و این مسیر خشک و بیحاصل کسالت میآورد و خستگی؛ آن هم با اتوبوسهایی که انگار فقط برای قد چشم بادامیها طراحی شده، با کولرهایی که اگر خاموش باشد، گرمایش خفهکننده است و وقتی کار میکند، سرمایش خشکت میکند.
سر راه هم چیزی نیست بهجز چند مجتمع بین راهی با کلی مهتابی که از قبل با شرکتهایی که اتوبوس به حجاج میدهند، قرارداد بستهاند و به هوای بنزین و گازوئیل توقف میکنند که هم کافه تریا دارد و هم رستوران و دیگر مخلفات.
معلوم نیست چرا سعودی با این همه درآمد و با این همه تعلق خاطری که به مدرن زدگی در ابزار از خود نشان میدهد، به فکر راهاندازی یک قطار پرسرعت نیفتاده تا هم زائران در رنج نباشند و این مسیر را بهجای 5 ساعت در یکی – دو ساعت طی کنند و هم سوخت کمتری مصرف شود که در موسم حج 3 میلیون زائر میشود، دست کم 30 هزار رفت و برگشت.
اما جدا از این چرتکهها و حسابهای کاسبکارانه، شاید با وجود 7 میلیون مهاجر در جمعیتی 25 میلیونی، با این همه بیکار، خود این ترفندی باشد برای سر کار گذاشتن که فقط موسم نیست، در تمام طول سال از همه کشورها برای عمره هم میآیند.
و این میشود اشتغالزایی. و این خود شاهدی است برای توسعه بیمحتوا که بدبختانه عدهای در مملکت خودمان دل به این مدلها بستهاند.
و امالقری که روزگاری محصور بین 2 کوه بود حالا شده شهری درندشت که تا توانستهاند کوه هایش را برداشتهاند و بهجایش هتل کاشتهاند. با این حال هنوز جا برای اسکان کم است و برای همین صاحبان هتلها یا خانهها هرسال دندان گردتر میشوند و تا میتوانند، گوش حاجی جماعت را میبرند. مثلا حج و زیارت خودمان امسال، چیزی حدود 2 برابر سال قبل هزینه کرده است.
و با اینکه سعی شده جایی نزدیکتر بگیرند و بهتر، باز هم عدهای دورند و خانهها چندان امکانات ندارد.
برای همین در مسیر اسکان حجاج ایرانی، چند خط ماشین گذاشتهاند تا خلقالله را در هر ساعتی از شب و روز به بیتالله برساند و انصافا امکان خوبی است که حاجیهای کشورهای دیگر از آن بینصیبند؛
اگرچه میهماننوازی ایرانی نمیگذارد آنها هم پیاده گز کنند. با این حال تو که به خانه خدا آمدهای باید بپذیری مشقت این سفر را که اصلا مقصودش تن آسایی نیست که اگر بود، نمیآمد ابراهیم به این «واد غیر ذی ذرع».