همشهری آنلاین – ثریا روزبهانی: اغلب بیماران در بستر بیماری افسرده میشوند به ناامیدهای زندگی فکر میکنند، اما «هادی شعبانی» روی همان تخت بیمارستان نقاشی کشیدن را آغاز و سالهای بعد آن را حرفهای دنبال کرد. آقا هادی درباره آن دوران میگوید: «شروع این راه با حضور در کانون پرورش فکری همراه بود و وقتی متوجه شدم استعدادی در این زمینه دارم، زیرنظر اساتید مطرح، تخصصیتر آن را ادامه دادم. در فستیوالها و حتی برنامههای نمایشگاههای شرکت کرده و از این طریق درآمد هم کسب کردم. در طول این سالها به دلیل مسئله حرکتی با موانع و مشکلات زیادی در زندگی مواجه شدم. به همین خاطر تصمیم گرفتم به جای اینکه منتظر بمانم جامعه یا خانواده یا اطرافیان، مشکلاتم را حل کنند، راهحلهایی را خودم برای رسیدن به موفقیت پیدا کنم. از طرفی هم الگوی موفقی وجود نداشت که بتواند راهنمایم باشد. برای مهارت آموزی و رشد علمی به سراغ رشتههای سبک رفتم که معلولان هم بتوانند از آن استفاده کنند. در کنار انجام فعالیتهای هنری مثل مجسمهسازی و نقاشی و تحصیل، به موسساتی که از افراد معلول حمایت میکردند، معرفی شدم و داوطلبانه هرآنچه را که آموخته بودم از قبیل هنرهای تجسمی مثل نقاشی، سفالگری، مجسمهسازی به آنها نیز آموزش دادم. همچنین در ادامه هم چون به عکاسی علاقهمند بودم، دورههای آموزشی عکاسی را در خانه عکاسان سپری کردم و عضو انجمن عکاسان ایران شدم.»
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
حدود ۲۰سال این عضو آسیب دیده را باخودش همراه داشت و با یک تصمیمی که شاید هرشخصی نتواند آن را بگیرد و با پایش خداحافظی میکند. شعبانی این تصمیم را به سکوی پرش تشبیه میکند و درباره آن میگوید: «من معلولیت را به نوعی در سالهای قبل آن تجربه کرده بودم اما به این نتیجه رسیدم که میتوانم چیزی را از دست بدهیم برای به دست آوردن چیز دیگری. شب قبل از عمل، نمایشگاه عکاسی و نقاشام را افتتاح کردم و همین قدر فرصت داشتم که لوازمم را جمع کنم و به بیمارستان بروم. بعد از این عمل، دوچرخهسواری را به فعالیتهای زندگیام اضافه کردم. یعنی آن جراحی منجر شد به از دست دادن یک پا و به دست آوردن توانایی دوچرخهسواری. بعد از آن هم خلاقیتهای هنریام باعث شد تا هر وسیلهای که میتوانست برای ادامه این راه کمکم کند، ولی وجود نداشت خودم طراحی و بسازم.»
نابینایان عکاسی میکنند
شاید اینکه یک فرد روشندل و نابینا بتواند عکاسی کند یا روی بوم، نقشی را به تصویر بکشد، دور از ذهن و باور باشد، اما «هادی شعبانی» برای به واقعیت تبدیل کردن این رویا و آرزو هم روش و وسایلی ابداع کرده است که نابینایان هم هنر عکاسی را تجربه میکنند و قلمو و پالت رنگ به دست میگیرند. این اختراعات باعث شده تا از او به عنوان بنیانگذار «عکاسی نابینایان» نامبرده شود. شعبانی درباره این اتفاق نادر میگوید: «با مطالعه و تحقیق که روی افراد نابینا داشتم، ابداع روشهایی را مانند ترجمه کردن یک عمل از طریق ابزار یا صداهایی که افراد نابینا بتوانند درک کنند مانند خواندن و نوشتم نابینایان با استفاده از خط بریل، را آغاز کردم. توانستم در رشته نقاشی و هم در رشته عکاسی ابزار و روشهایی را به کار بگیرم که آنها بتوانند عکاسی و نقاشی کنند. در همین راستا دورههای مختلف عکاسی و نقاشی و همچنین نمایشگاههایی نیز در این زمینه با کمک هنرجویانم برپا کردهایم. اما متاسفانه در این مسیر اغلب افراد معلول اعتقاد دارند که نمیتوانند و جامعه هم عقاید خود را به افراد تحمیل میکند و در نهایت این باورهای اشتباه و سنتی که فرد معلول از انجام فعالیتهایی محروم است، شکل میگیرد. برای عکاسی نابینایان، دوربین و وسایل خاصی مورد نیاز است. در همین زمینه مدلهای خاصی را در تصویرهای ویژهای طراحی کردیم که با آموزش، استفاده از راهنماهای صوتی و شناخت این وسیله میتوانند عکاسی کنند. همچنین در زمینه نقاشی هم با کدگذاریهای مختلف و استفاده از ترکیبات شیمیایی و ایجاد بافت خاص برای هر رنگ، نقاشی هم برای آنها امکان پذیر شده است. در این راه برخی از بدو تولد نابینا هستند و برای مثال تصویری از درخت یا ماشین در ذهنشان ندارند. با توجه به اینکه من کار مجسمهسازی هم در گذشته انجام داده بودم، به صورت مینیاتوری آنها را ساختم و نابینایانی که در این دورهها میتوانست شرکت کردند، از طریق لمس کردن موفق شدند به درک واقعی درخت برسند و انواع مختلف درخت مثل درخت بید، درخت کاج و درخت در تابستان، درخت در زمستان که برگ ندارد را بشناسند یا حتی اتوموبیل را لمس کند.»
دنبال کشف راههای جدید
موفقیتها و ابداعات او تمام شدنی نیست و چشم انداز آیندهاش را اینگونه به تصویر می کشد: «برای اولین بار زانو مصنوعی را برای دوچرخهسواری اختراع کردم که اکنون ثبت آن در آمریکا و بینالمللی شده است. یک ابزار دیگر هم برای افراد معلولی که میخواهند اسکیت سواری کنند، طراحی کردهام. همچنین در حال نگارش کتابی از تجربیاتم هستم به دلیل اینکه این اثر میماند. همچنین در حال تولید پادکست هستم. در نهایت مهمترین خبر این است که هر وقت به هادی شعبانی زنگ بزنید ایران است، هنوز پرانرژی و همانقدر باانگیزه، دنبال کشف راههای جدید و وسایل جدید برای رفع محدودیتهای انواع معلولیتها، اما مهم است که بافرهنگسازی از طریق رسانهها یا فضاهای مجازی، فرد معلول را آگاه کنیم هر اندازه معلولیت دارید فقط کافی است افرادی شبیه به خودتان را که در گذشته این مسیر را طی کردند پیدا کرده و از آن طریق بتوانید به تجربیات جدید دست یابید.»