همشهری آنلاین - رضا نیکنام: چهره مهربان و لبخند زیبای سید تقی دستواره با آن کلاه پشمی سبز رنگش که نشانه سادات جلیلالقدر است هیچ وقت در ذهن اهالی علیآباد فراموش نمیشود. به تعبیر اهل محل، آقا سید و همسر مکرمش، مرحومه «سیده قدسی میراسماعیلی»، که چند صباحی در کنارمان و در همین کوچههای جنوب شهر زیستند، انسانهای دنیایی و مادی نبودند و برای همین هیچ تعلق و وابستگی به دارایی و حتی فرزندان خود نداشتند. در گزارش پیش رو، با کمک «فاطمه قاسمی» که مدتهاست کلیددار این منزل نورانی است و به کمک اعضای خانوادهاش از جمله «محمدحسین رضایی»، همسر، فرزندان و عروسش چراغ اینجا را روشن نگه داشته، ماجرای تبدیل این خانه به حسینیه و کتابخانه عامالمنفعه برای مردمان محله علیآباد را پی گرفتیم؛ محلهای محروم و کمبرخوردار که تا آن زمان چنین امکاناتی نداشت.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
وقتی با فاطمه قاسمی همکلام شوید این حس به شما انتقال پیدا میکند که او و خانوادهاش به واقع شیفته خانواده معظم شهدایند و شاید همین حس بوده که آقا سید دستواره را مجاب میکند که در آخرین دیدار و واپسین روزهای زندگی، کلید خانه را به او بسپارد و با دلی آرام و مطمئن به سوی پروردگار پرواز کند.
بانوی کلیددار محله علیآباد، بسیار مهربان و دلسوز و در عین حال مسئولیتپذیر و کاملا جدی است. در حالی که محیط داخل حسینیه و کتابخانه را نشانمان میدهد، فضای گفتوگو را به دوران دفاع مقدس و آشنایی با خانواده دستواره میبرد. شاید با این کار میخواهد به ما بفهماند که چرا پاگیر این خانه شده و به هیچ قیمتی حاضر نیست خادمی اهل این خانه را که از سلاله پاک و مطهر ائمه اطهار(ع) بودند از دست بدهد.
قاسمی در کنار نوهاش، «آریا صادقی»، که قاب عکس پدر و مادر شهیدان دستواره را به دست گرفته از روزهایی برایمان میگوید که خبر شهادت برادران دستواره، یکی بعد از دیگری، به محل رسید. از صبر و استقامت پدر و مادر خانواده تعریف میکند که داغ اولاد دیدند و فرزندانشان یکییکی برای حفظ میهن و ناموس کشور شهید شدند، اما هیچ نگفتند و ذرهای از عزم و ارادهشان برای حفظ آرمانهای مقدس کشور کاسته نشد. بعد کمی جلوتر میآید و ماجرای وقف خانه شهیدان دستواره و تبدیل آن به حسینیه و کتابخانه را شرح میدهد.
سفارش آقاسید؛ کارهای عامالمنفعه و رایگان
اینجا همان خانهای است که در روزگاری نه چندان دور، محل تولد، تربیت و بزرگ شدن یکی از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس، شهید محمدرضا دستواره، فرمانده شوخ طبعی که هنوز جزء به جزء خاطراتش در ذهن همرزمانش به یاد مانده، و برادرانش، حسین و محمد، بوده و برای همین از جایگاه والایی برخوردار است. میتوان وجود پاک و مطهر شهدا را در گوشه و کار این حسینیه احساس کرد. مرحوم سید تقی دستواره در زمان حیاتش این خانه را که تنها داراییاش بود، وقف بنیاد شهید کرد تا صرف ایجاد امکانات ضروری ساکنان محله علیآباد شود. بعد از این ماجرا، خودشان در خانه دیگری ساکن شدند و این خانه طبق سفارش آقاسید برای کارهای عامالمنفعه، بهویژه مراسم سوگواری ائمه اطهار(ع)، شهادت سید و سالار شهیدان کربلا امام حسین(ع) و خاندان پاک و مطهرش در نظر گرفته شد.
شرح عکس: ایستادهها: نفر دوم حاجیه خانم «قدسی میراسماعیلی» مادر شهیدان دستواره ، «سید تقی دستواره» پدر شهیدان دستواره و شهید سید محمد دستواره؛ نشستهها: نفر اول شهید سید حسین دستواره و نفر دوم شهید محمدرضا دستواره.
آن زمان مرحوم «قدسی میراسماعیلی»، مادر شهیدان دستواره، نیز از بانیان اصلی برپایی محافل مذهبی در این حسینیه بود و به حضور با برکت ایشان پای بسیاری از بانوان و دختران جوان به این محل باز شد. به مرور زمان، با رضایت خانواده شهید، کلاس نهضت سوادآموزی برای سوادآموزان محل هم به برنامههای این خانه اضافه شد، اما به این شرط که هر نوع ارائه خدمات در این محل کاملا رایگان و حتی یک ریال از کسی دریافت نکنند. اما این خانه دوطبقه نیاز به مرمت و بازسازی داشت. وقتی مسئولان بنیاد شهید جنوب تهران از محل بازدید کردند، تصمیم گرفتند با کمک شهرداری منطقه ۱۶ خانه را به قدر نیاز و ضرورت بازسازی و بعد در اختیار مردم قرار دهند.
بدون دریافت شهریه، حتی یک ریال!
فاطمه قاسمی آخرین دیدار با آقا سید را خوب به خاطر میآورد: «هرگز یادم نمیرود آن دفعهای که حاجآقا دستواره جلو خانهمانآمد تا کلید خانه را به من بدهد. خیلی بیمار بود. گفت فاطمه خانم، این کلید را پیش خودت نگهدار و به کسی نده. کلید باغ بهشت اینجاست و حالا شما کلیددار آن هستید. گفتم حاجآقا، بلا دور باشد، سلامت باشید، انشاءالله برمیگردید. اما انگار خودشان میدانستند که وقت رفتن است و چند روز بعد خبر فوت ایشان را آوردند. در واقع، پدر شهیدان دستواره ۸_۹ ماه بعد از فوت همسرش درگذشت. از همان موقع افتخار خادمی خانه شهیدان دستواره را دارم.»
ناگفته نماند که پس از فوت پدر شهیدان دستواره بود که حجتالاسلام «جواد محتشمی»، امام جماعت مسجد حضرت فاطمه(س) علیآباد، پیشنهاد اولیه راهاندازی کتابخانه در این حسینیه را به مسئولان بنیاد شهید داد و با موافقت آنان عملی هم شد، چرا که معتقد بود این خانه محل زندگی و تربیت فرماندهان بزرگ دفاع مقدس بوده و باید اقشار مختلف به این خانه رفت و آمد داشته باشند و چه کسانی بهتر از اهل مطالعه و کتابخوانی.
بانوی کلیددار محله علیآباد طبق سفارش آقاسید، فضای معنوی این خانه را در اختیار هیئتهای مذهبی بانوان قرار میدهد تا شهدای گرانقدر نیز در اجر و ثواب آن سهمی داشته باشند؛ علتش هم این است که بانوان محله علیآباد از امکانات کمتری در زمینه فعالیتهای مذهبی برخوردارند. «زهرا دستواره»، خواهر شهیدان دستواره، نیز با قدردانی از این بانوی فعال و امین محله در گفتوگوی کوتاهی تاکید کرد که برپایی هرگونه کلاس و کارگاه آموزشی توسط افراد خیر و نیکوکار برای بچهها و بانوان محله علیآباد، بدون دریافت شهریه و حتی یک ریال از مراجعان در این خانه مانعی ندارد، چراکه باید در همه حال شان و منزلت شهدا و پدر و مادر عزیزمان محفوظ بماند.