنگ نخستین بار در سال ۱۳۵۱ پس از درگذشت محمد معین و با کوشش سید جعفر شهیدی انتشار یافت. فرهنگ فارسی معین در شش مجلد تدوین شده و بارها، در ایران به چاپ رسیدهاست.
عبدالرحیم جعفری در خاطرات خود به مذاکرات اولیه با معین اشاره میکند که قرار بوده این فرهنگ در یک جلد ۱۵۰۰ تا ۱۶۰۰ صفحه چاپ شود که یکهزار تا یکهزار ۱۰۰ به لغات و ۵۰۰ تا ۶۰۰ صفحهٔ آن برای اعلام اختصاص داده شود.
اما اکنون فرهنگ معین شامل ۳ بخش لغات، ترکیبات خارجی و اعلام آن است که هرکدام از این ۳ بخش، دارای مشخصاتی مثل بخش لغات شامل (مواد، املا، تلفظ، اصل و ریشه، دستور، معانی و مفاهیم، شواهد و امثله، مترادف و متضاد، توضیح، لغات مصوب فرهنگستان) و بخش ترکیبات خارجی شامل (مواد املا، تلفظ، اصل و ریشه، دستور، معانی و شرح اعلام، شواهد، توضیح، تواریخ، نامهای مصوب فرهنگستان) است.
بهطور کلی با استفاده از فرهنگ معین میتوان اطلاعاتی از واژگان و اصطلاحات فارسی (ایرانی، عربی، ترکی، مغولی، هندی و واژگان زبانهای اروپایی مستعمل در فارسی) اعم از فصیح و عامیانه پی برد، و از تلفظ، معرفت بر ریشه و وجه اشتقاق و ترکیبات و ترکیبات کلمات آگاهی یافت.
معین با اعتقاد بر اینکه هیچ فرهنگ کاملی کار یک تن نباید و نمیتواند باشد، با همکاری گروهی دوستان فاضل و بالغ بر ۴۰۰ دانشجو در طی ۲۰ سال و با استفاده از ۳۰۰ هزار فیش کار تنظیم فرهنگ را به پیش برد. معین برای بیان بهتر تلفظها از حروف لاتین استفاده کرد.
محمد معین در پیشگفتار چاپ نخست کتابش تأکید کرده بود که فرهنگ معین وقتی رضایتش را فراهم میکند که دستِکم سه بار کاملاً ویرایش شود، اما عمرش برای پایان یکبار این فرهنگ هم کافی نبود. به علت سکته نابهنگام معین، بخشهای پایانی از اعلام (نشانهها) نیمهکاره ماند که پسازآن بدست جعفر شهیدی بهفرجام رسید و به آن افزوده شد.
بانی مالی فرهنگ معین
فرهنگ معین تنها فرهنگ بزرگی است که دوره ششجلدی آن ارزشمند است؛ چراکه در زمان محمد معین و تصدی نشر به دست عبدالرحیم جعفری، که بانی مالیِ این کار بود، تنها همین فرهنگ منتشر شد.
- عناصر مشترک در ادبیات فارسی و لهستانی | گفتوگو با استاد ایرانشناسی دانشگاه کراکوف لهستان
- واکنش علی نصیریان به حذف ادبیات از کنکور
زندگینامه معین
محمد معین در ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ در رشت به دنیا آمد. پدرش شیخ ابوالقاسم از روحانیان شهر رشت بود. او که اولین فرزند خانواده بود، در ۶ سالگی مادر و پدرش را در فاصله ۵ روز به دلیل ابتلا به بیماری حصبه که در آ «دوران در گیلان فراگیر شده بود از دست داد و جد پدریاش شیخ محمدتقی معینالعلما سرپرستی معین و برادر و خواهرش را بر عهده گرفت. دکترمعین پیشرفت علمی و معنوی خود را مدیون او میدانست.
نبوغ بالا و اشتیاق به تحصیل
معین به دلیل استعداد و نبوغ بالا دوره ۶ ساله ابتدایی را فقط طی ۲ سال در دبستان اسلامی رشت و دورهٔ اول متوسطه را در «دبیرستان نمره ۱» رشت به اتمام رساند. بعد برای تحصیل در دورهٔ دوم متوسطه به دارالفنون تهران رفت و در رشته ادبی فارقالتحصیل شد. در اوان تحصیل در دبیرستان، صرف و نحو عربی و بخشی از علوم قدیمه را نزد پدربزرگش نیز فرا گرفت. در سال ۱۳۱۰ در دانشسرای عالی در رشتهٔ ادبیات و فلسفهٔ علوم تربیتی به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۱۳ با نوشتن پایاننامهای به زبان فرانسه در مورد شاعر فرانسوی «لوکونت دو لیل» در رشتهٔ ادبیات و فلسفه به اخذ مدرک کارشناسی نایل شد.
پس از طی دورهٔ شش-ماههٔ دانشکدهٔ افسری احتیاط، شش ماه اول سال ۱۳۱۴ را به خدمت افسری گذرانید و در مهر ماه آن سال به دبیری دبیرستان شاهپور اهواز منصوب شد. پس از سه ماه، ریاست دانشسرای شبانهروزی اهواز را یافت و در عین حال عضویت تحقیق اوقاف و ریاست پیشاهنگی و تربیت بدنی استان ششم به عهدهٔ وی بود. در همین ایام به وسیلهٔ مکاتبهٔ آموزشگاه روانشناسی بروکسل، که تحت نظر Elmer Knowles روانشناس اداره میشد، روانشناسی عملی و دیگر شعب آن از قبیل خطشناسی، قیافهشناسی و مغزشناسی را فراگرفت.
دریافت نخستین دکترای ادبیات فارسی در کشور
در سال ۱۳۱۸ به تهران منتقل شد. در حین تصدی معاونت و سپس کفالت اداره دانشسراها در وزارت فرهنگ، برای دورهٔ دکترا در ادبیات فارسی در دانشگاه تهران ثبت نام کرد. پس از چندی با حفظ سمت به دبیری دانشکدهٔ ادبیات منصوب شد. او در ادامه از پایاننامهٔ دکترای خود با راهنمائی ابراهیم پورداوود با قید «بسیار خوب» پذیرفته شد و محمد معین به عنوان نخستین دانشآموخته دورهٔ دکترای ادبیات فارسی در ایران شناخته شد.
نخستین رئیس سازمان لغتنامه دهخدا که بود؟
از آغاز سال ۱۳۲۵ شمسی که چاپ لغتنامه دهخدا طبق قانون، در مجلس شورای ملی آغاز شد، معین به همکاری علیاکبر دهخدا برگزیده شد. در دی ماه ۱۳۳۴ با موافقت علیاکبر دهخدا، سازمان لغتنامه از منزل شخصی دهخدا به مجلس شورای ملی انتقال یافت و براساس وصیتنامه دهخدا، معین به ریاست امور علمی آن سازمان منصوب شد. در اسفند ۱۳۳۶ سازمان مذکور به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران انتقال یافت و طبق اساسنامه مصوب شورای دانشگاه، ریاست سازمان لغتنامه به عهده محمد معین گذاشته شد. وی این سمت را تا آخرین روزی که دچار سکته شد به عهده داشت.
رفتن به کما و درگذشت
محمد معین در ۹ آذر ۱۳۴۵ پس از بازگشت از ترکیه، در دفتر گروه زبان و ادبیات فارسی، سکته کرد و پنج سال آخر زندگیاش را در حالت اغما گذراند. او را برای معالجه ۱۳۴۶ به کانادا منتقل کردند، ولی چون مراقبتهای تیمهای پزشکی آنجا باعث بهبودی او نشد دکتر معین به ایران بازگردانده و در بیمارستان فیروزگر بستری شد. محمد معین در ۱۳ تیر ۱۳۵۰ در همان بیمارستان درگذشت و طبق وصیتش در آستانه اشرفیه به خاک سپرده شد.
معین مورد اعتماد همگان بود
فرهنگ دهخدا بدون تلاشهای دکتر معین در آن زمان به راحتی قابل انتشار نبود. تحویل میلیونی فیشهای دست نوشته دهخدا به او بیشک به توانایی علمی و مورد وثوق بودن او بر میگردد. دکتر معین در آن دوره از سرآمدان زبان فارسی به شمار میآمد و این مورد اعتماد بودن تا آن حد زیاد بود که حتی نیما یوشیج پدر شعر نو فارسی هم اواخر عمر خود وصیت کرد که «امشب فکر میکردم با این گذران کثیف که من داشته ام—بزرگی که فقیر و ذلیل می شود، حقیقتا جای تحسر است. فکر می کردم، برای دکتر حسین مفتاح چیزی بنویسم که وصیت نامه ی من باشد. باین نحو که بعد از من هیچکس حق دست زدن به آثار مرا ندارد بجز دکتر محمد معین اگرچه او مخالف ذوق من باشد. دکتر محمد معین حق دارد در آثار من کنجکاوی کند... دکتر محمد معین که نسل صحیح علم و دانش است کاغذ پاره های مرا بازدید می کند. دکتر محمد معین که هنوز او را ندیده ام مثل کسی است که او را دیده ام. اگر شرعا می توانم قیّم برای ولد خود داشته باشم دکتر محمد معین قیّم است. ولو اینکه او شعر مرا دوست نداشته باشد—اما ما در زمانی هستیم که ممکن است همه ی این اشخاص نامبرده از هم بدشان بیاید. چقدر بیچاره است انسان.»
همچنین در بخشی از این وصیتنامه آمده است: «دوستِ ارجمندِ من، آقای دکتر معین! به ورثهٔ خود وصیتمیکنم که تمامِ فیشها را به شما بسپارند و شما با آن «دیانتِ ادبی» که دارید همهٔ آنها را عیناً بهچاپبرسانید؛ «ولوآنکه» سراپا غلط باشد و هیچ جرح و تعدیلی روا ندارید...».
به هر حال دکتر معین این وصیت را عملی نکرداما وصیت نیما دلیلی بر دانش بالا و صحت اخلاقی دکتر معین در راستای حفظ و اعتلای زبان فارسی است.