به گزارش همشهری آنلاین، یکی از مقاصد ما در تور تهرانگردی، سرک کشیدن به مغازه شیخ رجبعلی خیاط در خیابان فلسطین بود؛ انتهای یک کوچه بنبست دری سبز رنگ است که بالای در تابلو رنگ و رو رفتهای نصب شده؛ خیاطی یگانه.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
از در که وارد میشویم به قدمت این خیاطی پی میبریم. اتوی قدیمی، چرخخیاطیهای دستی، چراغهای گردسوز که شاید حالا دیگر به کار کمتر کسی بیاید. خلاصه در و دیوار بوی قدمت میدهد. روی یکی از دیوارها عکسی از مسجد جامعی در حال گپ و خنده نصب شده که حکایت از آشنایی دیرینه با خیاط های این مغازه دارد. مسجد جامعی بعد از حضور در این خیاطی و اشاره به قدمت آن می گوید: «در هر صنفی مرشدی هست و برای صنف خیاطها شیخ رجبعلی خیاط، مرشد است.»
خاطرات شنیدنی
بعد از آن فرزند رجبعلی خیاط که به مناسبت حضور رئیس شورای شهر به خیاطی یگانه دعوت شده، خاطراتی از شیخ می گوید که در نوع خود جالب است و آدم را به فکر فرو می برد: «پدرم خیاطی که میکرد، حالت عجیبی داشت. او همیشه میگفت هر سوزنی که با نیتی غیر از رضای خدا زدم به دستم فرو رفت. شخصی به پدرم دوخت یک شلوار را سفارش داد و پدر به او گفتند ۱۰ تومان هزینه دارد. هنگامیکه برای تحویل شلوار به مرحوم پدر مراجعه کرد، پدر ۲ تومان به او برگرداند و گفتند که کار شما ۸ تومان خرج داشته است.»
خاطرههای پسر مرحوم شیخ رجبعلی خیاط شنیدنیتر از آن است که در چند خط بگنجد و کلمه به کلمه آن الگوی زندگی است. پسر خاطره دیگری از پدرش تعریف میکند: «یکی از علما لباسی را نزد پدر آورده بود و پدر برای ۲ روز کار ۴۰ تومان با او تمام کردند (قرارداد بستند)؛ اما زمان تحویل لباس، ۲۰ تومان آن را برگرداندند و گفتند: لباس شما یک روز کار برده و اجرت یک روز را از او گرفتند.»
_________________________________________________________3