خودشان می دانستند اگر به قوانین و آدابی پایبند نباشند، شاید روزی بروبازوی مردانه و قدرت جنگاوریشان را برای قداره‌بندی و ظلم به زیردستان به کار بگیرند و تصمیم گرفتند رفتار و منش پیشکسوتان و بزرگانشان را که به شاه مردان علی (ع) ارادت دارند، به عنوان رسم و قانون جرگه خود بپذیرند.

 همشهری آنلاین ‌ـ رابعه تیموری: کم‌کم پایبندی آنها به این قوانین و ماندنشان در رکاب مولا(ع) سبب شد «پهلوان» نامیده شوند و سلوک و آیینشان زبانزد شود. آنقدر که امروز فرهنگ پهلوانی و منش پهلوان‌پروری، بدون آداب زورخانه و سلوک مردان زورخانه تهی و عقیم به نظر می‌رسد. پهلوان «محمد نجات‌مهر» از پیروان همین مرام و از پیشکسوتان ورزش زورخانه‌ای کشور است که ١٠ سال قهرمانی رشته‌های سنگ و کباده کشور را در تصاحب خود داشته است.

خواندنی‌های بیشتر را اینجا دنبال کنید

پهلوان «محمد نجات‌مهر» فرهنگ و آیین ورزش زورخانه ای را از اعتقادات مذهبی ایرانیان جدا نمی‌داند و می‌گوید: «در گذشته مردم معتقد بودند بعد از مسجد، زورخانه مقدس‌ترین مکانی است که به آن پا می‌گذارند و باید حرمت این مکان را نگه دارند.» او در باره آداب ورزش‌های زورخانه‌ای می‌گوید: «آداب و قوانین این ورزش بر اساس احترام به پیشکسوت، حرمتداری سادات و تاسی به مولا علی(ع) بنا شده است.»

پهلوان محمد نجات مهر

نظم و احترام در زورخانه

آداب‌ورسوم زورخانه از زبان پهلوان شنیدنی است: «حضور در گود رسم و رسومی دارد، مثلاً اول باید بزرگ‌ترها میل و کباده را بردارند، ورزشکار موقع ورود به گود از نظر شرعی پاک باشد و میاندار قبل از شروع از بزرگ‌ترها و حضار رخصت بگیرد. قبل از اینکه ورزش تمام شود، اگر کسی بخواهد گود را ترک کند باید از میاندار رخصت بگیرد. در حال ورزش هم اگر یکی از ورزشکاران حرکات میاندار را تقلید نکند به میاندار بی‌احترامی می‌شود؛ حتی اگر کوچک‌تر از اطرافیان باشد، هماهنگی با او برای سایر ورزشکاران واجب است.»
در تعیین سلسله‌مراتب زورخانه سن و سال چندان تعیین‌کننده نیست: «چرخیدن در وسط گود از کوچک‌ترها شروع و به بزرگ‌ترها ختم می‌شود. در زورخانه کهنسالان مورد احترامند، ولی پیشکسوتی به سن و سال نیست و منظور از کوچک‌تر و بزرگ‌تر در زورخانه صاحب کسوت است.»
او در باره دیگر قوانین و آداب این ورزش می‌گوید: «ختم ورزش را میاندار با اجازه بزرگ‌ترها و مرشد اعلام و برای دعا تعارف و پیشنهاد می‌کند تا یکی از پیشکسوتان حاضر در گود آن را انجام دهد. هنگام دعا باید همه ورزشکاران و تماشاگران سکوت و به دعا گوش کنند. اگر کسی هنگام دعا از زورخانه خارج شود بی‌احترامی محسوب می‌شود.»

قدم‌بوسی

حتی شیوه وارد شدن و قرار گرفتن ورزشکاران در زورخانه قاعده و آداب دارد: «داخل گود و روبه‌روی سردم، محل ورود ورزشکاران به گود است که پایین‌ترین نقطه گود محسوب می‌شود و بالاترین محل گود زیر سردم است که پیشکسوت یا کهن‌کسوت می‌نشیند. برای احترام و حرمت پیشکسوتان و پهلوانان، مرشد یا یکی از حضار با صدای بلند حرکات آنها را موقع سنگ گرفتن یا کباده کشیدن می‌شمارد. ورزشکاران در داخل گود به‌ترتیب سابقه از پایین به بالا می‌ایستند؛ یعنی از کهتر شروع و به مهتر ختم می‌شود. غیر از سادات، که آنها چنانچه تازه‌کار هم باشند، بالا دست قرار می‌گیرند و بعد از همه می‌چرخند. تشویق ورزشکاران هنگام چرخ و میل بازی از وظایف مرشد است که گاهی میاندار یا یکی از پیشکسوتان داخل گود با مرشد همکاری می‌کند.»

پهلوان نجات مهر، «پوریای ولی» را اسطوره پهلوانان ایرانی می‌داند و می‌گوید: «پهلوانان باید هنگام ورود به زورخانه، خروج از گود و زمان برداشتن یا گذاشتن وسایل از کف زورخانه، خاک گود را ببوسند که کنایه از قدمبوسی «پوریای ولی»است. آنها به نشانه قدم‌بوسی دست راست خود را به کف گود می‌رسانند و بعد دستشان را به حالت بوسیدن روی لب و پیشانی خود می‌گذارند.»

پیوند کشتی و ورزش باستانی

از گذشته‌های دور رشته کشتی و ورزش‌های باستانی با هم پیوندی خاص داشته‌اند و آداب ورزش باستانی در رشته کشتی هم رعایت می‌شود. پهلوان نجات مهر می‌گوید: «در گذشته ورزشکاران در گود زورخانه با هم کشتی می‌گرفتند و بعدها کشتی گرفتن روی تشک مرسوم شد. انتخاب کشتی‌گیران همتراز هم بر عهده مربی بود. آن زمان مسابقات کشتی قانون مشخصی نداشت و گاهی کشتی‌گیرانی که به اخلاق جوانمردانه چندان پایبند نبودند، برای قدرت‌نمایی رفتارهای خشنی انجام می‌دادند، مثلاً کشتی‌گیر قوی‌تر، حریفش را از بالای گود رها می‌کرد و برایش اهمیتی نداشت که سلامتی او به خطر می‌افتد.»

پهلوان درباره معایب جمع شدن بساط کشتی از گود زورخانه می‌گوید: «تشک‌هایی که کشتی‌گیران استفاده می‌کردند، مانند تشک‌های امروزی نبود و روی همان تشک‌های سنتی، برزنت می‌کشیدند. گاهی بار پشم و پنبه تشک‌ها را خالی می‌کردند و داخل برزنت‌ها کاه می‌ریختند.»

پهلوان نجات مهر از پهلوانان قدیمی صاحب نام و صاحب نفس محله‌های تهران نام می‌برد و می‌گوید: «قدیم هر محله یک پهلوان داشت که صاحب نفس و متدین و دستگیر بود. معمولاً نام این پهلوانان با کار و کسبشان شناخته می‌شد که حاج حسن رزاز و محمدصادق بلورفروش از جمله این پهلوانان بودند.»

پهلوانان سفره‌دار

سفره‌داری پهلوانان زورخانه و اطعام غریبه و آشنا از سنت‌هایی است که از گذشته‌های دور به‌جا مانده و البته رنگارنگی سفره و بخشندگی صاحبخانه به بضاعت مالی ورزشکار بستگی دارد. اگر دست و بال پهلوانی باز نباشد، کسی به او خرده نمی‌گیرد، ولی باید در خانه ورزشکاران توانگر به روی شاه و گدا باز باشد. به دلیل اینکه سنت سفره‌داری میان پهلوانان حفظ شود، پهلوانان صاحب بازوبند از گذشته تا امروز از دولت مستمری مختصری دریافت می‌کردند که به آن «حق سفره» می‌گویند.

پهلوان نجات مهر می‌گوید: «سفره‌داری و اطعام نیازمندان از سیره پیامبر(ص) و ائمه(ع) گرفته شده و از سنت‌های پسندیده پهلوانان است، ولی در سال‌های اخیر به علت مشکلات مالی و تنگدستی اکثر ورزشکاران باستانی، تعداد پهلوانان سفرهدار انگشتشمار شده است.» او تعریف می‌کند: «در زندگی‌های امروز نمی‌توان از مهمانان زیادی میزبانی کرد. معمولاً ورزشکاران زورخانه پس از پایان ورزش، در باغچه یا فضای سبز مناسبی برای خوردن ناهار یا شام دور هم جمع می‌شوند و معمولاً غذای آنها آبگوشت است.»

در گذشته سور دادن در زورخانه به مناسبت‌های مختلف معمول بوده مخصوصاً اگر کسی صاحب زنگ و ضرب می‌شد، روز جمعه سایر ورزشکاران زورخانه را به صرف چای و شیرینی یا ناهار مهمان می‌کرد. غریب‌نوازی و حرمتداری پیشکسوتان، از مرام پهلوانان قدیمی بوده و در گذشته اگر پهلوان و یا پیشکسوتی به شهری سفر می‌کرد، پیشکسوتان و ورزشکاران آن شهر هر شب به نوبت در خانه خود از او پذیرایی می‌کردند و در صورتی که مهمان از پهلوانان و پیشکسوتان معروف بود، چند نفر از ورزشکاران آن شهر را هم دعوت می‌کردند.

نیایش سفره

نقل پهلوان از سفره‌داری پهلوانان به نیایش سفره می‌رسد و می‌گوید: «ورزشکاران باستانی بنا به سنت صوفیان پس از صرف غذا نیایشی دارند که به آن «دعای سفره» می‌گویند. این دعا مانند نیایش ختم ورزش دارای اصطلاحات و مضامین عرفانی است. زمانی که مردم از موضوعی رنج می‌بردند یا گرفتاری برای یکی از اهالی پیش می‌آمد، ابیاتی به این شعر اضافه می‌شد و در قالب این ابیات برای حل مشکل و رفع گرفتاری دعا می‌کردند.»

از گُل کشتی تا مراسم گلریزان

سنت گلریزان از سنت‌های زورخانه‌ای است و پیشینه شنیدنی دارد. پهلوان نجات مهر می‌گوید: «مرشد تنبکی بزرگ دارد که همراه با ورزش پهلوانان در گود، در سردم آن را می‌نوازد. او در حال تنبک‌نوازی اشعاری حماسی یا ابیاتی در وصف و ثنای امیرالمؤمنین(ع) می‌خواند. بسیاری از ابیات از اشعار شاهنامه انتخاب می‌شود. به این اشعار «گل کشتی» می‌گویند و به رسمی اشاره دارد که پهلوانان برای دعوت حریف خود به کشتی، برایش گل می‌فرستادند یا در زورخانه و در حضور سایران گلی را به سوی حریف پرتاب می‌کردند و قرار کشتی می‌گذاشتند. کشتی‌های مهم بیشتر در ماه رمضان یا در روزهای جمعه سایر ماه‌ها برگزار می‌شد و زمانی که کشتی‌گیران در حال مبارزه بودند، از باجه سقف زورخانه به سر و صورت ورزشکاران گل می‌ریختند. این مراسم که «گلریزان» نامیده می‌شد، در سال‌های اخیر برای جمع‌آوری کمک و حل مشکل نیازمندان برگزار می‌شود.»
پهلوان نجات مهر مجالس گلریزانی را که به شکل کنونی برپا می‌شود، نمی‌پسندد و می‌گوید: «در گذشته پهلوانان محرم اسرار و معتمدانی بودند و با اعتبار و آبرویی که داشتند، بدون آنکه دیگران مطلع شوند، مشکلات نیازمندان را حل می‌کردند، ولی در شیوه گلریزان کنونی آبروی افراد کمتر حفظ می‌شود که از مرام و مسلک جوانمردی به دور است. »