پارسال مربع- ترکیب او که در محضر رهبر انقلاب نیز قرائت شد، تاثیر عجیبی بر علاقهمندان شعر عاشورایی گذاشت. امسال نیز به بهانه بحر طویلی که هفته گذشته از او خواندیم، مصاحبهای کوتاه با او ترتیب دادهایم. شعرهای او بیشتر به شکل دکلمه است یا با آن سینه زدهاند؛ بدین ترتیب بحث ما سمت شعرهای خاصی کشیده شد که از ابتدا برای هیاتها سروده میشوند.
لابد میدانید که یکی از بحرانهای سالهای اخیر، سست بودن و بدتر از آن خرافهآمیزبودن شعرهای هیاتهاست.
- چطور شد که به بحرطویل که قالبی کم رواج است، روی آوردهای؟
توجه کردن به قالبهای قدیمی و فراموش شده ادبیات به تجربه به من نشان داده که در هیات خیلی جواب میدهد. محمدکاظم کاظمی در کتابی که در باب آموزش مبانی شعر فارسی به نام «روزنه» نگاشته، درباره بحر طویل، تردید ابراز کرده که آیا به راستی بحر طویل را میشود از قالبهای شعر فارسی تلقی کرد یا گونهای از نثر ادبی است. درباره این قالب و قدمت آن در ادبیات فارسی، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب «موسیقی شعر» بحثی کامل آوردهاند.
ایشان بحر طویل را قالبی برآمده از ادبیات عامیانه میشمارند که سابقه آن به نیمه اول قرن نهم برمیگردد و اوج استقبال از آن در دوره مشروطه، در ادبیات سیاسی آن سالها بوده است و این هم علامت تاییدی است بر این تحلیل آقای دکتر شفیعی که بحر طویل قالبی مردمی است. این قالب وزن مطنطنی دارد و کثرت قافیههای درونی جذابیت مضاعفی به آن میبخشد؛ پس به خاطر همین ظرفیت موسیقایی فوق العاده، قابل استفاده درهیات است.
- حال به این نکته توجه داشتهای که بحر طویل قالبی است که مهر طنز رویش خورده؛ مثلا اینکه هرگاه میگوییم بحر طویل یاد مرحوم ابوالقاسم حالت میافتیم؟
ما نمونههایی از بحر طویل در ادبیات مذهبیمان داریم که دقیقا همزمان با کار ابوالقاسم حالت و حتی قبل از او بوده است؛ مثلا جودی خراسانی- شاعر دوره قاجار- بحر طویلی دارد که بین پیرغلامها خیلی معروف است و اینگونه شروع میشود:ای امیری که علمدار شه کرب و بلایی اسد بیشه صولت، پسر شیرخدایی .
- در این روزگار چطور؟
آقای غلامرضا سازگار(میثم) نمونههای متعددی در شعرهایش دارد. از هم نسلان خودمان هم کسانی مثل مهدی زنگنه و آقای لطفی نمونههایی داشتهاند.
البته بحر طویلهای مذهبی که تاکنون سروده شده، بیشتر حال و هوای حماسی دارند ولی من فکر میکنم که میشود در مرثیه هم از آن استفاده کرد.
- اجرای این بحر طویل در هیات چگونه است؟
بحر طویل به دو صورت در هیاتها استفاده میشود؛ اگر مضمون آن حماسی باشد، بیشتر هنگام سینه زنی و دقیقا در هنگام «شور» و گاهی در «واحد» استفاده میشود ولی برای یک مداح خیلی سخت است که بحر طویل را در «واحد» بخواند، چرا که حتما هنگام پیاده کردن شعر، مداح باید آن را حفظ باشد. اما اگر مضمون بحر طویل، مرثیه باشد، به صورت دکلمه، هنگام روضهخوانی قابلیت دارد که جایگزین غزل، قصیده یا مثنوی شود.
- این بحر طویل خودت هم اجرا شد؟
بله.
- چطور بود؟ جواب داد یا نه؟
بله، شکر خدا خیلی از آن استقبال شد.
- تمهیدی که برای ورود به زمینه سوگ داشتهای، ابتکاری به نظر میرسد، دیالوگ با آقا امام زمان (عج) که در یک خط روایی کمرنگ شکل میگیرد و در پایان، در عین حال یک درد دل خودمانی با آن حضرت است، یک جور همراهی با ایشان در گریه هم هست و در عین حال یک انتقال زمان از گذشته به حال؛ یک انتقال نامحسوس هم وجود دارد. ابتدای بحر طویل از زمانی ماضی شروع میشود و انتهای آن، زمان حال است و همچنان شعر در محضر و در مخاطبه با امام زمان (عج) ادامه دارد.
شاید خیلی ساده به نظر برسد اما ماجرای سروده شدن این بحر طویل، همین شروع و همین ادامه را میطلبید.
- چه بوده این ماجرا؟
من ارتباط تنگاتنگی با ذاکران اهل بیت(ع) دارم و اصلا شروع شاعری من با نوحهسرایی آغاز شد؛ بیشتر در قم و به صورت حرفهای به شکل همکاری با آقای حاجمهدی سلحشور که از ذاکران مخلص آقااباعبدالله(ع) است. پارسال، شب سوم محرم که معمولا به نام حضرت رقیه عزاداری برپا میشود، با روز جمعه مصادف شد. آقای سلحشور به من گفتند: که کاش شعری داشتی که حال و هوای روز جمعه و توسل به آقا امام زمان(عج) داشته باشد و در عین حال با محرم گره بخورد. من مصمم شدم که شعری با این حال و هوا بنویسم و نوشتم:عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت: بگویم، بنویسم...
- سخن از تجربه شد. تو از جمله شاعرانی هستی که تجربهات از شعر مذهبی، عینی و کاربردی است؛ یعنی برای هیات شعر گفتهای و تاثیرش را روی مردم دیدهای. به نظرت ظرفیت این گونه از شعرها که قرار است در هیات دکلمه شوند یا مردم با آن سینه بزنند، برای گنجاندن مفاهیم عرفانی یا ایدئولوژیک چقدر است؟
شعر مذهبی به 2 دسته تقسیم میشود؛ دسته اول شعرهایی است که برای مخاطب خاص مثل روشنفکرانی که گرایشهای مذهبی دارند، سروده میشود یا شعرهایی که پیچیدگیهای ادبی دارد و شاعران مذهبی مخاطب آن هستند اما دسته دوم که من اسمش را شعر هیاتی میگذارم، بیشتر برای مخاطب عام سروده میشود. مخاطب عام به معنای مخاطب عوام نیست، بنابراین شعر هیاتی هم باید «شعریت» داشته باشد.
رسیدن به شعریت، وقتی که میخواهی برای مخاطب حاضر بسرایی، به تجربه من، بسیار سختتر است. وقتی میگویم مخاطب هیات، باید تصور کنید که مثلا در هیات فاطمیون قم در برخی از شبهای محرم تا 10هزار نفر شرکت کننده هست که در میان آنها از طلبههای فاضل
قریب الاجتهاد و دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا هستند تا مردم عادی کوچه و بازار.
در این سالها من و برخی از شاعران که به نسبت من سابقه بیشتری دارند مثل سیدمحمد بابامیری، امیرحسین شرافت و... با مداحان هیات، همکاری داشتهایم. بعد از گذشت این چند ساله، مستمع از مداح این هیات توقع شعر زیبا با مفهوم مکتبی دارد و دیگر طبع او شعرهای ضعیف و سست را برنمیتابد، چرا که طعم شعر خوب را چشیده است.
- هسته مرکزی چنین شعرهایی که برای مجلس امام حسین(ع) سروده میشوند، ذکر مصیبت است؛ به گونهای که از نظر عاطفی تاثیرگذاری سریع و قاطعی داشته باشد؛ یک جور مقتل منظوم. تصور من این است که از چنین شعرهایی نمیشود و نباید انتظار داشت که شاعر، متکلفانه اندیشه را وارد شعر کند. نظر شما چیست؟
قدم اول این است که سطح توقع مستمع را بالا ببریم. تجربه و مشاهده به بنده نشان داده که شعر اگر با مضامین حماسی، عرفانی یا حتی مدح آغاز شود، وقتی به مرثیه ختم شود، تاثیر بیشتری در مجلس میگذارد. ترکها که همه اذعان به اصالت و عظمت عزاداریشان دارند، شیوه مرسومشان- حتی در روز عاشورا- این است که مداح، زمان بیشتر خواندن خود را اتفاقا به ذکر مناقب اهل بیت اختصاص میدهد.
این شیوه، نتیجهاش این میشود که مستمع، قلبش برای شنیدن مصیبت و آن ضربه سوگ آماده میشود زیرا متذکر شده است که این مصیبتها بر سر چه آدمهای عظیمی آمده است. آقای موسوی گرمارودی در شعر «خط خون» عبارتی دارد بدین مضمون که «مصیبت تو تشنگی نبود، مصیبت این بود که دشمن تو کسی چون یزید است»؛ یعنی مستمع، وقتی عظمت امام حسین (ع) و در مقابل، حقارت دشمن او را مجسم میکند.
تازه ژرفای فاجعه را درک میکند شاید برایتان جالب باشد که بدانید ما در هیاتمان بعد از چند سال، به این پذیرش رسیدیم که همین شعر خط خون را که اصلا یک شعر آزاد است و سرتاسرش هم مضامین اندیشمندانه است، در هیات دکلمه کردیم و خیلی هم گرفت. به نظر من شعر ماندگار برای هیات، شعری است که هم مرثیه باشد و هم حماسه.
- این مدل هیاتداری، مداحی را میطلبد که در برابر شأن شعر، خضوع داشته باشد.
اصلا محور کار مداح باید شعر باشد. بعضی از مداحان قدیمی و اصیل ما خودشان شاعران خوبی بودهاند و هستند؛ مثل مرحوم حاج علیاکبر ناظم یا آقای علی انسانی که خدا حفظش کند. مداح حداقل باید شعرشناس باشد. این شرط یک مداح موفق است.
- میشود از بحثمان نتیجه گرفت که در خواندن شعرهای دینی، باید شعرهایی که به طور کاربردی برای مجالس سروده میشود را با معیارها و موازین خاص خودشان بخوانیم و نقد کنیم؟
صراحتا باید گفت که نوحه یک زمینه مستقل است. از نوحه ریشهدارتر، کدام زمینه ادبی را در فرهنگ مردم پیدا میکنیم. نوحه ناخودآگاه تاثیر عمیق و گستردهای در فکر و اندیشه مردم میگذارد. دلیل این حرف من، نوحههایی است که در ایام انقلاب مردم را در خیابانها به ستیز با رژیم فراخواند و در ایام جنگ ندای شهادت طلبی را در دل مردم بیدار کرد. امروز نیز میبینیم که نوحه، به حدی در زندگی روزمره مردم جا باز کرده که گاهی زمزمه ناخودآگاه خیلیها و حتی زنگ موبایلها شده است.