هشتگرد و پرند شهرهای جدیدی هستند ولی عرفا شهرهای مدرنی تلقی نمیشوند. والنسیا و گرانادا، شهرهایی خیلی قدیمی هستند اما مدرن محسوب میشوند. کوالالامپور هم جدید است و هم مدرن، مثل پوتراجایا، اما برازیلیا با وجود جدید بودنش شهری مدرن به شمار نمیآید. بر این مبنا تهران باید چگونه توصیف شود؟ با بیش از 200سال سابقه پایتختی، تهران قطعا یک شهر جدید نیست، اگرچه نسبت به همگنانی مثل اصفهان وشیراز و یزد و کرمان خیلی جوانتر است.
اما انبوه برجهای سر به فلک کشیده و زیرگذرها و روگذرهای متعدد و میلیونها خودروی در حال تردد ممکن است به این شهر نه چندان قدیمی و نسبتا جدید ظاهر یک شهر مدرن را بدهد. آیا واقعا تهران یک شهر مدرن است؟ میتوان خوشبینانهتر نگاه کرد. مدرن بودن در فضای شهر لزوما به معنای برخورداری از فناوریهای پیچیده نیست بلکه عمدتا ارتباط پیدا میکند به انطباق الگوهای توسعه شهر با استانداردهای روز آمد برنامهریزی شهری و دانش شهرسازی.
از این نظر بعید نیست که حتی شهری مثل مرکز منطقه آمیشهای آمریکا را که هنوز برق ندارد و در خیابانهای آن فقط با درشکه رفت و آمد میشود، مدرن تلقی کرد، زیرا ساکنان شهر خودشان این طور خواستهاند و بر مبنای یک الگوی زیستمحیطی- مذهبی از ورود فناوریهای نو، حتی برق و خودرو به داخل شهر جلوگیری کردهاند. همیشه تصور بر این بوده که خیابان آفریقا (یا آنچه که مصطلحتر است، جردن) مهمترین نمایه بروز تجدد و نوگرایی در سیمای شهر تهران است. آنچنانکه برای این خیابان ترانههای پاپ و اشعار متعدد با حال و هوایی از جوانسالی و سرزندگی و شور و نشاط ساخته شده است.
پس، اگر بخواهیم تهران را یک شهر مدرن بدانیم، دستکم این است که بروز و ظهور مدرنیسم را باید در سیمای خیابان جردن ببینیم، آنچه که البته اصلا مشاهده نمیشود. این یک خیابان شلوغ،پرازدحام و متراکم است که رفت و آمد در آن دشوار و سکونت در آن حتی میتوان گفت طاقتفرسا ست. مقررات حاکم در خیابان ناظر به وضعیت 20سال پیش آن است، زمانی که همه ساختمانهای منطقه ویلایی و مسکونی بودهاند و خیابان های موازی آن، ولیعصر و مدرس شرایطی داشتهاند که ایجاب میکرده مقررات ترافیکی به نفع آنها اعمال شود، دسترسیها به مدرس مسدود شده و اغلب خیابانهای محدوده غربی جردن نیز به نفع خیابان ولیعصر یک طرفه شده است.
اکنون شرایط عوض شده، جردن خود بیشتر از ولیعصر شلوغ است و مدرس را دیگر
نمیتوان بزرگراه اطلاق کرد. با این وجود مقررات تغییر نکرده و در نتیجه زمان دسترسی به مقصد در جردن حتی از متوسط معمول شهر معمولا پر ازدحام تهران نیز دو برابر افزونتر است. جز آن، باید این نکته را هم افزود که از نظر امکان بروز بحرانهای محیطی نیز جردن شرایط خطرناکی دارد زیرا با راه بندانی در یک نقطه از خیابان تقریبا تمام منطقه مسدود شده و امکان امداد رسانی به حداقل میرسد.
همچنین به خاطر جنس خاک، نیمه بالایی این محدوده مشکل دفع فاضلاب دارد و شماری مشکلات زیستمحیطی دیگر که اکنون مجال پرداختن به آنها نیست. جردن نمادی از همه تهران است؛ خیابانی که متراکمتر و مرتفعتر شده، بزرگتر شده، شلوغتر شده، پر ازدحامتر شده و ... اما مدرن؟ نه، هرگز نشده است. تهران هرگز مدرن نشده است.