همشهری آنلاین – سمیرا باباجانپور: ساختمان ۴ طبقه «مهر» در انتهای خیابان نوزدهم محله نفت چند سالی میشود که خانه امن و گرم بیپناهان شهر است. بهخصوص این روزها که شهر سپیدپوش شده است چراغ خانه مهر پرفروغ تر میتابد.
خواندنیهای بیشتر را اینجا بخوانید
مددسرای «مهر» یا همان گرمخانه، سرپناه مردان بیپناهی است که دست روزگار به بهانههای مختلف آنها را بیخانمان کرده است. اعتیاد بیشترین دلیل بیخانمانی مهمانان این مددسراست. درراهماندگان و کارگران مسافری که برای کار به پایتخت آمدهاند و جا و مکان ندارند هم مهمان اینجا میشوند.
مرهم مهر همسایهها
صدای ترمز ماشین به گوش میرسد. ساعت از ۷ غروب گذشته است. پیرمردی وارد میشود. پشت سر او مرد میانسالی با لباسی ژولیده و رنگپریده ظاهر میشود. پیرمرد از اهالی محله نفت است. میگوید: «چند سالی است که این مددسرا در این محدوده دایر شده است. محله نفت منطقه ۵ در نزدیکی دره فرحزاد قرار دارد. قبل از اینکه این مددسرا ساخته شود مشکلات زیاد بود. بهخصوص در فصل سرما دیدن مردانی که جا و مکان ندارند بسیار دردناک بود. خوشبختانه با راهاندازی این مرکز حداقل دیگر معتادی را نمیبینیم که در گوشهای گز کرده و خوابیده باشد. کارتنخوابی اینجا کمتر شده است.» او که خودش را خلیلزاده معرفی میکند، ادامه میدهد: «حدود ۸ سال پیش که اینجا را ساختند بسیاری از همسایهها معترض شدند. فکر میکردیم با ساخت این گرمخانه رفتوآمد معتادان زیاد میشود و وضعیت بدتر خواهد شد. ولی انصافاً شرایط تغییر کرد. حداقل دیگر معتادان شبها در کوچه و خیابان یا پشت ماشین و گوشه پلهها نمیخوابند. چهره محله بهتر شده است.» او مرد میانسال را که از ظاهرش پیداست معتاد و بیخانمان است سوار ماشین کرده و یکراست به گرمخانه آورده است. دست مریزاد!
یکی دیگر از مهمانان آشنا وحید است. او لحظاتی را به یاد میآورد که به مایه عذاب روحی، روانی و عاطفی برای خانواده به ویژه پدر و مادرش تبدیل شده بود: «موقعی که دیدم حتی توانایی کارهای ساده و شخصی مثل شانه کردن مو، شستن دست و صورت و... را ندارم، فهمیدم که دیگر به آخر جاده رسیدم و به یک کارتنخواب و معتاد بیخانمان تبدیل شدهام.» اما میترسید که اگر مواد مصرف نکند، بمیرد: «درمانده بودم. از خانه مانده و از جامعه رانده. در همین خرابههای اطراف از خدا خواستم کمکم کند. گاهی شبها اشک میریختم و گریه میکردم. تا اینکه یک روز رهگذری مهربان و دلسوز نشانی این مرکز را داد و گفت: «آنجا بروی پشیمان نمی شوی. فقط قول بده زیر سقف این خانه که رفتی به کارهایت فکر کن و برای اعمال خودت قاضی باش و مسیرت را عوض کن.» من هم به مددسرا رفتم و از همان روز اول تصمیم گرفتم که دیگر مواد مصرف نکنم. اعتراف میکنم که اگر شهرداری نبود نمی دانم چه عاقبتی پیدا میکردم.»
اما اینجا یک مهمان ویژه هم دارد. سامیار دو سالی است که پاک شده و زندگی جدیدی را شروع کرده است. او با خودش عهد بسته بود تا به جبران خسارت اجتماعی و آزارهایی که به خود و خانوادهاش در سالهای بیماری اعتیاد تحمیل کرده در کمپها و مددسراها خدمت کند: «افرادی که اعتیاد دارند بیش از هر کسی به خودشان ضربه میزنند و سختی میکشند. من دوست داشتم بعد از گذر از همه سختیها تجربیاتم را در اختیار کسانی قرار دهم که مثل ما در این سختیها درمانده شدهاند و نمیدانند چه کنند. هر چند این، کار سخت و پرفرسایشی است اما همین که بتوانم نور امید را در دلی شکسته و ناامید زنده کنم یعنی قدمی برای جبران گذشته برداشتهام. نزدیک یک سالی است که در مددسرا فعالیت دارم تا به همه بیماران اعتیاد و کسانی که از خانواده و جامعه طرد شدهاند کمک کنم و بگویم من هم از جنس شما هستم.» اکنون سامیار که روزگاری مددجو بوده در کسوت یک مددکار کمکحال گردانندگان مددسراست.
ارادهام را در خیابان جا گذاشتم
مددسرای یلدا درست در نزدیکی مرکز مهر قرار دارد. شهرک نفت انتهای خیابان نوزدهم از دیماه ۱۳۹۸ خانه امن زنان بیسرپناه شده است. اینجا زندگی برای زنان بیسرپناه معنای دیگری دارد. معنای آرامش و خواب آسوده برایشان واقعی و ملموس میشود. زهرا روی تخت نشسته است. لباسهایش را جمعوجور میکند. زهرای ۳۲ ساله دیگر تاب بیخانمانی را ندارد. بعد از همه بدقولیها و بدعهدیها، حالا تصمیم گرفته است پاک شود. همین خانه گرم بهانهای برای رهایی او از اعتیاد شده است.
زهرا بغضش را فرو میدهد و میگوید: «یک سال پیش مأموران گشت من را اینجا آورند. بعد از اینکه پول رهن خانهام برای خرید مواد دود شد ۳ سال خیابانگرد شدم. اینجا که آمدم مددکاران سنگ صبورم شدند. وقاحت چشمان هرزهای که در خیابان کمین کردهاند، سردی هوا و گرسنگی غرورم را لگدمال کرد. من حاضر نبودم به بهای خرید مواد ذلت بکشم. حالا هم بعد از گذشت یک سال ترک کردهام. اما خوب میدانم که پاهای لرزان یک معتاد به هروئین همیشه به سمت مواد لیز میخورد. خیابان و بیخانمانی را دوست ندارم؛ اما هنوز جایی برای زندگی ندارم. با اینکه دیگر معتاد نیستم اما همچنان بار سنگین بیخانمانی را به دوش میکشم. اگر مرکز یلدا نبود نمیدانم چه بر سر من و زنانی همچون من میآمد. حداقل خواب آرامی داریم.»
غذای گرم، حمام و لباس تمیز و پزشکی که هرروز همه مددجویان را معاینه میکند و حتی آن تلویزیونی که سریال مورد علاقه زهرا را نشان میدهد هیچکدام نمیتواند او را برای ادامه ترک اعتیادش مجاب کند. تنها حس امنیت است که باعث شده او این مددسرا را خانه بداند و سعی کند همچنان پاک بماند. زهرا میگوید: «انگار روی پیشانی ما نوشتهاند معتادیم. بهمحض اینکه وارد خیابان میشویم قدمبهقدم موادفروشان دنبالمان میآیند. من میترسم. من پاکم. اما ارادهام را در خیابان جا گذاشتهام.»
شبکه بههمپیوسته و خدمات ۲۴ ساعته
«محمدمهدی قشقایی» مدیر اداره آسیبهای اجتماعی شهرداری منطقه ۵، با گشت شبانه از راه میرسد. گشت شبانه محال است بدون مسافر وارد مددسرا شود. قشقایی میگوید: «مددسرای منطقه ۵ یکی از مددسراهای پرمخاطب و فعال غرب تهران است. در حقیقت ما محدوده وسیعی از غرب تهران را پوشش میدهیم. دیشب ۹۸ مددجو مرد در مددسرای مهر مهمانمان بودند و ۲۵ مددجوی خانم در مددسرای یلدا که ویژه بانوان است مهمانمان شدند. مددسراهای منطقه ۵ ظرفیت ۱۵۰ مرد و ۵۰ زن را دارند. البته هیچ مراجعهکنندهای پشت در بسته نخواهد ماند. مددسراها یا همان گرمخانههای پایتخت شبکه بههمپیوستهای را تشکیل دادهاند که با یکدیگر در ارتباطند. اگر مراجعهکننده زیاد باشد و ظرفیت پر شود مددجو را با ماشین به نزدیکترین مددسرا منتقل میکنیم.»
مدیر اداره آسیبهای اجتماعی منطقه ۵ میگوید: «با هماهنگی بهعملآمده در این مرکز علاوه بر ایجاد فضای مناسب برای استراحت، مددجویان استحمام میکنند و لباس پاکیزه فرم را تحویل میگیرند. وعده صبحانه، ناهار و شام همراه با میوه بر اساس سنجش سلامت مددجویان آماده میشود. پزشک و مددکار در مرکز مستقر است و مددجویان از نظر سلامت مورد پایش قرار میگیرند. اگر مورد اورژانسی باشد چون با اورژانس از قبل هماهنگ کردهایم فورا در محل حاضر میشود. این مراکز شبانهروزی است و مددجویان میتوانند ۲۴ ساعته از امکانات این مددسرا استفاده کنند.»
او در باره نحوه مراجعه مددجویان به گرمخانه میگوید: «با توجه به وسعت منطقه و همچنین وجود شبکههای وسیع بزرگراهی اکیپهای شبانهروزی در نواحی مستقرشدهاند تا طرح جمعآوری افراد بیخانمان بهسرعت انجام شود. از طرفی هر شهروندی که فرد بیخانمانی را دید میتواند با ۱۳۷ تماس بگیرد و آدرس را اعلام کند. البته ما از شهروندان تقاضا میکنیم در این شبهای سرد اگر فرد بیخانمانی را مشاهده کردند و برایشان میسر بود او را سوار خودرو کنند و به مرکز برسانند. البته شهروندان در این زمینه وظیفهای ندارند. برخی شهروندان این روزها با انجام این کار ما را یاری میرسانند.»
کاریابی برای مهمانان این خانه واجب است
از سال ۱۳۹۳ که نخستین مددسرای غرب تهران در محله نفت در حوالی دره فرحزاد که پاتوق معروف معتادان و بیخانمانان لقب گرفته است ۸ سال میگذرد. در این مدت دره فرحزاد شکل و شمایل متفاوتتری گرفته است. رود درهای که روزگاری پاتوق معتادان بود قرار است در طرح اکو پارک به یک بوستان متفاوت و جذاب تبدیل شود. باوجود گرمخانههای مهر و یلدا وضعیت معتادان بیخانمان و افراد بیسرپناه سروسامان گرفته است؛ اما وقتی پای صحبت «حسین رحیملویی» بنیانگذار موسسه خیریه طلیعه مهریزدان مینشینیم که در زمینه معتادان و خانوادههایشان فعالیت میکند به نکته مهمی اشاره میکند.
او که سالها مدیریت گرمخانه مهر منطقه ۵ را بر عهده داشته است، میگوید: «تأمین سرپناه برای بیپناهان کار هوشمندانه و انساندوستانه مدیریت شهری بود که همچنان به قوت خود به نیکی پابرجاست. خیرین پای ثابت این گرمخانهها هستند و دستپر با میوه و شیرینی، غذای گرم و لباس و ... وارد میشوند اما در این سالها فهمیدم که یک معتاد یا فرد بیخانمان و کارتنخواب در کنار همه این توجهها به کار و اشتغال و خودکفایی مالی نیاز دارد. موضوع مهمی که میتواند مهمانان این خانه را کم کند. در حقیقت این تنها خانهای است که دوست داریم مهمان نداشته باشد. این یعنی دیگر فرد بیخانمان و بیسرپناهی در شهر نمانده است.»
نشانیها را به خاطر بسپارید
در حال حاضر مددسراها یا همان گرمخانههای شهرداری در بسیاری از مناطق پایتخت راهاندازی شده است. منطقه ۵ با ۲ گرمخانه مهر و یلدا فعالتر از همیشه میزبان بیپناهان است. گرمخانه یلدا(ویژه بانوان) در نشانی سیمون بولیوار، محله نفت، انتهای چهاردیواری، خیابان نفت، خیابان هفدهم، انتهای خیابان نوزدهم واقع شده است. مرکز مهر(ویژه مردان) نیز در همین نشانی واقع شده است؛ تنها با این تفاوت که مراجعهکنندگان باید بعد از خیابان نوزدهم وارد خیابان قدس شوند. مرکز مهر در پلاک ۹ واقع شده است.