همشهری آنلاین - منیر گرجی: برخلاف جثه و هیکل نسبتاً درشتی که دارد از صحبتهایش میشد فهمید قلبی مهربان و رئوف دارد و اینکه عاشقانه به دنبال خاطرات گذشته و دوران جوانی و نوجوانیاش است، چنان که آنقدر به دنبال دوستان و معلمان سابقش گشته و در این کنکاش موفق عمل کرده و توانست معلمی را که خیلی دوست داشت را سر برنامه رادیویاش دعوت کند و از کنار او بودن انرژی مضاعفی بگیرد. «سلطان» برنامه عموپورنگ یا بهتر بگوییم «امیر سهیلی» برای کسانی که برنامههای کودک را میبینند آشناست. او با حضورش در این برنامه و اجرای موفق تیپهایی که دارد توانسته خودش را بهتر به تصویر بکشد. او سالها ساکن محله نارمک است و علاقه خاصی هم به کودکان این محله دارد. در روزهای آغازی بهار نو، با او گفتوگوکردهایم که در ادامه میخوانید.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
بازیگر، نویسنده، مجری، صدا پیشه. شما را با کدام یک از این نقشها صدا کنیم؟
هرکسی که دستی در هنر داشته باشد میتواند در شاخههای آن فعالیت داشته باشد من هم از این قاعده مستثنا نبودم و سعی کردم در این شاخهها فعال باشم و عقیده دارم در هر کدام که موفقتر عمل کنم نزدیکتر هستم. هرچند که به این عقیدهام در اجرا حد وسط نباید داشته باشیم و باید کار را درست انجام دهیم و به هیچوجه برای مردم کم نگذاریم. من هم سعی کردهام در تمامی این کارها بهترین باشم و این را میشود از قضاوت مردم فهمید.
شما صدای خوبی هم دارید که خیلیها معتقدند میشود از آن در اجرا و حتی خوانندگی استفاده کرد، خودتان چقدر این موضوع را قبول دارید؟
اگر شما برنامه عمو پورنگ را ببینید یا روزهای جمعه برنامه رادیویی صبح جمعه با شما را گوش کنید، در برخی از تیپهایم خوانندگی هم کردهام و خدا را شکر به دلیل انرژی زیادی هم که برای این کار میگذارم مورد استقبال قرار گرفته است و به همین دلیل هم در ذهنم فکرهایی دارم که به خواندن هم روی بیاورم، خدارا چه دیدید شاید روزی هم به دلیل خوانندگی با من گفتوگو کنید!
کمی از برنامه عمو پورنگ برایمان بگویید، ارتباط شما با عوامل و این همه مهمان کودک چگونه است؟
در این برنامه همه ما با یکدیگر دوست هستیم. اما نگرانیم و نگرانی ما هم این است که بتوانیم یک برنامه خوب و قابل توجه و بینقض اجرا کنیم. من و همکارانم غم حرفهای یکدیگر را میخوریم. شاید درگیری فکری هم با یکدیگر داشته باشیم اما اجازه نمیدهیم که درگیریها دیده شود. این برنامه تنها برنامهای است که تعداد زیادی کودک را در خود جای داده است و چند برابر آن هم در خانهها بیننده برنامه ما هستند و ما در برابر تک تک این کودکان پاسخگو هستیم و امیدواریم که خدا از ما راضی باشد.
شما در این برنامه در نقش «شیر» خوب ظاهر شدید، فکر میکردید روزی این کاراکتر به این خوبی جواب دهد؟
روزی که به من گفتند که برای نقش شیر در نظر گرفته شدهام، زیاد از این موضوع استقبال نکردم و در واقع با اکراه آن را پذیرفتم. هیچگاه هم فکر نمیکردم که روزی تمام تکه کلامها، کارها و حرکاتی که در این برنامه اجرا میکنیم به خوبی با استقبال روبهرو شود و حالا به جایی رسیده که من گاهی دلم برای سلطان و شیر شدن تنگ میشود و از اینکه من این نقش را اجرا میکنم بسیار راضی هستم.
کسانی که شما را در کوچه و خیابان میبینند در مقابل سلطان چه واکنشی نشان میدهند؟
وقتی کسی من را میبیند و متوجه میشود که من همان سلطان هستم، در هر جایی که باشیم چه در خیابان، اتوبوس، خیابان، حتی هنگام رانندگی، از من میخواهند که کارهایی که جلوی دوربین با گریم خاص خودش انجام میدهم، همانجا انجام دهم. مثلاً روزی مادری من را در خیابان دید و با اصرار از من میخواست که با تلفن همراهش با پسرش صحبت کنم آن هم با صدای سلطان و من هم قبول کردم و شما در این میان عکسالعمل افرادی را که از آن جا عبور میکردند، حدس بزنید.
چقدر با حضور عموها و خالههای برنامههای کودک موافق هستید؟
همیشه از خدا خواستهام که من به هر شکل و به هر قیمتی برای ایفای نقش قدم بر ندارم. الان هم همه این خالهها و عموها نقشهای شبیه به هم را ایفا میکنند و نوآوری و خلاقیت چندانی در عملکردشان دیده نمیشود. به نظر من اگر این خاله و عموها با یک نوآوری جدید خلاقانه و پویا اجرای برنامه داشته باشند هر چقدر هم که تعداشان زیاد باشند باز هم کم هستند.
برنامه کودک مورد علاقه شما در زمان کودکیتان چه بود؟
من بر خلاف برخی از مردم که کارتونهاچ زنبور عسل، سند باد و از این دست کارتونها را دوست دارند علاقهای نداشتم و دلیل آن هم این بود که مدام به دنبال مادر بودند و این برنامهها روحیه من را بههم میریخت اما از طرفی کارتونهای «خونه مادر بزرگه»، «مدرسه موشها»، «هادی هدی» و حتی نوع اجرای مجریهای آن دوران برای من بسیار دوست داشتنی بود.
قبول دارید موفقیتی که در ایفای نقش در ژانر کودک دارید به دلیل فعال بودن کودک درونتان است؟
این حرف شما را قبول دارم. من هنوز خودم را یک کودک میدانم و در همان دوران زندگی میکنم. هنوز به دنبال دوستان دوران کودکیام هستم و اینکه مانند آن دوران بازیهای کودکانه داشته باشیم و از جهتی دوست دارم که با معلمهای آن دوران ارتباط برقرار کنم.
کمی از زندگی در محله نارمک بگویید.
سالهاست که ساکن این محل با سابقه هستم و ناراحت از این موضوع که به دلیل مشغلهکاری در طی روز زیاد در این محل تردد ندارم اما اگر هم فرصتی باشد با کودکان آن در ارتباط هستم وسعی میکنم در فرصت به دست آمده سهمی هم برای کودکان محل داشته باشم. از طرفی با حضور در فرهنگسراهای محل و شرکت در برنامههای فرهنگی و اجتماعی و تشکیل کلاسهای فرهنگی سعی میکنم نقش به سزایی داشته باشم و تجربیاتم را در اختیار دیگران بگذارم.
چند روزی از بهار گذشته، برای هممحلهایهایتان پیام بهاری دارید؟
بهار فرصت زنده شدن است، بیاییم که در کنار هم خوب زندگی کنیم.
---------------------------------
منتشر شده در همشهری محله منطقه ۸ به تاریخ ۱۳۹۳/۱/۱۸