جهان تا قبل شیوع بیماری «کووید ١٩‌» حدود هفت بار درگیر بیماری‌های ویروسی شده بود که با شیوع کرونا تعداد این همه‌گیری افزایش پیدا کرد. بجز این بار، پیش‌تر هم ما ایرانی‌ها با بیماری‌های همه‌گیر مانند وبا، کچلی، سرخک، آبله و تیفوس دست‌به‌ گریبان بوده‌ایم؛ البته با حواشی مخصوص خودمان.

همشهری آنلاین _ زکیه سعیدی : حکایت طرح سراسری آبله‌کوبی به فرمان «امیرکبیر» برای ریشه‌کن کردن آبله میان کودکان، حواشی جالبی داشت.


غریبه با بهداشت 

جامعه ایرانی در دوره قاجار از لحاظ بهداشتی وضعیت چندان مطلوبی نداشت و مردم اغلب با بیماری‌های فراوانی مانند کچلی، سرخک، آبله، طاعون، وبا و... و. دست‌وپنجه نرم می‌کردند. بیماری‌هایی که اغلب کودکان به آن مبتلا می‌شدند و با عوارض آن در بزرگ‌سالی زندگی می‌کردند؛ عوارضی مانند نابینایی، ناشنوایی و آبله‌رویی که همگی آنها عواقب اجتماعی داشت و باعث اضافه شدن باری بر دوش جامعه می‌شد. در میان این بیماری‌ها آبله بیشتر در میان کودکان رایج بود و تبعات آن تا بزرگ‌سالی آنها را همراهی می‌کرد. در دوران قاجار وضعیت بهداشت چندان مناسب نبود و صابون تنها ماده شوینده بود. ویلم فلور در کتاب «سلامت مردم در ایران قاجار» نوشته است : «تا سال ۱۳۰۰ شمسی فقط ۳ مغازه در محله‌های عودلاجان، سنگلج و حسن‌آباد صابون می‌فروختند. استفاده از مواد شوینده در میان گروه‌های مختلف مردم چندان فراگیر نبوده و بیشتر در دسترس طبقات فرادست جامعه بوده است. »

عناد جامعه پزشکی قاجار 

اما چرا مردم در مقابل آبله‌کوبی، با وجود تبعات ناگوار بیماری آبله، مقاومت به خرج می‌دادند و به مرگ عزیزان راضی می‌شدند، ماجراهای جالبی دارد. نخستین گروه مخالفان آبله‌کوبی عطارها بودند. سال‌های زیادی بود به‌واسطه این بیماری و درمان‌های سنتی، کسب‌وکار عطاران رونق داشت و با اجرای آبله‌کوبی تصور می‌کردند کارشان از سکه می‌افتد. «مادام کارلا سرنا» جهانگرد ایتالیایی، که در دوره ناصرالدین شاه به ایران سفر کرده بود، در سفرنامه‌اش با عنوان «آدم‌ها و آیین‌ها در ایران» به این موضوع اشاره می‌کند و می‌گوید که در ایران حکیم‌ها هم آبله‌کوبی مخالفت می‌کنند.


دعانویس‌ها، رمال‌ها و فالگیرها از دیگر مخالفان آبله‌کوبی بودند که در میان مردم شایعه می‌کردند اگر آبله بکوبید، اجنه به بدنتان وارد می‌شود. اما بخش جالب‌تر این مخالفت‌ها مذموم شمردن تلقیح ماده حیوانی به بدن انسان بود. در کتاب حاجی بابای اصفهانی آمده که حکیم ایرانی به جیمز موریه می‌گوید: «با غده‌ای که از جگر گاو می‌گیرند آبله می‌کوبند. حاجی می‌دانی؛ آبله‌کوبی یعنی پیوند. هیچ آدم با گاو پیوند می‌شود!؟ »

جادوی ارواح خبیثه

بی‌اعتمادی به پزشکان اروپایی یکی از دلایل مقاومت مردم در برابر طرح آبله‌کوبی بوده است، چرا که در ایران از ابتدای کار کسی به آبله‌کوبی آشنا نبود و امیرکبیر ابتدا از طریق علم و اطلاعات پزشکان اروپایی اقدام به آبله‌کوبی مردم می‌کند. مادام کارلا سرنا در سفرنامه خود می‌نویسد : «ایرانیان پزشکان فرنگی را ارواح خبیثه تصور می‌کنند، چرا که فکر می‌کنند آنها جادو می‌کنند. »
بی‌مهارتی آبله‌کوب‌ها در انجام کار هم از دیگر دلایل مخالفت مردم با این طرح بود. آبله‌کوب‌ها کودکان را تلقیح می‌کردند، ولی بعد از مدتی کودکان دوباره آبله می‌گرفتند و مردم به این نتیجه می‌رسیدند که این ماجرا هیچ تاثیری ندارد. البته ناآگاهی مردم از علم پزشکی از عمده دلایل مخالفت با شرکت در طرح آبله‌کوبی بود. 

تزریق واکسن‌های فاسد خارجی

نداشتن تجهیزات لازم برای نگهداری مایه آبله‌کوبی و اطمینان نداشتن مردم از صحت و کیفیت آن باعث مقاومت مردم در برابر آبله‌کوبی می‌شد. مایه آبله‌کوبی گاوی از نزدیک‌ترین راه بازرگانی یعنی روسیه و آلمان وارد کشور می‌شد و تقریبا ۱۰ روزه به تهران می‌رسید، اما به دلیل فقدان وسایل نگهدارنده بخشی از آن فاسد می‌شد و اثرگذاری‌اش را از دست می‌داد. وقتی آبله‌کوب‌ها کودکان را با این مایه تلقیح می‌کردند تاثیری بر ابتلا به بیماری نمی‌گذاشت و دوباره به بیماری آبله مبتلا می‌شدند. همین موضوع باعث شک مردم به طب نوین و آبله‌کوبی می‌شد. 


جریمه نقدی سرپیچی از فرمان امیر


مردم برای سرپیچی از فرمان امیر هزار و یک دلیل داشتند، غافل از اینکه با این دلایل سند مرگ و سلامتی عزیزان خود را امضا می‌کردند. به همین دلیل برای قانون‌شکنان و تشویق مشارکت همگانی مردم، با مقرر کردن جریمه، ضمانت اجرایی برای حکم حکومتی تعیین می‌کند.
۵ تومان جریمه نقدی برای افرادی که آبله‌کوبی نمی‌کنند مقرر می‌کنند. این جریمه‌ها را در صندوقی ویژه بیماران برای امور اجرایی جمع‌آوری می‌کردند. در ابتدا شدت مخالفت‌ها به حدی است که ثروت‌مندان این جریمه را نقدی می‌پردازند و آبله‌کوبی نمی‌کنند. عده‌ای هم در زمان مراجعه ماموران آبله‌کوب در آب‌انبارها مخفی می‌شدند یا به خارج شهر می‌رفتند.
به هر حال، امیرکبیر تلاش کرد با قراردادن ضمانت اجرایی مردم را مجبور به آبله‌کوبی کند. برای مثال، اعتضادالسطنه در کتابش می‌نویسد : «در سفری که امیرکبیر به اصفهان داشت کودکی از آبله می‌میرد و امیر که شاهد ماجرا بوده وقتی متوجه می‌شود پدر کودک تنگدست است، خود این جریمه را پرداخت می‌کند که حکم دولت اجرا شده باشد. »