به همین دلیل، وقتی از گوشهوکنار شنیده میشود کودکان زنان شاغل، اعتمادبهنفس بیشتری دارند، زنان خانهدار میتوانند فرزندهایشان را غنی از محبت کنند، زنان شاغل نقش موثرتری در اجتماع دارند و... خیلی از زنان به فکر فرومیروند و حسرت حال یکدیگر را میخورند.
این تفاوتها از زمانی که قبح کارکردن خانمها در جامعه شکسته شد به وجود آمد و زنان شاغل، جایگاه اجتماعی بالایی به دست آوردند. در همین زمان، حرفوحدیثها بیشتر شد؛ اینکه نکند خانهداربودن بهتر از شاغلشدن باشد یا برعکس و... .
طی سالها همه این تفاوتها به گونههای مختلف تجربه شده تا امروز که دیگر به نوعی آرامش حاصل از تساوی رسیده است، چرا که با کنارگذاشتن مثبتها و منفیهای متوالی، بالاخره همه تئوریپردازها خسته شده و فهمیدهاند که هیچکدام بر دیگری برتری ندارند و هر کدام صاحب شرایط متفاوتی هستند؛ مانند وقتی که گفته میشود زنان شاغل، مدتزمان کمتری برای رسیدگی به فرزندان و خانواده دارند که در نهایت سبب مشکلات فراوانی میشود یا در مقابل از زنان خانهداری حرف به میان میآید که به دلیل سپریکردن مدتزمان زیاد در خانه، معمولا همواره از همسرانشان توقع زیادی دارند و اغلب از بیتوجهی ناشی از خستگی همسرانشان شکایت میکنند.
همینطور درد دل زنان شاغل، حاکی از فرسودگی حاصل از کار، سهیمشدن در مخارج خانواده و اغلب، ناسپاسی در قبال آنهاست. زنان خانهدار از حداقل خرجی خانه، پساندازهای قابل توجهی را پشتوانه زندگی میکنند اما گاهی حتی از حقوق اولیه شخصی نیز بیبهرهاند.
اما در کنار بسیاری از تفاوتهای موجود، بسیاری از محققان، شرایط فیزیکی و انواع و اقسام ناراحتیها و امراض را نیز اضافه کردهاند که از جالبترینشان میتوان به پژوهش یک موسسه تحقیقاتی در آلمان اشاره کرد که میگوید: «زنان خانهدار، بیشتر از بیماریهای روحی و جسمی شکایت میکنند و حدود 60درصد این زنان، از سردردهای نامتناوب رنج میبرند».
در مقابل این تحقیق آمده است: «زنانی که شغل آزاد دارند یا از درجه شغلی بالایی بهرهمند هستند، از ناراحتیهایی مانند اضطراب و فشار کار رنج میبرند و تقریبا یکدوم آنها با احساساتی مانند خشونت و عصبانیت دست و پنجه نرم میکنند. در این میان، افرادی نیز که گرفتاریهای شغلی و خانوادگی مضاعف دارند، بیش از حد متوسط دچار استرس هستند و نکته جالب در این میان، این است که پدران شاغل، در این مورد، حساستر از مادران شاغل هستند».
در پژوهش فوق، پیچوخمهایی میان شرایط روحی و جسمی زنان شاغل و خانهدار وجود دارد که به نوعی باعث میشود آنها در مقابل وضعیت یکدیگر قرار گیرند. به عنوان مثال «زنان خانهدار، بیشتر از یأس و فقدان انگیزه رنج میبرند و دچار ترس و اندوه هستند. احساس تنهایی، ماتم، افسردگی و همچنین احساس تهیبودن، از جمله مشکلاتی است که در این دسته از افراد مشاهده میشود».
اگر به آموختن این تفاوتها و کنجکاوی در آنها مشتاق باشید، میتوانید تا دلتان بخواهد، در گوشهوکنار درباره این موضوع بخوانید و بشنوید اما مطمئن باشید که در نهایت، به دو دسته از مشکلات و معضلات متفاوت میرسید که به دو گروه برابر، مساوی و مهمتر از همه، یکجنس تعلق دارد. اما نکته جالب توجه اینجاست که اغلب راهحلها برای هر دو گروه یکسان مینماید؛ چنان که در تحقیق فوق آمده است: «زنان شاغل و خانهدار میتوانند برای مقابله با فشارهای روحی، تماشای تلویزیون، مطالعه، صحبت با دوستان، قدمزدن یا گوشدادن به موسیقی را انتخاب کنند».