او بازیگری را پیش حمید سمندریان آموخته و اولین تجربه بازیگریاش را با نمایش «دایره گچی قفقازی» به کارگردانی حمید سمندریان شروع کردهاست. در 12 سالی که در تئاتر مشغول بوده، گاهی هم در تلویزیون کار کرده است. بالاخره روزی، محمد رحمانیان بازی او را در تئاتر دید و از او برای بازی در مجموعه تلویزیونی «توی گوش سالمم زمزمه کن» دعوت کرد. بازی در تئاتر «عَشَقه» و مجموعه «مهمانخانه سعادت» هم از دیگر کارهای این بازیگر است. اگر مجموعه «مرگ تدریجی یک رویا» را هم دیده باشید، حتماً او را در نقش خواهر حامد به یاد دارید.
- خانم محرابی شما در تئاتر، تلویزیون، دوبله و رادیو فعالیت میکنید. چه معیاری برای انتخاب نقشتان دارید؟
زمانی که کار در رادیو، دوبله، تئاتر و تلویزیون را انتخاب میکنم، برایم بیشتر یک کار خوب مهم است تا این که صرفاً تئاتر باشد. معیارم این است که اثر و گروه خوب باشند.
علی عمرانی، هومن برقنورد و آشا محرابی در صحنهای از مسافرخانه سعادت/ عکس:حسام خلوجینی
- یعنی برایتان مهم نیست که صرفاً در عرصه تئاتر یا دوبله شناخته شوید؟
تعصبی ندارم. کار که خوب باشد، بازی یا کارگردانی آن را میپذیرم.
- بنابراین کار با محمد رحمانیان خیلی برایتان جذاب بوده که در دوکار با این کارگردان همکارشدید. نگران نبودید که بازیتان تکراری شود؟
نقشم در مجموعه مهمانخانه سعادت بیشتر از توی گوش سالمم زمزمه کن بود. در این مجموعه توانستم نقشهای متفاوتی را تجربه کنم. در مجموعه توی گوش سالمم زمزمه کن، این فرصت را نداشتم. تمام تلاشم این بود که نقشهایم تکراری نشود. یعنی نباید تکراری میشد. شاید شباهتهایی بین نقشها وجود داشتهباشد، اما تلاش کردم که این اتفاق نیفتد.
- مرز تکراری نشدن را در کجای بازیتان لحاظ کردید؟
تیپ بازی کردن با بازی کردن شخصیت فرق میکند. زمانی که قرار است تیپ بازی کنید، مثل همین کار، بازیتان یک مقدار نمایشی میشود، یعنی با تماشاگر قرار میگذارید که دارید نقش بازی میکنید. اما در شخصیت، بازیگر از اول تا آخر یک نقش را بازی میکند؛ مثل نقشی که در مجموعه مرگ تدریجی یک رویا بازی کردم.
- تیپ بازی کردن در مجموعهای که هر کدام داستان جداگانهای دارد، سختتر از بازی کردن در یک شخصیت است.
بله، درست است؛ خیلی انرژی میبرد. زمانی که آدم شخصیت را بازی میکند، تکلیفش با نقش مشخص است. اما تیپ بازی کردن این گونه نیست. اما بازی در مهمانخانه سعادت خیلی لذتبخش بود. احساس میکنید که دارید یک نقشی را خلق میکنید واحساسات ناشناختهای را که در درونتان هست بیرون میکشید. با این که تیپ بازی کردن سختیهای خودش را دارد، اما به دلیل تکاپو و هیجانی که در نقش هست بازیگر را از سکون در میآورد . در یکی از قسمتهای این مجموعه من به لهجه عربی حرف زدم. جالب اینجا بود که بعد از پایان تصویربرداری من دیگر می توانستم به این لهجه حرف بزنم!
صحنهای از نمایش «عَشَقه» / عکس: پایگاه اینترنتی ایران تئاتر
- یک بار هم که با لهجه رشتی حرف زدید. از ابتدا این موضوع در فیلمنامه بود؟
(میخندد) این لهجه را خودم انتخاب کردم. فیلمنامه نویس هم خوشش آمد و چند قسمت براساس این تیپ نوشت. مادرم متولد رشت است. این لهجه را از مادربزرگم یاد گرفته ام، به طوری که الان از مادرم بهتر رشتی حرف میزنم. در این قسمت من فرهنگ رشتی را نشان دادم. راهنماییهای محمد رحمانیان و آشنایی بازیگران و گروه با یکدیگر خیلی فضای کار را لذتبخش میکرد.
- طبیعتاً راهنمایی کارگردان دراین شکل کار بسیار مهم است.
محمد رحمانیان میداند که از بازیگر چه میخواهد، به همین دلیل بازیگر را سرگردان نمیکند. در بین تمرینهایی که میکردیم یکی از تیپها را انتخاب میکرد.
- یعنی قبل از ضبط تصویری، تمرین هم داشتید؟
صد درصد. تمرین های ما مثل تئاتر بود. محمد رحمانیان نوع بازی و صدا را انتخاب میکرد، بعد میرفتیم برای ضبط.