همشهری آنلاین - بهاره خسروی: زنها هم اولین چانه نون توتک (شیر مال) را برای سرگرم کردن بچهها و درو کردن از تنور آماده میکردند و بچهها خوشحال و سرمست از عطر خوش نان دستپخت مادر به سمت زمینهای خاکی بیرون قلعه برای بازی الکدولک روانه میشدند. یک ظرف نقل از اول تا آخر قلعه برای دعوت به مراسم عروسی و حاجیخوران کافی بود، تا اهالی با شیرین کردن کامشان، برای شرکت در مراسم اعلام آمادگی کنند. خستگی وکم سو شدن نور آفتاب هنگام غروب هم زنگ بازگشت به قلعه بود و جمع شدن دور هم و شبنشینیها و نقل این محافل، شاهنامه و حافظخوانی و بسته شدن درهای قلعه به روی هر غریبهای بود. بله، قلعه جی یکی از نخستین بخشهای سکونت در پازل دهم شهر تهران بود؛ جایی که امروز آن را محله جی مینامند.
قصههای خواندنیهای تهران را اینجا بببینید
سابقه سکونت: بیش از یک قرن
بافت فشرده مسکونی، بوق، دود، ترافیک و صدای آزاردهنده هواپیماها تصویر امروز محله جی است که هیچ شباهتی به قلعه آرام و خوش آبو هوای جی ندارد. مکان اصلی قلعه جی کوچه شهید رضوانی است، جایی که وقتی در آن قدم میزنی هنوز هم میشود سروصدا و تکاپوی اهالی ساکن آن را از میان دیوارها و خانههای آجریاش حس کرد. هرچند دیگر خبری از آن برو بیا سابق نیست، اما قدیمیها مثل فامیل با اهل کوچه رفتار میکنند. قلعه جی و زمینهای اطراف آن همه از اراضی و اموال مظفر خان، ملاک بزرگ، بود و بیشتر اهالی قلعه را مهاجران روستاهای اطراف شهر تهران مانند سولقان، فرحزاد، کن و بومیهای اولیه تشکیل میدادند. به گفته یکی از قدیمیها، جمعیت داخل قلعه ترکیبی از مهاجران روستاهای اطراف شهر تهران و بومیها بود و با وصلتهای مکرر، همه باهم فامیل شدیم. کل قلعه و زمینهای کشاورزی اطراف آن هم متعلق به ارباب مظفر بود. البته بیشتر به جای دیدن خود ارباب، اسم ارباب را میشنیدند و اینکه در شهر زندگی میکرد. اکثر کارهای رسیدگی و نظارت به اموال ارباب مظفر بر عهده کدخدا و دشتبان بود. قدیمها یکی از مسئولیتهای کدخدا ابلاغ زمان سربازگیری به خانوادهها بود. خیلی از خانواده به دلیل کمشدن نیروی کار در مزارع کشاورزی، به فرستادن فرزندانشان به سربازی تمایل نداشتند و پناهگاهشان هم خانه کدخدا بود.
مردان ممنوعالورود
قلعه جی با قدمتی ٩٠٠ساله از قلعههای اطراف تهران عهد قاجار بوده است. در این قلعه ۴ برج بلند به ارتفاع ٣متر برای دیدهبانی و حفاظت از جان و مال اهالی از گزند دشمنان و بیگانگان ساخته شده بود. حاج حسن قلعهای وظیفه حراست و نگهبانی از قلعه را بر عهده داشت. اول صبح، بچههای خانه، آنهایی که اهل درس و مدرسه بودند، به هفتچنار میرفتند و بقیه به همراه پدرهایشان به سمت زمینهای کشاورزی اطراف قلعه، برای کشت برنج و شبدر و یونجه و بادمجان و نخود، اسپرس (علف دام) و گندم راهی میشدند. داخل قلعه هم که بیشتر زمینهای باغداری و گاوداری بود. به جز کارگرهای آشنا هیچ غریبهای اجازه ورود به داخل قلعه را در طول روز و هنگام غیبت مردها نداشت. اکثر اعضای قلعه فامیل و به نحوی رابطه خویشاوندی با هم داشتند. بیشتر مبادلهها بهصورت پایاپای بود و وجه نقد کاربرد چندانی نداشت. وقت غروب که مردها خسته از کا روزانه به خانه برمیگشتند برای جلوگیری از خروج دامها و حفظ اموال درهای قلعه را سر ساعت مقرری میبستند و اگر شبی، نصفهشبی کسی نیاز به دوا و درمان پیدا میکرد، به سمت دروازه قزوین و مطب دکتر الفت راه میافتاد.
عطر خوش توتکهای مادر و یک رسم شیرین
یکی از شیرینترین فصل مشترک خاطرات بیشتر ریشسفیدان قلعه جی، عطر خوش نان توتک (شیرمال) دستپخت مادر بود. به گفته زهرا اشتهاردی، از اهالی قدیمی قلعه جی، از هر چند خانه داخل قلعه فقط یک خانه تنور نانوایی داشت و مراسم پختن نان یکی از دورهمیهای زنانه بود. تنور یک بخش خطرناک اما پر سوال برای بچههای بازیگوش خانه بهویژه هنگام نان پختن مادر بود. به همین دلیل وقتی کار نان پختن شروع میشد، برای حفظ امنیت کودکان و آرامش خاطر مادر، اولین چانه نان توتک یا شیر مال امروزی را به نیت بچهها و سرگرمیاش میزد. بعد هم که انواع نانهای لواش و تافتان بهدست توانای مادر آماده پخت میشد. اگر هم در این میان کسی هوس نان دیگری مثل سنگک را داشت باید از محله درشتیها (طرشت امروزی) تهیه میکرد.»
یکی از رسوم جالب اهالی قلعه هم دعوت از همسایهها برای مراسم جشن و شادی با یک کاسه نقل بود. معصومه علیزاده، از ساکنان قدیمی محله، در این باره تعریف میکند : «سادهزیستی و توجه به این اصل مهم یکی از ویژگیهای مثبت زندگی در گذشته بهحساب میآمد. برای مثال وقتی قرار بود یک مراسم شادی مثل عروسی یا ولیمه مکه داشته باشیم، معمولا هر خانهای یک کارگر داشت که با یک کاسه نقل از اول تا آخر قلعه راه میافتاد، همه را به جشن عروسی یا بازگشت از حج دعوت میکرد. اهالی با برداشتن یک دانه نقل و شیرین کردن کامشان برای حضور در مراسم اعلام آمادگی میکردند. »
اعلام خبر شادی، شور و ولولهای میان اهالی ایجاد میکرد. زنها به دنبال دوخت و دوز لباس مناسب عروسی میرفتند. آن زمان چرخ خیاطی یکی از لوازم ضروری هر خانه بهحساب میآمد. خرید لباس آماده سالی یک بار رسم بود و تبحر داشتن در هنر خیاطی بزرگترین امتیاز کدبانوی خانه بود.
شبنشینی زمستانی
آن زمان که هنوز رادیو و تلویزیون و ارتباطات آنلاینی بشر را محاصره نکرده بود، بیشتر ارتباطات شفاهی بود و همه اعضای خانواده لذت با هم بودن را به خوبی در کنار هم حس میکردند. علی سهرابی، از دیگر اهالی قدیمی کوچه شهید رضوانی، تعریف میکند : «ما همیشه در کنار هم با سادگی و آرامش زندگی میکردیم. این رسم بود تا در شبهای بلند زمستان دم غروب که به خانه بر میگردیم تا پاسی از شب در کنار خانواده باشیم و برای هم وقت بگذاریم. آن موقع که خبری از تلویزیون و رادیو نبود و بساط دورهمیها و نقل خاطرات و شاهنامه، حافظ، سعدی و اسکندرنامهخوانیها به راه بود، چه لذتی از داستانها و روایات آموزنده و تاملبرانگیز این کتابها میبردیم. »
موقعیت جغرافیایی
محله جی یا همان قلعه جی شامل زمینهای کشاورزی برای کاشت صیفی بود و باغها و گاوداریهایی که تصورش برای اهالی امروزی آن دور از ذهن به نظر میرسد. در واقع محله جی در قدیم روستایی بزرگ در جنوب باختری تهران بوده، که اکنون موقعیت روستایی آن به شهری تغییر یافته است. این محله در منطقه ۱۰ و همجوار منطقه ۹ فعلی در میان خیابانهای قزوین، امیری و مالک و سادات قرار گرفته است.
موقعیت جغرافیایی این محله، ادامه اراضی قنبرآباد قدیم تا سهراه آذری را در بر میگیرد. محدوده جی فعلی در منطقه ١٠ از شمال به خیابان مالک اشتر و مرتضوی، از جنوب به خیابان قزوین، از شرق به خیابان شهید سبحانی (١٦ متری امیری) و کمیل و جیحون و در ضلع غربی به خیابان هرمزان و سادات میرسد.