همشهری آنلاین- فرشاد شیرزادی: سخت است اعتماد غلامحسین ابراهیمی دینانی را به خودت جلب کنی. به کمتر خبرنگاری توجه عمیق دارد اما وقتی به قلبش راه باز کنی، مانند اغلب فیلسوفان جهان دیده و جهان خوانده -از خلال مطالعه همه روزه کتاب- قلب سرشار از محبتش را به رویت باز میکند. با او که در مسجد سلماسی به همراه ۴۰۰ تن دیگر شاگرد امام(ره) بوده گفتوگو کردهایم. دینانی هم دوره آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله مهدویکنی و آیتالله جنتی بوده است و پای درس خارج امام خمینی(ره) زانو زده است. این استاد فلسفه از آنجا که سررشته و سلیقه خوبی در ادبیات دارد، میتواند منبع خوبی برای پرسشهای ما درباره شعر و ادبیات و پیوندش با بنیانگذار انقلاب اسلامی باشد. او به همه پرسشهای خبرنگار همشهری آنلاین، پاسخ داد.
گفتوگوی ما را با غلامحسین ابراهیمی دینانی بخوانید:
میدانم که درس طلبگی خواندهاید. آیا از دیگر سو در جایگاه یک فیلسوف آثار امام خمینی(ره) را خواندهاید؟
دیوان امام(ره) را بله اما همه آثار امام خمینی(ره) را به شکل کامل نخواندهام اما پیش از انقلاب به همراه ۴۰۰ طلبه دیگر در مسجد سلماسی شاگرد امام(ره) بودم. جزو ۴۰۰ طلبهای بودم که در یک کلاس شاگرد امام(ره) بودیم.
تجربه دیدار امام(ره) را در زمان حیات ایشان چگونه بود؟ ایشان در آن دوره با چه کسانی حشر و نشر داشتند؟ کدام درس را با امام خمینی(ره) میگذراندید؟
همینقدر میتوانم بگویم که به مدت ۱۱ سال شاگرد امام(ره) بودم. در واقع با آقای هاشمی رفسنجانی، آیتالله مهدوی کنی و آیتالله جنتی هم دوره بودیم.
سن شما که از آنها کمتر است. چگونه در یک کلاس بودید؟
در درس خارج طلبهها با تفاوت ۱۰ سال و ۲۰ سال هم کنار هم مینشینند. من با این آیتاللهها هم سن نبودم و صرفاً هم دوره آنها محسوب میشوم.
امام خمینی(ره) چند شاگرد داشتند؟
عالم بزرگی مانند حضرت امام(ره) فقط یک شاگرد نداشتند. خوشبختانه تنها عالمی که بیش از هر عالم دیگری شاگرد دارد امام خمینی(ره) است. یعنی از آیتالله جنتی و جزعلی گرفته تا هاشمی رفسنجانی و حتی رهبر معظم انقلاب هم شاگرد امام(ره) بودند. البته برای صحبت کردن درباره فلسفه شعرهای امام(ره) بهتر است پیش از هر کس نظرات آیتالله جوادی آملی را شنید یا به آثاری که از آیتالله مصباح یزدی به جای مانده مراجعه کرد.
وضع آن روزگار امام(ره) را با طلبههای امروز چگونه میتوان مقایسه کرد؟
به هر حال زاویه دید به طلبهها تنگتر و محدودتر بود. برخی از طلبههای امروز حتی زبان انگلیسی هم میدانند و با رایانه کار میکنند و از اینترنت استفاده میکند و با زمان ما پیرمردها تفاوت دارند. طلبههای امروز به اصطلاح آپتودیت هستند. اما طلبههای عصر ما کاری به دنیا و عالم نداشتند و بیشتر در کار خودشان غرق بودند. این دو زمانه با هم کاملاً فرق دارد. در درس خارج با تفاوت ۵۰ سال هم میشود طلبهها کنار هم بنشینند اما درس سطح خیر.
در درس خارج که شما حضور داشتید از چه طیف سنی شاگردان امام(ره) حضور داشتند؟
در درس خارج ممکن است جوانی ۲۰ ساله در کنار پیرمردی ۸۰ ساله بنشیند و در این کار مانعی وجود ندارد. البته من با هم دورههای خودم چنین اختلاف سنیای نداشتم اما به این دلیل گفتم تا از نام بردن همدورههایم تعجب نکنید. بسیاری از امامان جمعه نیز شاگرد امام(ره) بودند.
شما به همراه آن ۴۰۰ تن، چگونه گرد هم جمع میشدید؟ بالاخره ۴۰۰ نفر تعداد کمی نیست.
ما در یک مسجد که ۴۰۰ نفر جا میگرفت تا دهنه در روی زمین مینشستیم و صندلی هم نداشتیم. در مسجد سلماسی تا درگاه در مینشستیم و اگر دیر میرفتیم دیگر جایمان نمیشد.
اگر دیر میرسیدید صدای امام(ره) به گوشتان میرسید؟ امام(ره) با میکروفن صحبت میکردند؟
از میکروفن خبری نبود. صدای امام(ره) رسا و بلند بود و به گوش همه میرسید.
ارتباطان با دیگر علما در همان زمان چگونه بود؟
من سالها نیز شاگرد علامه طباطبایی و شاید از همه هم به او نزدیکتر بودم.
آیا کسی در آن دوره از سرودن امام(ره) اطلاع داشت؟ تا جایی که میدانم، امام(ره) پس از ارتحال به شاعری شهره یافتند که در نهان شعر گفتن را دوست میداشتند.
در زمان امام(ره) نیز همه علما و روحانیان میتوانستند شعر بگویند. در حال حاضر هم چنین است اما آن زمان اگر میفهمیدند که یکی اهل شعر و شاعری است میگفتند او درسخوان نیست.
چرا؟
پرداختن به شعر در حوزههای علمیه چندان رسم نبود و نزد طلبهها، شاعر بودن عنوان خوبی نداشت. اگر بگوییم طلبهها حق نداشتند فیلم ببینند یا داستان بخوانند اشتباه کردهایم. در واقع این کار به نوعی بد بود و بد تلقی میشد. آن موقع که ما نزد امام(ره) درس طلبگی میخواندیم، اصلاً شعر گفتن رسم نبود و ما هم که خودمان شعر میگفتیم از دیگران پنهان میکردیم. چون اگر کسی شعر میگفت و میفهمیدند حتی این تصور را داشتند که او بیسواد است. این یک رسم بود اما از طرفی هم نمیشد بگوییم هیچکس حق شعر گفتن و شعر خواندن نداشت. به هر حال برخی مانند امام(ره) در نهان شعر گفتن را دوست میداشتند.
امام(ره) رمان هم میخواندند؟
رمان دستاور جدید در ایران محسوب میشود و آن موقع چندان باب نبود. البته خواندن رمان موضوعی غیر از رمان نوشتن است. بنابراین اگر امام(ره) رمان میخواندند کسی از این موضوع اطلاع نداشت. حتی اگر طلبه یا استادی شعر خوب هم میگفت، همانطور که اشاره کردم، دیگران این قضاوت را داشتند که طرف درسخوان نیست.
امام(ره) این چند سویگی و چندین ساحتی را چگونه در خود مجموع داشتند؟
در باطن، هر طلبه میتوانست هر کاری دلش میخواهد، انجام دهد. در واقع کسی هم نمیخواست میان طلبهها بدنام شود. شاید این چرایی را باید در ندانمکاری برخی از طلاب در آن زمان دانست. اما کسی که از شعر خوشش نیاید، در واقع ذوقی ندارد و البته نمیتوان او را هم متهم به ندانستگی کرد. برخی از اشخاصی که از همان زمان میشناختم یک خط شعر هم در عمرشان نخواندهاند. حالا شما با این آدمها میخواهید چه کار کنید؟ میخواهم بگویم برخیها اگر شعری هم در عمرشان خوانده باشند به همین بیت محدود میشود که میگوید «توانا بود هر که دانا بود/ ز دانش دل پیر برنا بود!»
غلامحسین ابراهیمی دینانی متولد پنجم دی ماه ۱۳۱۳ برابر روستای دینان، از توابع درچه، خمینی شهر اصفهان، فیلسوف ایرانی است. عمده شهرت وی به دلیل پژوهش در حکمت اشراق و سهروردی و احیای آن در سالهای اخیر است. وی با بررسی تمامی آثار و نوشتههای شیخ شهابالدین سهروردی تا کنون چندین کتاب مهم در رابطه با فلسفه و افکار این فیلسوف ایرانی به رشته تحریر در آورده است. «معمای زمان و حدوث جهان» یکی از مهمترین آنهاست.