تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۸۵ - ۱۲:۱۵

محمد رضا اسدزاده: شب‌ها که بر تارک سحر می‌نشینی و دل به آوایی می‌سپاری که اندیشه‌ات را به سوی لایتناهی کوچ می‌دهد، با ترنم زیبای صدایش، دل به دست جذبه‌ای شورانگیز می‌دهی.

 آنگاه که سفره دلت از ثرا تا ثریا گسترده می‌شود و قلبت آشیان مرغ حق، صدای یاری آشناست که انگار محرم خلوت انس توست. سال‌ها بوده و هست و خواهد بود، بی‌آنکه بشناسی‌اش؛ صدای مردی که برای نشان‌دارکردن لحظه‌های آسمانی من و تو روی زمین، هزار و یک کار ریز و درشت کرده است و حالا کمتر نشانی از او در یادها هست.

رجب تمام شد و شعبان و رمضان به پایان رسید. ماه‌ها یک به یک می‌آیند و می‌روند و صدای او در هر ماهی به نسیمی در دل می‌پیچد؛ هر روز، هر ساعت، هر ماه؛ سحر به شور آوای دلنشینی در سکوت صبحگاهان، وقت ظهر در غفلت روزمرّگی‌های ما آدمیان و هنگامه غروب، به نوایی از گلدستگانی که با صدایش رنگی تازه می‌گیرد.

صدای او می‌آید، می‌پیچد و می‌رود و چه حیف که با رنگ دنیایی ما غریبه است و مگر نه آنکه این غریبگی‌ها و فراموش‌کاری‌ها، ریشه در غفلت ما دارند؟ بگذار به روی خودمان نیاوریم که ما و حتی آنها که از نزدیک با او بوده‌اند و نیز رسانه‌هایی که هر زمان صدای «صبحدل» را به ما می‌رسانند، فراموشکار شده‌اند. دوستی می‌گفت رسانه ذاتا فراموشکار است و این همه، سهم بزرگی دارند و داریم در فراموشکاری!

صبحدل مسجد هدایت
اگرچه از کودکی اهل دل بوده است اما آنگاه که دست تقدیر او را به مسجد هدایت لاله‌زار کشاند و در کنار آیت‌الله «طالقانی» نشاند، مسیرش به گونه‌ای دیگر رقم خورد. روزی که از او، از مسیر طی‌شده و راه رفته پرسیدم و نام «طالقانی» بزرگ را بردم، گفت: «او محرم خلوت انس بود اما در جلوت» و در جامعه و در متن مردم، نه در کنج عزلت خویش. استاد حسین صبحدل، صبحدلی را در مسجد هدایت- آن هم در لاله‌زار آن زمان- خوب آموخته بود و اگر این مسیر، او را به حسینیه ارشاد پیوند داد و همراه مرحوم «همایون» شد و هم‌شریعه «مرحوم شریعتی» و همفکر شهید «مطهری» و شهید «مفتح» و شهید «هاشمی‌نژاد»، اینها همه در مسیر صبحدلی‌اش بود و عشقی که در اعماق وجودش سرشته شده بود؛ عشقی که ریشه در عاشورای سال60 داشت.

صبحدل مسجد قبا
رهگذر عاشق، ذی‌الحجه1345 بود که به خانه دوست رفت و خود را «خسی در میقات» یافت؛ آنگونه که وقتی بازگشت، عزم کرده بود تا در مسیر محرمان خلوت انس بماند و از آشفتگی‌های زمان غم نخورد و از همان زمان تا 6سفر بعد، تنها مداح و قاری قرآن کاروان‌داران بود. در همان سفرهای نخستین با دکتر علی شریعتی انس گرفت و پس از او همسفر مسافری از مسافران خانه خدا شد که بسیار او را دوست می‌داشت و او کسی نبود جز آیت‌الله سید علی خامنه‌ای و این تازه، آغاز یک مسیر بلند بود. این بود که در همان سال‌ها همراه شهید مفتح در مسجد قبا، سرود به‌یادماندنی «خمینی ای امام» را ساخت تا بازگشت رهبرش را پاس دارد.

در و دیوار کوچه‌های اطراف مسجد قبا، هنوز او را می‌بینند؛ اگر چه کمتر اما جوشش نوای استاد و صدای گرمش هنوز لابه‌لای دیوارها و درخت‌های اطراف مسجد، طنین دارد. صدای «ای مجاهد ای مظهر شرف/ ای گذشته ز جان در ره هدف» صدای «خمینی ای امام/ خمینی ای امام» و... .

صبحدل مسجد ارک
از دوستان پدر ردیف‌های موسیقی را آموخته بود و در تنظیم اشعار مداحی در دستگاه‌های آوازی ایرانی مهارت داشت. همین بود که او را وامی‌داشت تا حرکتی نوین و انقلابی در نغمات دینی پدید آورد؛ پشتوانه‌ای معنوی و هنرمندانه که دغدغه هنر معنوی شیعی را در دل او می‌پروراند و تلاش‌هایش را در مسیر فرهنگ آسمانی اهل بیت عشق، سامان می‌بخشید. از مسجد هدایت تا حسینیه ارشاد و نیز مسجد قبا و بالاخره ساختمان ارک رادیو، مسیری بود که او از سال40 تا پیروزی انقلاب اسلامی پیموده بود. از همان زمان که به ارک آمد و در رادیو مشغول شد، کمابیش ظهرها به مسجد ارک نیز سری می‌زد. قدیمی‌های مسجد ارک، استاد صبحدل را به‌خوبی می‌شناسند و هنوز هر زمان صدای اذانش در مسجد می‌پیچد، یاد او می‌کنند. او ظهرها که در محل رادیو بود، برای نماز به مسجد ارک می‌آمد و گاهی همان‌جا اذان می‌گفت و اذان زنده صبحدل چه شنیدنی بود و روح‌نواز.

صبحدل و جاودانه شجریان
سال57 بود که به رادیو آمد. در آغاز، دعاهای سحر ماه رمضان را با دقت فراوان و با روح دستگاه‌های آواز اصیل ایرانی، تهیه کرد. پس از آن، به تولید سرودهای انقلابی در مناسبت‌های دینی و ملی می‌پرداخت.
استاد، اصرار فراوانی در تولید آوازها و نغمه‌های عرفانی و معنوی در برنامه‌های معارفی رادیو داشت و این نشان‌دارکردن لحظات معنوی مردمان، فکر نویی بود که او در فضای رادیو می‌آفرید؛ آنچنان که جاودانه‌ای که امروز به نام «ربّنا» هنگام افطار با آواز استاد «محمدرضا شجریان» خلق شده، به ابتکار و همت «حسین صبحدل» بوده است.
... و بالاخره او بود که گروه‌های کُر واحد موسیقی رادیو را شکل داد و کلاس‌های آواز «استودیو2» را راه انداخت و خوانندگانی همچون «اصفهانی» و «مختاباد» را در تهیه آثار و نغمات فرهنگی و مذهبی حمایت می‌کرد و نیز پی‌گیر بود تا آثار تولیدشده موسیقی به دست علما و روحانیون برسد و نظر آنها را جویا شود.

اینها همه، دغدغه‌های هنرمندی متعهد است که امروز مصداق «رجال صدقو ما عاهدو الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر...» است.

هنرمند فراموش‌شده
صداقت، نظم، اعتماد به نفس، جست‌وجوگری، پویایی و نشاط، تواضع و اخلاص و...؛ این همه، از ویژگی‌های صبحدلی است که اینک همه او را در دل می‌ستایند. پیرغلامی که همه او را در رادیو می‌شناسند و در مسجد قبا و در مسجد هدایت و ارک و قدیمی‌های حسینیه ارشاد و اهل فرهنگ و هنر. همه او را می‌شناسند اما حیف که مردم، اندک از او می‌دانند. اگرچه هنوز در کنار ما زندگی می‌کند اما دیگر این روزها با ما حرف نمی‌زند. گاهی اشاره‌ای می‌کند و زمانی برمی‌خیزد و گاهی می‌نشیند.

دیگر به رادیو نمی‌رود و تنها در خانه به استراحت مشغول است و کمتر کسی این روزها سراغ او را می‌گیرد. با همه این احوال، صدای اذان او هر روز در کوچه و بازار و خانه و خیابان به گوش می‌رسد.
شاید همه اینهاست که محمد اصفهانی را وامی‌دارد تا از او چنین بگوید: «انسان قابل تقدیری است که متاسفانه دچار فراموشی شده و سازمان صداوسیما هم ایشان را فراموش کرده است. من از سال1351 که به دبستان علوی می‌رفتم، ایشان را می‌شناسم که داور مسابقات قرآن بودند و مرا خیلی تشویق کردند. این تشویق‌ها جرقه پیشرفت من در تلاوت قرآن و برنامه‌های مذهبی بود. بعدها در رادیو هم در برنامه‌های ماه رمضان با ایشان همکاری می‌کردم و حتی «ادیت» و کار با دستگاه ریل را از ایشان یاد گرفتم. استاد صبحدل در انجام کارها بسیار وسواس و دقت داشت. برایش مهم نبود که پشتیبانی می‌شود یا نه؛ ارائه کار به بهترین شکل برایش اهمیت داشت. اذان ایشان نیز در سبکی بین ایرانی و عربی گفته شده که به جهت ارتفاع بالای صدا و نوع آهنگسازی و نگرش وی از بهترین اذان‌هاست».1

این را سهیل محمودی- شاعر – نیز اشاره می‌کند: «او صاحب نغمه جاودانی اذان، مبتکر تهیه ربنا و آواز پیش از آن با صدای استاد شجریان، تهیه دعای سحر با صدای خوانندگان گوناگون، آوازها و نغمه‌های عرفانی و... است. او خادم معارف وحیانی و فرهنگ اهل بیت و سالک هنرمند طریق فضایل علوی است. هنگامی که من قطعه‌ای را قرائت می‌کردم، به من درباره عشوه خواندن آن توصیه‌هایی می‌کرد تا با آوازی که قرار بود پخش شود، هماهنگی داشته باشد». 2

اذان گلدسته‌ای صبحدل
اذان صبحدل، اذان مبارزان انقلابی «روح‌الله» است؛ اذان نمازگزارانی است که چه در حصار و چه در فرار و قرار، ایمان و امید و رویش را در خود حس می‌کنند. اذان صبحدل، اذان انقلاب اسلامی است و اگر آن دوست، صبحدل را «بلال عصر» ما می‌نامد، خطا نخوانده است. اگر شهید مطهری گفت: «وقتی جنازه مرا از زمین برمی‌دارید، اذان صبحدل را پخش کنید»، به‌خوبی می‌دانست که این مؤذن، ریشه در اندیشه‌ای عمیق دارد و اگر مقام معظم رهبری در دیداری با اصحاب رادیو به صبحدل اشاره می‌کنند و می‌گویند: «اذان باید گلدسته‌ای باشد؛ مثل اذان شما...»، به‌درستی می‌دانند که اذان صبحدل، صدای گلدسته‌هاست.

ایمان دینی و صدای موسیقی
حالا خیلی‌ها پیرمرد را می‌شناسند اما او دیگر هیچ‌کس را نمی‌شناسد... . خیلی از قدیمی‌ها و مبارزان انقلاب سراغش را می‌گیرند؛ آنها که سرود «خمینی ای امام» را شنیده‌اند و «راه امام در کلام امام» را، «بانگ توحید»، «طلایه‌داران انقلاب»، «حماسه رزمندگان»، «ماه محرم» و مناجات‌های رادیو را و دعای هنگام تحویل سال را و... . بیش از هزاروسیصد اثر رادیویی دیگر، گویای زندگی صبحدل است؛ او که رویید و رویاند و صدایش برای ما محرم شد و شعبان و رمضان و نوروز و بهمن و...؛ او که رمز روییدن با ایمان را در عرصه هنر خوب می‌داند؛ صبحدلی که فهمیده است چگونه می‌توان آواز خواند، نت نوشت، با سازها سروکار داشت و دستگاه‌های آوازی را آموخت اما باایمان ماند و راه پیمود و محرم خلوت انس بود؛ او که نه کسوت هنرمندی‌اش به سلامت روح و روانش آسیب زده و نه صیانت از روح و ایمان دینی‌اش، او را از سرود و صدا و موسیقی دور کرده است.

خدایا به سلامت دارش
پیرمرد، از سال76 تا امروز خانه‌نشین شده است. عزلتی برگزیده و خلوتی در خانه. اگرچه صدای اذانش هر روز به خانه من و تو می‌رسد اما سایه بیماری بر سرش، سنگین افتاده و استاد را به دنیایی بیگانه با ما و آشنا با بیگانه برده است.
ای پیک راستین خبر یار ما بگو
احوال گل به بلبل دستان‌سرا بگو
ما محرمان خلوت انسیم، غم مخور
با یار آشنا سخن آشنا بگو
اینک تنها در این مجال از آن یگانه می‌خواهیم که هر کجا هست، به سلامت دارش.

پی‌نوشت:
1 و 2- برگرفته از دوهفته‌نامه آموزشی رادیو/ شماره 34
و با تشکر از دوست و همکار گرامی «سیدمحمد موسوی» مدیر گروه اروپای شبکه «صدای آشنا» که اطلاعاتی از استاد در اختیارم گذاشت.