همشهری آنلاین - سحر رمضانعلیپور: با خواندن ترانههای «زیر آسمان شهر»، فیلم سینمایی «علفهای هرز» و سریال «دختران» در جامعه موسیقی شناخته شد و سپس آلبومهای «زیر آسمان شهر» و «زندگی» را منتشر کرد و آثاری با موضوعات ملی را خواند. مهمان این شماره ،هممحلهای ما «امیر تاجیک» است:
قصههای خواندنی را اینجا دنبال کنید
من در آلبوم زندگیام، این تعریف را از زندگی ارائه کردهام. زندگی مثل همه این دنیا، یک ظاهر و یک باطن دارد. مثلاً در نقاشی ابتدا طرحی میزنیم و بعد نقاشی را کامل میکنیم. همانطور که ما برای ارتقای وضعیت و سطح کیفی و کمی زندگیمان تلاش میکنیم، همانقدر باید سطح کیفی روحمان را نیز ارتقا دهیم و روح را بزرگ کنیم تا به نگاهی عمیق و درک درستی از ماجرای خلقت برسیم.
من و جامجهانی
ترانههایی را برای تیمملی فوتبال و کشتی جامجهانی ۲۰۰۲ و در مناسبهای مختلف به سفارش مرکز موسیقی خواندهام و اکنون مشغول جمعآوری آلبومی جدید هستم که بهصورت تک تراک و احتمالاً تصویری در اختیار مخاطبان قرار خواهد گرفت. در این آلبوم ملودیها را خودم ساختهام و تنظیم را برادرم «امید» انجام داده است.
ورود به دنیای موسیقی
اینکه چهطور من که رشته تحصیلیام طراحی صنعتی است وارد دنیای موسیقی شدم ماجرای خاصی ندارد. معمولاً وقتی حس و عشقی در آدم ایجاد میشود، آدم را به آن سو میکشد. در سالهای دانشآموزی وقتی برای انجام فعالیتهای هنری به تالار چهارسو میرفتم از نظرات «جعفر دهقان» و «خسرو شکیبایی» و «رضا رویگری» استفاده و استادان، مرا تشویق میکردند.
موسیقی کاری حسی
گرایش به موسیقی، ذاتی و حسی و از کار منطقی جداست؛ هیچگاه منطق نمیتواند جای احساس را بگیرد. شاید از جهتی اگر رشته خودم را هم ادامه میدادم بد نبود ولی من نمیتوانستم. کار هنری نیاز به صرف همه وقت آدم دارد ولی من بارها مجبور بودم از محل کارم مرخصی بگیرم.
این روزها بحث جامجهانی خیلی داغ است. «آواز وطن» را همزمان با فوتبال جامجهانی ۲۰۰۶ آلمان با شعر «اشکان شب افروز» و آهنگسازی برادرم «امید» خواندم. این ترانه حاوی معانی، ملودی و کلام سلیس و روان است و توانست به خوبی با مردم ارتباط برقرار میکند. در این آهنگ، درباره تاریخ کشورم صحبت کردم و از تاریخ به عقاب آسیا رسیدم. «تاریخ یادش است این نقشه جغرافیا/ نامش خلیج فارس این مرز برین، ایران ما/ این اتحاد و افتخار سوغاتی اقلیم پارس/ وین لشکر فاتح بدان عمری عقاب آسیاست... » برای تهران هم ترانه خواندهام. تهران، شهری پویاست که دوستش دارم.
انتقال مفاهیم با ترانه
گلایهمند هستم. وقتی کسی از خود میگذرد و کارهای اینچنینی تولید میکند نیاز به توجه و حمایت بیشتر مدیران فرهنگی دارد. درحالی که نگاه مسئولان گاهی بسیار کمرنگ است.
گلهمندم، چون معتقدم هنرمند سرمایه ملی یک کشور است و باید نسبت به هر کس که نگاه ملی و وسیع هنری دارد نگاه حمایتکننده داشت تا بتواند آثار فاخر تولید کند. گاهی یک فرد از خود فراتر میرود و با تحقیق و مطالعه، آثاری را تولید میکند که وقتی مخاطب گوش میکند تاریخ کشور و افتخاراتش را به یاد میآورد. به همین دلیل شایستهتر این است که نگاهها به هنرمندان بهگونه بهتری باشد.
مطالعه و تحقیق
در اوقات فراغتم مطالعه میکنم. حوزه مطالعه و تحقیقم، مباحث عارفانه است. نگاهی وسیعتر، عشقی غنیتر و هدفی لبریزتر ما را به سمت خود میکشاند. این احساسات آنقدر وسیع است که هیچ تفریح زمینی نمیتواند با آن مقابله کند و درک این موضوع بسیار لذتبخش است.
هنرمند واقعی مثل شیشه میماند و جامعه بر آن تأثیر میگذارد. هنرمند کسی است که احساس قوی دارد. درغیر اینصورت هنرمند نیست. اگر احساس در وجود یک فرد نباشد نمیتوان او را هنرمند دانست.
موفق یا برنده بودن
باید میان معروف و مشهور بودن، موفق و برنده بودن تفاوت قائل بود. مشهور و محبوب بودن از نظر دید و حس بسیار با هم متفاوت است. بسیاری از شخصیتها در جامعه میتوانند مشهور باشند ولی آنچه مهم است محبوبیت و حضور در دل دیگران است که باید آن را پیدا کرد. باید توجه کرد که با چه رفتاری میتوان محبوب مردم ماند. محبوبیت قلبی و دلی است اما مشهوریت زمینی است و حسش با محبوبیت فرق میکند.
دنیای حیرتآور و زیبای موسیقی
باید بپذیریم که موسیقی میتواند یک هنر اثرگذار در جامعه باشد. وقتی میپذیریم هنر موسیقی هست باید در مورد آن تصمیم درست بگیریم که تکرار نشدنی باشد. فرهنگ هر کشور در کلام موسیقی نمود مییابد و این یک واقعیت است. با تولید و عرضه یک اثر موسیقی، فرهنگمان را نیز ارائه میکنیم. برای بازگرداندن فضای موسیقی و جامعه به ثبات و چهارچوبهای خوب پیشین باید به این فرهنگ بهصورت جدی نگاه کنیم. موسیقی تسکیندهنده روح و صیقلدهنده جان و جسم ماست. باید دربارهاش بحث کرد. نباید یک بعدی به آن وارد شد بلکه باید ابعاد متنوعش را شناخت. موسیقی سنتی، پاپ و فولکلور هر یک در جای خود زیبا هستند.
اکنون نبود یک مسیر شفاف، یک مشکل محسوب میشود. به ظاهر مسیرهایی وجود دارد اما بهصورت زیرپوستی، فضا مختص افرادی خاص است. متأسفانه خوانندگان نشستهاند و افرادی که خواننده نیستند دارند پول درمیآورند و کار میکنند. این افراد ماندگار نخواهند بود ولی مسئله اینجاست که اگر ما کار تولید نکنیم از بین میرویم. ما هم باید اثر تولید کنیم. گاهی تلویزیون به برخی کلیپها و آهنگها اجازه پخش نمیدهد یا میخواهد اثر را تغییر دهد که اقدام شایستهای نیست.
آپارتماننشینی در دنیای امروز
من اهل شمیران و محله الهیه هستم و از نزدیک سبک زندگی شهرنشینی را تجربه کردهام. این دورهای که تجربه میکنیم دوره آپارتماننشینی و حسرت خانههای ویلایی است. وقتی یک خانه بین ۴ یا ۶ خانوار تقسیم میشود، شرایط زیست نیز به همان شکل تقسیم بر ۴ میشود. در این نوع زندگی بیاید بیش از پیش احترام به دیگران را در اولویت زندگیمان قرار دهیم و حقوق دیگران را رعایت کنیم.
و کلام پایانی اینکه: «زندگی با بد و خوبش/ شکل یک بازیه اما/ نباید غافل از این شیم/چی به جا میمونه تو این بازی از ما/ بازی زندگی رسمش/ گاهی بُرد و گاهی باخته/ کسی اسمش رو زبونهاست/ که عمری با همه ساخته... »
*منتشر شده در همشهری محله شمیران در تاریخ ۱۳۹۳/۲/۶