حاجی جماعت تا 3 روز روی فرشی از موهای سرتراشیده شده پا میگذاشته و لاشه های خونین گوسفندان. از نبودن آب در مشاعر میگفتند و جایی به نام توالت و دستشویی.
گرچه اکنون اوضاع تا این حد خراب نیست اما با وجود این همه مدرنزدگی هنوز همان است که بود. و اگر نبود پیام امام در سالهای ابتدایی دهه 60 که سعودی را متهم کرد به بیعرضگی و ناتوانی در اداره حرمین شریفین، شاید حالا هم اوضاع به همان خرابی دیروز بود.
اگرچه تا آن روز خیلی از اندیشمندان جهان اسلام یادآور شده بودند اداره این 2 شهر باید به همه مسلمانان واگذار شود که در بند خاک و زیر انگ پرچم خاصی نماند. اما حرف امام جدا بود، آنقدر که سعودی مجبور شد برای نامیدن خود به خادم حرمین، کارها کند.
از توسعه مسجدالاحرام و مسجد نبوی تا ساخت امکانات رفاهی و جادهای و چه و چه و همه اینها با دلارهای نفتی بود و زیر لوایی از زرق و برق؛
تجملی ظاهری که محدود به چند خیابان میشد و البته به همین بهانه چه مکانهای شریفی را که خراب نکردند و چه میراثی از امت اسلام که به باد ندادند.
گرچه میشد توسعه داد و جایی مثل خانه خدیجه را نمادین ساخت اما مگر سلفیان را حریف بودند؟ که هر چیز از گذشته برای این جماعت خشکمغز بدوی، نشانی از شرک است.
با این همه، هنوز مشاعر در طرح توسعه ندارد و هنوز وضعیت نابسامان است. در عرفات و مِنی دستشویی ساختهاند با نشان وزارت «میاه و الکهربا» (آب و برق) اما دریغ از امکانات اولیه.
زمینهای مِنی و عرفات، ارث پدری 6-5 عرب است که هرکدام صاحب چند صد چادرند و برای این روزها، آن را به کاروانهای حجاج کرایه میدهند.
بر سر هرکدام از این تیولها، چند دشداشه پوش شکمگنده، لمیدهاند و قلیان چاق کردهاند و چهارچشمی در پی احراز مالکیتاند که مبادا سوراخی بر چادری عارض شود و کسی نگاه چپ به مایملکشان کند.
کوچهها و خیابانهای بین چادرها را هم کرایه دادهاند به دستفروشهای سیاهپوست تا زنهای دکولتهپوششان بیایند و بساط کنند و چه بوی تعفی میدهد، شامی کوفتههایی که به اسم غذا بار میگذارند و بهخورد همرنگانشان میدهند که حتی نگاه کردن به آن مهوع است.
بهداشت در مشاعر، بیشتر شبیه شوخی است که تمام حجاج سینههایشان به خسخس افتاده و چه سرفهای میکنند وقت و بیوقت. حملونقل میان عرفات و مشعر و منی فاجعهای است ناگفتنی. 24 کیلومتر سرسامآور از دود و بوق که چه راحت میشد با قطار برقی، حاجی جماعت را جابهجا کرد.
در عوض آمدهاند چند مسیر ویژه برای اتوبوسهای یکی- دو کشور جدا کردهاند تا فقط برخیها سریع بروند و برسند و بقیه در بدویتی از دود و آهن گرفتار شوند و این یکی- دو کشور، ترکهای ترکیه بودند و چشمبادامیهای جنوب شرق آسیا؛
از این نمد برای حاجی ایران کلاهی نمانده و مسئولان سازمان حج و زیارت گناه را به گردن سعودی میاندازند که وعده این اتوبوسهای تندرو را از دو- سهسال پیش داده اما پیمانکار هر سال پول کمآورده و طرح، نیمهکاره رها شده تا کلافگی دیوانه کند جماعت را.
این رشته سر دراز دارد و باقی را باید گذاشت برای بعد. اما انگار هنوز عبای حرمین شریفین به تن سعودی زار میزند.