با مادر و پسر و عروس در خانه‌شان در شهرک بوعلی قرار گذاشتیم مادر مانند همه فیلم‌هایی که از او به خاطر داریم با چهره‌ای مهربان و گشاده پذیرای ما شد. پسر هم گویا وام‌دار اخلاق مادر است.

همشهری آنلاین - سحر رمضانعلی‌پور: صحبت‌ها گرد میز آغاز می‌شود؛ از دنیای هنر تا زندگی در شهرک هنرمندنشین بوعلی. مردم، «زهرا سعیدی» را به‌عنوان بازیگر می‌شناسند. او همسر مرحوم «مجید افشاریان» فیلمنامه‌نویس و کارگردان است. «ایمان افشاریان» نیز حرفه‌های مختلف از منشی صحنه و برنامه‌ریز و دستیار کارگردانی تا بازیگری را تجربه کرده است و امسال هم با کارگردانی فیلمی با نام «فردا» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت. در پایان صحبت «سوده شهری» عروس خانواده نیز به جمع ما پیوست. او نیز طراحی لباس می‌کند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

 خانم سعیدی اکنون هر دو پسرتان وارد دنیای سینما و تئاتر شده‌اند خودتان یا همسرتان از آنها خواستید که راه شما را ادامه دهند یا نه خودشان انتخاب کردند؟

زهرا سعیدی: من هیچ نقشی برای فعالیت فرزندانم در تئاتر و تصویر نداشتم. حتی راضی نبودم؛ چون شرایط این حوزه‌کاری چندان مطلوب نیست. فکر می‌کردم آنان در موقعیت‌های دیگر بیشتر می‌توانند موفق باشند. گویا قبل از اینکه من اقدامی انجام دهم ژن‌ها کار خود را کرده بودند. ایمان از ۳سالگی در فضای تئاتر حضور داشت و دیالوگ‌ها را حفظ و به بازیگران دیگر کمک می‌کرد.  

ایمان افشاریان: من این مخالفت را هیچ‌گاه حس نکردم. شاید مادر از نظر قلبی دوست نداشت که ما وارد این عرصه شویم، ولی هیچ‌وقت مخالفتش را بر زبان نیاورد و در عمل جلوی مرا نگرفت. حتی مرا تشویق کرد. از وقتی یادم می‌آید وقتی در خانه بودیم یا حتی سر سفره می‌نشستیم همه صحبت‌ها درباره تئاتر، ادبیات، شعر و هنر بود. رفت و آمدهای خانوادگی ما با افراد مطرح سینما و تئاتر است. من این فضا را دوست داشتم و همچنین چون فرزند اول خانواده بودم بیشتر تحت تأثیر فضا قرار داشتم. در دوره دبیرستان به درسم لطمه وارد شد. چون دلشمغولی‌ام درس نبود. بالاخره اینکه این حوزه برای من جذاب و دوست داشتنی است. به‌طوری که از سال۱۳۷۳ تاکنون به‌صورت جدی در حوزه تئاتر فعالیت می‌کنم و تجربه خوبی برایم بوده و هست و به همین دلیل ادامه‌اش می‌دهم.

 با این توصیفی که شما از فضای خانه‌تان کردید اگر وارد حوزه هنر نمی‌شدید باید تعجب می‌کردیم!

ایمان افشاریان: دقیقاً! احسان، برادرم هم به حوزه تئاتر خیلی علاقه‌مند بود ولی در دوره‌ای وارد فضای مدیریت صنعتی شد و در بخش مدیریت طرح شروع به کار کرد. اما نتوانست طاقت بیاورد و در نهایت آن کار را رها کرد و دوباره وارد حوزه هنر شد. تئاتر دنیای عجیبی است. هر کس این دنیا را تجربه می‌کند دوست ندارد از این فضا خارج شود. درست است مادر؟

زهرا سعیدی: بله. درسته.

 خانم سعیدی! حالا برخلاف میل باطنی شما فرزندانتان در دنیای هنر فعالیت می‌کنند و افراد موفقی هستند. از شرایط چقدر راضی هستید؟

خدا را شکر می‌کنم که فرزندانم موفق هستند. پشتکار و استعداد دارند و در این زمینه خوب درخشیدند و نسبت به سنشان پیشرفت خوبی داشتند. امیدوارم خیلی بیشتر در این حوزه بدرخشند. راستش را بخواهید از اینکه جوانان سر کار باشند و به آنان اعتماد شود و کار در اختیارشان قرار گیرد خوشحال می‌شوم.

ایمان افشاریان: من دوست دارم خانوادگی کار کنیم. کار ما به گونه‌ای است که نیاز به تخصص دارد. بنابراین وقتی می‌بینیم اعضای یک خانواده با هم‌کاری را تولید کرده‌اند حتماً همگی تخصص دارند، چون درغیراین صورت کار به مرحله تولید نخواهد رسید. به‌خصوص این قضیه پشت دوربین بیشتر قابل مشاهده است. اما متأسفانه ما خواهران و برادران از هم دور افتاده‌ایم. دوست داشتم الناز که موسیقی کار می‌کند در نزدیکی ما بود و موسیقی کارم را به او می‌سپردم.
 الهام، خواهر دیگرم گرافیک کار می‌کند که دوست دارم به‌عنوان طراح در کنار هم کار می‌کردیم. وقتی اعضای خانواده‌ای به‌صورت تخصصی کار را بلد هستند و با هم کار می‌کنند روند کار سرعت می‌یابد و اعضا کمتر از دست هم ناراحت می‌شوند. در یک کار تلویزیونی‌ام مادرم، بازیگر و سوده شهری همسرم نیز با من بود؛ احسان، برادرم به‌عنوان صداگذار و عمویم عباس افشاریان، گریمور و مونا نخجوان، همسر احسان به‌عنوان منشی صحنه و صداگذار کار را انجام دادند. سعی کرده‌ایم گروه ثابتی داشته باشیم و بهترین‌ها دور هم جمع شویم و حرف هم را بفهمیم.

فکر می‌کنید کی این آرزو محقق می‌شود که همه اعضای خانواده در یک اثر هنری گرد هم جمع شوید؟

منوط به تغییر بخشی از زندگی و فضای محیطی برای همه ماست. درس خواهرم در فرانسه تمام شود؛ کارهای خواهر دیگر در تبریز به اتمام برسد. در کل همه اعضای خانواده بتوانیم در کنار هم باشیم.

 از فضای هنری که در آن هستید چقدر راضی هستید؟

ایمان افشاریان: موقعیت کار بسیار سخت است. شرایط صدا و سیما از نظر مالی مناسب نیست و این قضیه، کار را به سمت تهیه‌کنندگانی که قادر به پرداخت هزینه‌ها باشند سوق می‌دهد. بسیاری از ما صرفاً با یکی از مدیران فرهنگی در ارتباط هستیم که متأسفانه وقتی وارد فضای کار می‌شویم نیاز به پول هست؛ وارد یک دور محال می‌شویم و به همین دلیل اثر هنری به ثمر نمی‌نشیند. امیدوارم این روند تغییر کند و درست شود چون وقتی می‌بینم دوستانم به دلیل بیکاری کارهایی در سطح پایین و ضعیف انجام می‌دهند ناراحت می‌شوم. قبلاً برای تولید یک سریال ۱۳قسمتی، یک سال وقت صرف می‌کردند ولی حالا در ۲ماه کار را جمع می‌کنند. این عوامل همگی باعث می‌شود که کیفیت کار نزول پیدا کند.
 در سینما هم با اینکه فقط یک فیلم ساخته‌ام و تلاش می‌کنم کار دیگری انجام دهم اما به قول مادر، اطمینان به جوانان کم است. البته در دوره جدید امیدواریم اعتماد به جوان‌ترها، بیشتر و بودجه‌ها بهتر تقسیم شود که از جشنواره فجر شاهد آن بودیم.

زهرا سعیدی: همین‌طور است. در کل شرایط کار سخت است. به‌خصوص اینکه کارهای تولیدشده بدون توجه به شرایط ساخت با هم مقایسه می‌شوند. مثلاً سریالی ۸میلیارد تومان و سریال دیگر یک میلیارد تومان بودجه دارد. اما در پایان، این دو با هم، مقایسه و در این بررسی نابرابر آن سریال‌ها برنده جوایز مختلف می‌شوند. این مسئله باعث شده است مجموعه‌هایی که ضعیف بودند ضعیف‌تر شوند و افرادی که می‌توانند پول بیشتری را به صدا و سیما تزریق کنند قوی و قوی‌تر شوند.

وضعیت در محله بوعلی که محل سکونت شماست چطور است؟

زهرا سعیدی: محله بسیار خوبی است و وقتی همکارانم را در همسایگی خود می‌بینم خوشحال می‌شوم اما متأسفانه از حضور این هنرمندان در منطقه استفاده نمی‌شود. دوست داریم که امکاناتی برای افزایش فعالیت هنرمندان در منطقه صورت گیرد اما هنوز اقدام شاخصی انجام نشده است.

ایمان افشاریان: جذابیت این محله در تفاوت آن با دیگر محله‌هاست. یکی از بازیگران به نام صادق صفایی است که در همسایگی ما زندگی می‌کند؛ گاهی نصفه شب به خانه هم می‌رویم و درباره یک فیلمنامه صحبت می‌کنیم یا با علی دهکردی درباره فیلم‌ها حرف می‌زنیم و این گپ‌وگفت‌ها خیلی وقت‌ها بسیاری از گره‌های‌کاری ما را باز می‌کند. این فضا همیشه برای من جذاب است.

از صحبت‌های شما به نظر می‌آید تعاملات بین فردی هنرمندان در این شهرک خوب است درحالی که از مسئولان حوزه‌های مختلف انتظار می‌رود تعامل بیشتری با ساکنان شهرک بوعلی داشته باشند؟

ایمان افشاریان: بله. از این ظرفیت خیلی خوب می‌توان استفاده کرد.

 اگر مجموعه‌ای در منطقه از شما بخواهند در آن فعالیت کنید می‌پذیرید؟

ایمان افشاریان: اگر در منطقه و حتی شهرک بوعلی مکانی داشتیم که اهالی می‌توانستند دور هم جمع شوند، آموزش ببینند، شعر بخوانند، تئاتر ببینند و موسیقی کار کنند خیلی خوب می‌شد.

زهرا سعیدی: جلسات بسیاری در این‌باره در محله برگزار کرده‌ایم، چون با توجه به اینکه همه عوامل برای انجام یک اقدام فرهنگی خوب در محله ما فراهم است امیدوار بودیم که بتوانیم اینجا یک فرهنگسرای فعال راه‌اندازی کنیم تا جوانان در آن حضور یابند و انجمن‌های متنوع فرهنگی تشکیل دهند و هنری را بیاموزند اما متأسفانه هنوز نتیجه نگرفته‌ایم.  

اعضای خانواده از قول خودشان

من زن خوشبختی هستم

زهرا سعیدی: «من کار تصویر و بازیگری را دوست دارم. تعاملی که در این هنر بین بازیگر و مخاطب برقرار می‌شود برایم جذاب و لذت‌بخش است و همیشه امیدوارم که نتیجه خوبی داشته باشد و بتوانیم تأثیر خوبی را بر مخاطب بگذاریم. گاهی افراد به من می‌گویند که فلان جمله در یک فیلم باعث تغییر زندگی‌شان شده است. با اینکه متن فیلمنامه را من ننوشته‌ام، اما از اینکه توانسته‌ام حسش را منتقل کنم، بسیار خوشحال می‌شوم.» «من همیشه زن خوشبختی بوده‌ام و از ازدواج درستی که داشتم راضی‌ام.» من در ۱۹سالگی با مردی ازدواج کردم که بعدها فهمیدم او همان فردی است که می‌خواستم و این همسر نعمت بزرگی بود. از بچه‌هایم راضی هستم. ایمان کارگردان، احسان صداگذار و الهام گرافیست است و الناز هم موسیقی کار می‌کند و هم صنایع‌دستی.»

دوست دارم پدر را کشف کنم

ایمان افشاریان: «با اینکه در دوره‌های مختلف، منشی صحنه، دستیار کارگردان و فیلمنامه‌نویسی و بازیگری را تجربه کرده‌ام و حالا کارگردانی می‌کنم، ولی در واقع می‌نویسم که کارگردانی کنم. من نحوه کار و زندگی و علاقه‌مندی به تئاتر را از پدرم آموختم. او سال ۱۳۷۵ فوت کرد. اما هنوز از او به نیکی یاد می‌شود. با اینکه ما بیشتر زندگی‌مان را در شیراز زندگی کردیم و ۳سال پس از سکونتمان در تهران، پدرم فوت کرد، اما افراد بسیاری او را می‌شناسند. دوست دارم نحوه خلاق بودن را از او بیاموزم و روشی را که پدر برای اثرگذاری بر مخاطب استفاده می‌کرد، کشف کنم، چون هنوز از فیلمنامه‌ها و کارگردانی‌های او در تاریخچه تئاتر نام برده می‌شود. دلم می‌خواهد روزی شرایط و فرصت مناسب و دلخواهم فراهم شود تا بتوانم آنچه را دلم می‌خواهد به منصه ظهور برسانم.»

زندگی در خانواده هنری را دوست دارم

سوده شهری: «طراح لباس هستم و از سال۱۳۸۱ کار را شروع کردم و پیش از آن نیز در دانشگاه فعالیت می‌کردم. بعد از ازدواج با ایمان در تئاتر و تله فیلم بازی کردم و مدتی پیش نیز در فیلم «فردا» ی همسرم هم بازی داشتم. طراحی لباس هم انجام می‌دهم. من خلقی را که در هنر به وقوع می‌پیوندد و افراد را لحظه‌ای به فکر وادار می‌کند، دوست دارم. علی حاتمی می‌گوید: «من خلاقم؛ آرزو طلب نمی‌کنم بلکه آرزو می‌سازم.» امیدوارم من هم روزی به این جایگاه برسم. از اینکه عروس یک خانواده هنری هستم برای من که هنر را دوست دارم دلنشین و لذت‌بخش است. من و همسرم برخلاف برخی افراد که دوست ندارند با هم در یک فضای مشترک کار کنند با هم کار می‌کنیم. البته در بخشی از کار باید با هم کنار بیاییم که خوب یاد گرفته‌ایم و در کار در واقع همسر نیستیم، بلکه همکاریم.»

-------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه 2 به تاریخ ۱۳۹۳/۲/۲۴