شهرک انقلاب با پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شد به همین دلیل نام انقلاب روی این محله باقی ماند. پیش از اینکه این محله ساخته شود، در این حوالی تا چشم کار می‌کرد زمین‌های کشاورزی بود. نزدیک‌ترین ‌آبادی به شهرک انقلاب محله قدیمی کوی انصاف است.

همشهری آنلاین-سودابه رنجبر: شهرک انقلاب سابقه طولانی ندارد اما از ویژگی‌های خاص آن وجود گنج‌یاب‌ها و تیله‌کن‌هایی بوده است که گوشه چشمی به این زمین‌ها داشتند. ساکنان شهرک انقلاب می‌گویند: وقتی این زمین‌ها به ما واگذار شد، نقطه به نقطه زمین‌ها چاله‌هایی وجود داشت که در جست‌وجوی گنج، حفاری شده بودند.  شهرک انقلاب ۸ خیابان ۶ متری دارد که از یک طرف به خیابان شهیدمنتظری و از طرف دیگر منتهی به خیابان امام حسین(ع) و شهرک گلهاست. از ویژگی‌های خاص این شهرک وجود ۲ مدرسه بزرگ است که تعداد زیادی از دانش‌آموزان محله‌های اطراف در آنها تحصیل می‌کنند و هنگام ظهر اطراف این شهرک دانش‌آموزان درحال‌ تردد هستند.  
 

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

محله کارگران

واژه کارگرنشینی به قدری روی نام شهرک جا افتاده است که وقتی از ساکنان قدیمی دلیلش را سؤال می‌کنیم این پاسخ را می‌شنویم که زمین‌های زراعی این اطراف، متعلق به ۳ کارخانه چیت ممتاز ری، چیت ری و کارخانه چیت تهران بوده است. صاحبان این کارخانه‌ها در بدو انقلاب زمین‌ها را بین کارگران کارخانه تقسیم و آنها هم طبق نقشه شهری شروع به ساخت خانه‌های‌شان می‌کنند. از این‌رو این محله به محله کارگران مشهور شد. هر چند این روزها بیشتر کارگران کارخانه چیت‌بافی از این محل نقل مکان کرده‌اند و کارخانه‌ها هم از تولید بازمانده‌اند اما همچنان نام محله کارگری روی این شهرک مانده است.  

از نگهبانی تا نیش عقرب

حبیب‌الله ‌احمدی از کارگران بازنشسته کارخانه چیت ممتاز است. او می‌گوید: وقتی به این محله آمدیم اینجا فقط زمین لم‌یزرع بود. تعاونی کارخانه یک قواره زمین به من داد. در آن زمان هنوز هیچ‌کسی خانه‌ای نساخته بود و اینجا هیچ امکاناتی نداشت اما با این حال من همراه با خانواده‌ام خانه‌مان را ساختیم و زندگی‌مان را شروع کردیم. آب را از محله مجاور کوی انصاف تأمین می‌کردیم که آن موقع معروف بود به چاله مگسی. احمدی به مسجد اشاره می‌کند و می‌گوید: همان اوایل که درحال ساخت خانه‌مان بودیم یکی از بزرگ‌ترین مشکلات ما وجود کسانی بود که از تاریکی شب استفاده می‌کردند و حفاری‌های غیرقانونی برای پیدا کردن گنج و دفینه انجام می‌دادند. یادم می‌آید وقتی داشتیم برای ساخت مسجد گودبرداری می‌کردند، آجرهای قدیمی از عمق زمین پیدا شد که دلالت داشت برجریان زندگی، معماری و ساخت بناهایی در قرون گذشته. همین اتفاقات غریبه‌ها را تشویق می‌کرد که مدام به دنبال گنج و زیر خاکی به محله ما بیایند به‌طوری که بعدها مردم به نوبت برای امنیت محله نگهبانی می‌دادند. در یکی از همین شب‌ها عقربی من را گزید و من تا صبح از درد به خود پیچیدم و خاطره‌ای شد از روزهای اولی که ما در این محله ساکن شدیم.  

سربازان زره‌پوش در محله ما


تیله‌کنی، همان حفاری قاچاق و غیرقانونی مناطق باستانی است برای به دست آوردن دفینه یا گنجینه‌ها. اهالی قدیمی شهرک انقلاب واژه تیله‌کنی را بسیار شنیده‌اند چون بخشی از روزها و شب‌های‌شان را با این قاچاقچیان سر کرده‌اند. سیدعلی حسینی از سال ۱۳۵۷ در شهرک انقلاب ساکن شده است. او می‌گوید: وقتی این زمین‌ها را به کارگران واگذار کردند در فاصله‌های نزدیک چاله‌های یک متری حفر کرده بودند حتی دام و طور هم نمی‌توانستند در این زمین‌ها چرا کنند چون هر آن امکان داشت در یکی از این چاله‌ها سقوط کنند. در بحبوحه انقلاب بود که تعدادی از جست‌وجو گران گنج ابتدای خیابان منتظری، مقبره‌ای پیدا کردند که در آن ۵ سرباز جنگ‌های قدیم دفن شده بودند. سربازها با کلاهخودهای جنگی و لباس رزم دفن شده بودند. حتی در کنار آنها الات جنگی وجود داشت. این اتفاق باعث شد که انبوهی از همین قاچاقچیان با انگیزه جدید به این محله بیایند که البته بی‌نصیب هم نماندند و توانستند ظروف قدیمی و دفینه‌هایی را پیدا کنند. بسیاری از این گنج‌ها به دست اداره میراث فرهنگی افتاد و هنوز هم در موزه ملی ایران نگهداری می‌شود.  

کوچه مسجد 


در میان کوچه‌های موازی و ۶ متری شهرک انقلاب، کوچه باریک و آشتی‌کنانی است که در میانه، شکم داده و انتهای کوچه بازهم باریک‌تر می‌شود. این کوچه نه فقط در بین کوچه‌های شهرک انقلاب، بلکه در بین کوچه‌های شهر متمایز است. با گذر از کوچه باریک در ابتدای صبح صدای نجوای قرآن خواندن خانم‌های کوچه به گوش می‌رسد. آنها در صحن مسجد گرد هم نشسته‌اند.  
جلیله خالویی، معلم قرآن این مسجد حدود ۶۰ سال دارد و می‌گوید: این کلاس قرآن را با کمک خانم کاشفی حدود ۳۵ سال است که برگزار می‌کنیم. از وقتی که کلنگ ساخت این مسجد به زمین زده شد، کلاس قرآن ما هم آغاز شد. اوایل زیر چادر کلاس را برگزار می‌کردیم و بعدها که سقف مسجد ساخته شد جلسه قرآن در مسجد نیمه‌کاره برگزار می‌شد. فاطمه خانم یکی از قرآن‌خوان‌های این مجلس هم می‌گوید: ۳۰ سال است که ساعت ۷:۳۰ صبح با هر تعداد شاگرد جلسه روخوانی قرآن برگزار می‌شود. او می‌گوید: اکثر خانم‌هایی که به این کلاس می‌آیند سن و سال بالایی داشته و سواد خواندن و نوشتن نداشتند اما حالا با گذر زمان و تلاش خانم‌ها خالویی و کاشفی می‌توانند قرآن بخوانند. خالویی مدرس قرآن مسجد سیدالشهدا(ع) می‌گوید: اهالی با دست خالی و کمک‌ خیّران و پول کارگری خودشان این مسجد را ساختند. پیشنماز مسجد، حاج آقا توسلی در وحدت و هماهنگی اهالی محله خیلی تأثیرگذار بود. غروب که می‌شد مردهای محله همه برای کمک می‌آمدند و از بنا گرفته تا نجار و حتی کسانی که ماشین داشتند از غروب به بعد در خدمت مسجد بودند.  


مسجد ۲هزارمتری در کوچه‌ای ۹ متری!

خانم‌ها به اتفاق می‌گویند: با همه همبستگی که برای ساخت مسجد محله‌مان داشتیم مسجد محله ما، در بین کوچه‌های ۶ متری پنهان مانده است. مسجد ما یکی از بزرگ‌ترین مساجد شهر است اما به دلیل اینکه از خیابان عریض منتظری راه ورودی ندارد از نظر اهالی محله‌های دیگر پنهان مانده است. با عقب‌نشینی یکی از مدارس در خیابان شهید منتظری می‌توانیم راه دسترسی مناسبی را برای مسجد محله‌مان مهیا کنیم.  

خاطرات پشت جبهه

منیره جعفری، مادر شهید روح‌الله‌ رفیعی است. او که در جلسه قرآن مسجد حضور دارد می‌گوید: قبل از اینکه ساخت مسجد به اتمام برسد از همین جا فرزندان‌مان را راهی جبهه کردیم. یادش به خیر همان موقع‌ها بعد از اتمام جلسه قرآن در حیاط مسجد لباس رزمنده‌ها را می‌شستیم. چرخ خیاطی‌هایمان را می‌آوردیم و برای‌شان لباس می‌دوختیم. حلوا می‌پختیم و می‌فرستادیم جبهه. با اینکه همه مادرها می‌دانستند هر آن ممکن است خبر شهادت فرزندان‌شان را بیاورند اما همچنان محکم در پشت جبهه ایستاده بودیم و هر کاری که از دست‌مان برمی‌آمد انجام می‌دادیم. از آن روز سال‌ها می‌گذرد و ما هنوز ساعت ۷:۳۰ صبح برای جلسه قرآن دور هم جمع می‌شویم.  

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------

منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰ به تاریخ ۱۳۹۵/۳/۱۰