همشهری آنلاین - ثریا روزبهانی: ساکنان قدیمی محله دولتآباد «حُسنیه سیدصادقی» یا همان «خاله حُسنی» را بهخوبی میشناسند، آشنایی که با خاطرات پدربزرگها و مادربزرگهای آنها گره خورده است. تاقبل از اینکه خاله حسنی به دور از چشم مأموران شهربانی مراسم عزاداری در روستای دولتآباد راه بیندازد، اهالی بهخصوص جوانها برای اقامه عزا به شهرری (میدان کوچیکه) میرفتند.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
هر سال پربارتر و بهتر از قبل
آنطورکه قدیمیها تعریف میکنند خاله حسنی در نخستین مراسم عزاداری و تعزیه، با کمک خانمهای دیگر روستا، در خانه رشتهپلو با شکر پخت و از عزاداران پذیرایی کرد. برای مداحی هم از یکی از نوجوانهای روستا به نام «رمضان فرخرو» خواست که این کار را انجام دهد. حتی او متنهایی را به رمضان داد تا تعزیه اجرا کند که مورد استقبال اهالی قرار گرفت. خاله حسنی هر سال سعی میکرد مراسم عزاداری و تعزیهخوانی را در روستا پربارتر و بهتر برگزار کند، برای همین در سالهای بعد، کاروان اسرای کربلا را در روستا راه انداخت و مراسم تعزیهخوانی روستا سال به سال دقیقتر و منظمتر اجرا شد. رسمی که هنوز هم در این محله در حسینیه دو شهید اجرا میشود.
نخستین بنیاد تعزیه در دولتآباد
به همت خاله حسنی نخستین بنیاد تعزیه در دولتآباد گذاشته شد. او برای اجرای تعزیه هریک از نقشها را به یکی از اهالی دولتآباد میداد. مثلاً «کربلایی اصغر»، نانوای محله، اولین کسی بود که نقش شمر را اجرا کرد یا «محمد شفیعی» قصاب روستا، نقش حضرت ابوالفضل(ع) را داشت. ماشاالله فرخرو هم که مداحی میکرد، هیچ سابقهای در مداحی نداشت، برای همین خاله حُسنی مدام به او اعتماد به نفس میداد و میگفت: «بخوان، کمکم یاد میگیری». «رمضان» پسر پنجساله ماشاالله هم نقش کودکان را در صحرای کربلا داشت.
برپایی مراسم در زمین کشاورزی
تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی خاله تعداد زیادی از اهالی دولتآباد را برای تعزیهخوانی تعلیم داد و هر سال عاشورا تعداد افرادی که برای دیدن مراسم از تهران و روستاهای اطراف به ری میآمدند، بیشتر و بیشتر میشد. به دلیل کمبود فضای قلعه، آنها زمینهای کشاورزی و بایر اطراف قلعه را (شهرک وحدت فعلی) برای اجرای تعزیه انتخاب کردند و بهراحتی توانستند صحنه کربلا را در این فضا اجرا کنند.