زمانی ‌که قرار بود در مجموعه خنده بازار نقش «فرزاد حسنی» را اجرا کند، کمی دلهره داشت و تصمیم گرفت که با او هم در این‌باره مشورت کند و همین مشورتش با حسنی به گونه‌ای شد که نقشش را به خوبی ایفا کند و پس از آن هم از پس نقش‌های ما به ازای دیگر هم به خوبی برآمد.

همشهری آنلاین - منیر گرجی: با اینکه در حال حاضر از خنده بازار خبری نیست اما «حامد تهرانی» با اجرای خود در شبکه جام‌جم در صحنه است و تأکید می‌کند: «کار و پیشه اولیه او نه بازیگری است و نه اجرا، بلکه پیشه اصلی‌اش آهنگسازی است و برای فیلم و تله فیلم‌های زیادی هم آهنگسازی کرده است و ترجیح می‌دهد که به این حرفه جدی‌تر ادامه دهد. ‌» تهرانی سال‌های نوجوانی‌اش را در محله سرسبز زندگی می‌کرده و علائق و خواسته‌های هنری‌اش در این محل شکوفا شده است. گفت‌وگوی ما را با این همسایه دیرینه می‌خوانید.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

  بازیگر، مجری یا آهنگساز؛ کدام یک پیشه اصلی شماست؟  

همه اینهایی که که شما گفتید شاخه‌ای از هنر است و من در این رشته‌ها فعالیت داشتم، اکنون هم در هر سه شاخه مشغول به فعالیت هستم، اما علاقه شخصی خودم آهنگسازی است، چون از کودکی هر فرصتی که برایم پیش می‌آمد آهنگسازی می‌کردم، از طرفی اجرا را هم دوست دارم و اجرایی هم که من در جام‌جم دارم متفاوت از اجراهای جدی است که شاهد هستید و دلیل آن هم این است که طنز در این اجرا جاری است و باید رویکردی شاد داشته باشد و این نوع اجرا درروحیه خودم هم تأثیر خوبی داشته و بازتاب خوبی بین بینندگان این شبکه داشته است.  

خانواده چقدر در شکوفا شدن استعداد فرزندان نقش دارند؟  

شاید اگر مرحوم پدرم متوجه استعداد من نمی‌شد و خودم هم جدی آن را دنبال نمی‌کردم الان یک آهنگساز نبودم. مادرم می‌گوید از کودکی دوست داشته‌ام که‌ ساز بزنم و با اسباب‌بازی‌هایی که صدا از آنها در می‌آمده ارتباط خوبی داشته‌ام، از این‌رو پدرم مرا به کلاس‌های موسیقی فرستاده و در دوران دانشگاه هم مرا همراهی و تشویق می‌کردند. در کل خانواده نخستین کسانی هستند که به هوش و استعداد فرزندانشان پی می‌برند.

 اجرایی که شما دارید به‌صورت زنده است و وقتی پای طنز هم به میان می‌آید کار کمی مشکل می‌شود؟ این‌طور نیست؟

 در اجرای زنده باید تسلط کاملی داشته باشیم، مخصوصاً اینکه این برنامه برای ایرانیان خارج از کشور پخش می‌شود و حتی مورد توجه هموطنان داخل کشور هم قرار گرفته و چون طنز هم چاشنی آن شده است باید با احتیاط به آن عمل کنیم و ما هم که تجربه اجرا را به تازگی به دست آورده‌ایم به سختی آن واقف هستیم و با همکاری و همیاری تهیه‌کننده و همکاران تا به حال از پس آن بر آمده‌ایم.

در مجموعه خنده بازار برای اجرای نقش فرزاد حسنی چه پیام‌هایی  داشتید؟

در سیما برنامه‌هایی بود که مردم دوستشان داشتند مانند ۹۰، پارک ملت و برنامه‌های دیگر و گاهی مردم انتقاد به آن داشتند که ما در اجرای ما به ازا آن را به تصویر می‌کشیدیم و خیلی هم مورد تأیید و حمایت قرار گرفته بود.

در اجرای شما، ما به ازای فرزاد حسنی را اجرا کردید، او عکس‌العملی در این‌باره نشان داد؟

اتفاقاً در این مورد من با فرزاد مشورت کردم و از خودش کمک گرفتم و خدا را شکر خیلی هم خوب شد و فرزاد هم بسیار راضی بود.

امکان دارد شما هم روزی به یکی دیگر از شاخه‌های هنر که خوانندگی هست رو بیاورید؟

امکان ندارد که من روزی خوانندگی کنم، اینکه اعتماد به نفس داشته باشم خیلی خوب است اما هیچ‌گاه این کار را نمی‌کنم و سعی می‌کنم همان آهنگساز باقی بمانم. شاید من به هر هنری علاقه داشته باشم اما این دلیل نمی‌شود که من در هر کدام از آنها مشغول باشم.

 چه مواقعی و زمانی آهنگسازی می‌کنید؟

آهنگسازی وقت و زمان مشخصی ندارد، زمانی نیمه‌شب ذهنت فعال می‌شود و احساس می‌کنی که باید بسازی و زمانی حال بسیار خوبی‌ داری و آن زمان است که تو می‌توانی بهترین را بسازی زمانی هم حال خوبی نداری و آن وقت هم موسیقی‌های خاص خودش را می‌سازم، در کل آهنگسازی بستگی به حس و حال آدم دارد.

 همچنان دوست دارید در اجراهایتان طنز را پیشه کنید؟

اتفاقاً به دنبال فرصت هستم که اگر روزی پیشنهاد بازی در نقش جدی داشته باشم حتماً قبول کنم هر چند که نقش جدی داشته‌ام اما الان به نقش جدی جدی‌تر نگاه می‌کنم.

 برخورد مردم با دیدن یک چهره تلویزیونی در محله چگونه است؟

عکس‌العمل‌ها متفاوت است، اما نخستین برخورد هر کسی که ما را می‌شناسد لبخند است، برخی ما را نمی‌شناسند و کسانی هم که ما را می‌شناسند با ما به خوبی برخورد می‌کنند و انرژی مناسبی هم به ما می‌دهند.

شما سال‌ها ساکن محله سرسبز بودید، شنیده‌ام بخاطر شلوغی از اینجا رفته‌اید با توجه به شلوغی و ازدیاد جمعیت در همه جای تهران، حالا از این جابه‌جایی ناراحت نیستید؟

درست می‌گویید، اما شرایط به گونه‌ای بود که باید می‌رفتیم. اما ما پس از رفتن هنوز هر هفته به این محل سر می‌زنیم. در کل این تنها منم مثل خیلی‌ها به محله و خانه‌ای که سال‌ها در آن زندگی کرده عشق می‌ورزم و دوستش دارم، من هم هنوز این محل را از آن خود می‌دانم و خدا را چه دیدید شاید دوباره روزی به این محل برگردیم. سال‌های نوجوانی‌ام را در محله سرسبز زندگی کردم و علائق و خواسته‌های هنری‌ام در این محل شکوفا شده است، ولی وقتی که سکوت و خلوتی از محله سرسبز فاصله گرفت، خانواده هم سعی کردند که به جایی بروند که سکوت و آرامش بیشتری در آن وجود داشته باشد و ما هم بر خلاف میل باطنی به تبعیت ازخانواده به محلی دیگر رفتیم ولی همچنان با دوستانمان در این محل درارتباط هستیم و مانند گذشته و به یاد گذشته در میدان‌های نارمک دوچرخه‌سواری هم می‌کنیم.

 شلوغی این محل از چه نظر برایتان آزاردهنده بود؟

البته به قول شما الان شلوغی همه جا وجوددارد، اما مدتی ما در یکی از میدان‌های نارمک زندگی می‌کردیم و اگر ما قرار بود مهمانی به خانه‌مان بیاید محال بود که جای پارک ماشین برایش پیدا شود و همین که جای پارک اتومبیل پیدا نمی‌کنی یکی از دلایلش بود، تردد در پیاده‌روها هم به خاطر وجود جمعیت برای رفتن به مرکز خرید نارمک و هفت‌حوض هم مزید بر علت شده بود و اینها از دلایل رفتن ما از این محله بود.

-------------------------------------------------

منتشر شده در همشهری محله منطقه ۸ به تاریخ ۱۳۹۳/۱/۲۵