همشهری آنلاینـ مریم باقرپور: طبقه زیرین محل سکونتش در محله مرزداران منطقه۲ را به کارگاهش تبدیل کرده است. وارد کارگاه که میشوی در هر گوشهای، نمونههای کوچکی از تندیسها و مجسمههایی را گذاشته که در شهر و حتی کشورهای دیگر جا خوش کردهاند و پروفسور «حسین فخیمی» دستی در آن داشته است. تعداد آثارش آنقدر زیاد است که برایش قابل شمارش نیستند. اما او با ذوق و شوق هریک را معرفی میکند.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
«نماد لا إله إلاالله مقابل سازمان حج و زیارت است. اسبسوار ۷ متری به میدان بسیج رفته. مجسمه صلح هم روی میز رئیس سازمان یونسکوست. از مجسمه خیام هم ۳ نسخه ساختهام که یک نسخهاش در نیشابور نصب شد، نسخه دومش به فلورانس ایتالیا سفر کرد و نسخه سوم آن با استقبال شهرداری منهتن نیویورک مهمان این شهر است.» همه اینها را پروفسور با شور و هیجان خاصی مطرح میکند؛ چراکه نتیجه ۶ دهه تلاشش است که تنها گوشهای از آنها در کارگاهش دیده میشود.
شروع فعالیت از کودکی
فخیمی ۷۶ بهار را پشت سر گذاشته و مدرک پروفسورای مجسمهسازی و طراحیاش را از دانشگاه هنرهای زیبای اسپانیا گرفته است. او از کودکی با خمیر نان گل و کبوتر درست کرده که نمونهاش را هنوز در کارگاهش به یادگار دارد. در جوانی مسئول بخشهای هنری و موزهها بوده و شاگردان زیادی را تربیت کرده است. همچنین در مسابقههای زیادی رتبههای برتر کسب کرده است که نمونه تقدیرنامه و لوحها روی دیوار کارگاهش هست. میگوید: «تا ۷ سالگی خیاطی، نقاشی، آهنگری، اتاقسازی و... را تجربه کردم. یعنی هم درس میخواندم و هم کار میکردم. اما علاقه اصلیام به هنر بود. برای همین پس از پایه نهم به موزه مردمشناسی در خیابان ارامنه رفتم. آنجا مشغول کار بودم و بعد هم موزه تبدیل به کاخ گلستان شد. تا ۶ ماه اداره کارگاه را به عهده داشتم، در حالیکه ۱۸ سال بیشتر نداشتم.»
از نشان فتح تا پیشنهاد شهر تندیسان
تلاشهای فخیمی در سالهای کاری مختلف برای ساخت مجسمهها و تندیسها از او چهرهای شناخته شده ساخته تا جایی که «چمران» رئیس حفظ بنیاد آثار دفاعمقدس در دهه ۶۰ پیشنهاد ساخت نشانهایی برای شهدا را میدهد و پروفسور فخیمی برای ساخت نشانها و پیدا کردن کارگاه مناسب کل تهران یا به قول خودش از کرج تا حکیمه و جنوب تا شمال تهران را میچرخد تا در نهایت نشانهایی میسازد که نمونهاش هم نشان فتح است که به سردار سلیمانی اهدا شد. او همچنین پیشنهاد شهر تندیسان را داده است که کارهای اولیهاش در دهه ۹۰ شروع میشود تا این شهر مامنی برای هنرمندان و مجسمهسازان باشد.
روزی که محیطبان متولد شد
ساخت مجسمه محیطبان یکی دیگر از آثار استاد است که عکسها و نمونه کوچکش در کارگاهش دیده میشود. مجسمهای به ارتفاع ۷متر که در صورت جانمایی روی ستون ۱۱ متر ارتفاع پیدا میکند. اما چگونگی ساخت این مجسمه خود داستانی دارد. بهویژه پروفسور به دنبال اهدای آن برای جانمایی در بوستان پردیسان است و حتی نامهنگاریهای اداری از شهرداری منطقه ۲ به سازمان زیباسازی صورت گرفته و به تأیید سازمان زیباسازی هم رسیده است.
پروفسور میگوید: «در مسابقه برای نشان دادن نماد بسیجی، بنده برگزیده شدم و پس از آن قرار شد که مجسمه ساخته شود. آن دوران آقای چمران نامهای به رئیس سازمان محیطزیست نوشت تا برای تردد آسانم مکانی را در بوستان پردیسان به من اختصاص دهند. پس از شروع کار و پیشرفت کار، مسئولان وقت پارک و سازمان بازدیدهایی از کارگاهم داشتم و مدام ابراز احساسات میکردند. همان دوران به آنها گفتم اگر هزینه اولیه ساخت مجسمه را بدهید، مابقی را خودم هزینه کرده و مجسمهای هم برای پارک میسازم.»
هزینههایی از جیب برای ادای دین
با توافق رئیس وقت سازمان محیطزیست و پروفسور همزمان با ساخت مجسمه سرباز که بعدها در میدان بسیج جانمایی شد، قالبگیری و سپس ساخت مجسمه محیطبان توسط فخیمی هم شروع میشود. او پس از ساخت قالب گچی، از ۲ و نیم تن لوله فلزی، نیم تن پلی استر و سایر مواد استفاده میکند تا مجسمه محیطبان گل به دست و سوار بر اسب آماده شود. استاد که در ساخت این مجسمه از توان بسیاری از شاگردانش هم بهره برده میگوید: «آن دوران سازمان محیطزیست تنها بخش کمی از هزینه را داد اما من دلم نمیخواست کارم نیمهکاره باشد برای همین حتی فیش سفر حج همسرم را فروختیم تا در نهایت مجسمه ۷ متری محیطبان آماده شود؛ گرچه در دورهای هم دزد به کارگاه زد و بخشی از تجهیزات و از جمله وسایل جوشکاری را با خودش برد. اما با این حال کار تمام شد.»
تلاش برای اهدای مجسمه
چند سالی از آمادهسازی مجسمه میگذرد و در این سالها پروفسور منتظر بوده تا سازمان محیطزیست مکانی را برای جانماییاش مشخص کند. اما وقتی به نتیجه نرسید امسال پیگیر شد تا از طریق شهرداری این مجسمه در بخشی از بوستان پردیسان قرار بگیرد درحالیکه ارزش آن اکنون به بیش از ۲ میلیارد میرسد. پروفسور میگوید: «قبلاً عهد کردم و روی عهد خودم هستم. در این سالها میتوانستم مجسمه را بفروشم اما دلم نمیآمد. چون محیطبانها مظلومند و کارشان جانفشانی است. این مجسمه حداقل کاری بود که میتوانستم در قددانی از تلاشهای آنها انجام دهم به همین دلیل پس از حضور کارشناسان شهرداری باز هم پیشنهادم را مطرح کرده و حتی مکان جانماییاش را دیدم.»
آماده نصب
پیشنهاد پروفسور برای جانمایی مجسمه محدوده ورودی بوستان پردیسان در بزرگراه شهید حکیم است. او میگوید: «مجسمه آماده جانمایی است. فقط باید ستون ۴ متری برای آن ساخته و با توجه اینکه زمان زیادی از ساختش میگذرد، گرد و خاکش گرفته و آبکاری شود.»
پروفسور، با چنان ذوقی از مجسمه میگوید و به عکس آن روی دیوار نگاه میکند که گویی تمام هنرش در آن خلاصه شده است. در حالیکه نمونههایی از دهها اثرش در گوشه و کنار کارهاهش خودنمایی میکنند. آثاری که هریک نمادی خاص در گوشه و کنار پایتخت و حتی کشور هستند. وقتی میپرسم واقعاً میخواهید مجسمه میلیاردی را اهدا کنید میگوید: «در زندگی با همه سختیها ۲چیز برایم مهم نبوده است؛ پول و مقام. مهم نشانی است که از خود به یادگار میگذاریم.»