همشهری آنلاین- پریسا نوری: استاد وحیدی از ۱۹ سالگی در مدرسهای در زادگاهش قزوین ردای معلمی پوشید و در ۵۱ سالگی پس از ۳۲ سال خدمت بازنشسته شد، اما بازنشستگی برای او بیشتر از یک حکم روی کاغذ نبود، چرا که تا ۹۷ سالگی و آخرین روزهای حیات پربرکتش که کهولت سن و بیماری توانی برایش نگذاشته بود، دست از آموزش نکشید و به رایگان در بوستان محله به بچههای محله درس میداد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
تاریخ تولد شاگردانش را میدانست
استاد وحیدی معلمی را نه شغل که عشق میدانست. او که در سالهای تدریس هزاران شاگرد از وکیل و وزیر و دکتر و معلم و ... را تربیت کرده بود و دفترچهای داشت که شماره تلفن و تاریخ تولد بسیاری از شاگردانش را در آن نوشته و هر سال روز تولدشان را تبریک میگفت. روزی که برای دیدار به خانهاش رفته بودیم خاطرهای در این باره برایمان تعریف کرد: «چند سال پیش وقتی روز تولد به یکی از دانشآموزانم زنگ زدم مادرش گوشی را برداشت و گفت پسرش به خارج از کشور رفته است. او وقتی مرا شناخت و فهمید برای چه زنگ زدهام از خوشحالی به گریه افتاد و گفت: مگر میشود شما نام و تاریخ تولد بچه مرا به یاد داشته باشید؟ در جواب گفتم: «من جوانیام را پای این بچهها گذاشتهام و مثل یک پدر مراقبشان بودهام. پس طبیعی است که روز تولدشان به آنها زنگ بزنم.» بعد از مدتی همان شاگرد که موضوع را از مادرش شنیده بود به ایران آمد و مستقیم از فرودگاه به خانهام آمد تا مرا ببیند.
شیرین ترین خاطره روز معلم
این استاد پیشکسوت که خود را پدر معنوی شاگردانش میدانست، همه یادگاران دوران تدریس از دستنوشتهها، کارت تبریک، عکسها و کادوهای روز معلم را نگهداری میکرد. او از شیرینترین خاطره روز معلم اینطور یاد کرد: «سالها پیش یکی از دانشآموزان روز معلم، کارت تبریکی به من داد که داخلش یک آینه چسبانده بود. گفتم: «ممنونم از کارت تبریک ولی این آینه دیگر چیست؟» گفت: «چیزی بهتر از خودتان پیدا نکردم. آینه خریدم تا خودتان را که بهترینید، ببینید.»