برای همین هیچوقت فکرش را هم نمیکردم روزی تصمیم بگیرم از یک ساختمان عکس بگیرم؛ به نظرم ساختمانها موضوعهایی سرد و بیروح میآمدند که فقط میشد از آنها عکسهایی معمولی و پیشپا افتاده گرفت. اما با دیدن این عکسها، نظرم عوض شد. نه این که حالا فکر کنم زیبایی موضوع، مهم نیست، اما به نظرم همه چیز به نگاه آدم بستگی دارد؛ کافی است زاویه دیدت را عوض کنی، فاصلهات را از موضوع تغییر بدهی، کادرت را تنظیم کنی و از هر کدام اینها بهترینها را انتخاب کنی؛ در تمام مدتی هم که داری این چیزها را امتحان میکنی، فراموش کنی داری از چه چیزی عکس میگیری و آن را فقط به صورت ترکیبی از خطها، شکلها و رنگها ببینی که کنار هم قرار گرفتهاند و یک ترکیببندی بصری را به وجود آوردهاند.
واقعاً چه اهمیتی دارد که این عکس از سقف یک موزه گرفته شده و این راههای تیره و روشن، دیوارههای تالارهای موزه در طبقههای مختلف آن هستند؛ چیزی که مهم است شکل این نوارهاست که می چرخند و چشم تو را هم به دنبال خودشان میچرخانند و به مرکز خودشان که آن دایره روشن است، میکشانند؛ خطهایی هم که در خود این مرکز روشن قرار دارند، باز چشم را به طرف مرکز این دایره هدایت و این کشش را تقویت می کنند
اصلاً حدس هم نمیتوانستی بزنی که این عکس از یک ساختمان گرفته شده. چیزی که در این عکس دیده میشود، خطها و سطحهایی هستند که کنار هم قرار گرفته و یک ترکیببندی متعادل را بهوجود آورده اند؛ ترکیبی که همه اجزایش با همدیگر ارتباط برقرار میکنند، هیچ کدامشان به نظر اضافه نمیآیند و احساس هم نمیکنی که چیزی در عکس کم است
خطها و سطحهایی که با نظمی مشخص پشت سر هم تکرار شدهاند، قوس خطهای منحنی، تکرار این قوس در جهت مخالف در سایه گوشه پایین عکس، رنگ آبی که از بالا به پایین، به تدریج تیرهتر شده... همه دست به دست هم احساسی خوشایند را به ما منتقل میکنند
چند سطح خاکستری، چند خط مورب، خطهایی موازی و دو دایره؛ اینها اجزای این عکس هستند که د رکنارهم ترکیبی بسیار زیبا به وجود آوردهاند؛ چه فرقی می کند در اصل این خطها یا سطحها، چه جزئی از ساختمانی بودهاند که عکاس از آن عکس گرفته؟
سطحهای رنگینی که این عکس را به یک تابلوی نقاشی تبدیل کردهاند، قسمتی از سقف «موزه تمدنها»ی کانادا را تشکیل میدهند؛ اما دانستن این موضوع چهقدر در حسی که این عکس به تو منتقل میکند، تأثیر دارد؟
اگر از رو به رو به این ساختمان نگاه کنی، یک قوس ساده میبینی که دو طرف آن عین هم و قرینهاند، اما عکاس آنقدر به یکی از پایههای این قوس نزدیک شده که به نظر یک سطح بزرگ میآید و طرف دیگر قوس، به شکل یک خط نازک دیده میشود