همشهری آنلاین -لیلاباقری: یا جملهای شبیه به این. بیراه هم نمیگویند، البته. ایرانی از وقتی خودش را میشناسد همیشه حمامی درست و حسابی داشته و اصلاً زندگی بدون حمام برای او قابل تصور نبوده است. نه تنها به خاطر رعایت آداب دینی که نظافت با سرشت او عجین است. «حمام از ضروریات زندگی ایرانیهاست و ایرانی بدون حمام نمیتواند تصور درستی از آسایش داشته باشد.» این جمله را دکتر پولاک در سفرنامهاش درباره ایران میگوید و بخشی که درباره بنای حمام است و چگونگی استحمام ایرانیها.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
حمام از جایگاه ویژهای در ایران برخوردار بوده و هست و بعد از مسجد، زیباترین معماری را دارد. هنوز هم در محلههای قدیمی تهران تعدادی از این حمامها باقی مانده است. دهونک که حمامی با قدمتی بیش از یکصد سال دارد و محله قدیمی دولاب و برخی کوچهپسکوچههای بازار و... حمامهایی که همه زیر زمین ساخته شدند تا در تابستان و زمستان از سرما و گرمای محیط در امان باشند و پلههایی مارپیچ اهالی را به داخل هدایت میکند تا هیچ چشمی نتواند از بیرون در ورودی حمام را ببیند. با این وجود، پلهها ختم به هشتی میشدند تا باز کسی که در راهپله است به راحتی سربینه را نبیند؛ سربینهای پر از هشتیهای کوچک تا مردم به راحتی در کنجی بنشینند و حنا ببندند و فصد و حجامت کنند و...
اگر پای صحبت قدیمیها بنشینید برایتان میگویند که حمام سنتی با دلاک و مشتمالچیاش چقدر طولانی و البته فرحبخش بوده است. اگر پا به سن گذاشتهای دور و برتان ندارید که برایتان تعریف کند؛ حتماً خاطرات دکتر پولاک را بخوانید که با جزئیات و دقت تمام مراحل استحمام شادابیآور ایرانی را توضیح داده است. استحمامی که علاوه بر شستوشو و بهداشت شامل ماساژ به شیوه سنتی هم بوده است که خاصیت درمانی هم داشته و به قول قدیمیها رگ و ریشههای بدن را باز میکرده و گردش خون را بهتر. حوضچه آب سرد و گرم و سکوهایی که میتوانستی برای ساعتها رویشان بنشینی و به گپوگفت و نظافت بپردازی.
همه اینها را گفتم تا برسیم به اینجا که حال برخی از این حمامها خوب نیست. مخروبه شدند و یا در انتظار تخریب. دهونکیها میخواهند هویت محلهشان را پارکینگ کنند و دولابیها فقط میخواهند تخریب شود. چون حمام قدیمی محل تبدیل شده است به پاتوق خوبی برای بیخانمانها، البته برای مدتی حمام محله دولاب زورخانه هم بوده. سربینه را تغییر شکل دادند و گودی وسطش ساختند. در و دیوار هم پر از قاب عکس ورزشکاران محل و شهداست. روی قابها و آینهها خاک گرفته است و خارها از نورگیر راهرو، بین سربینه اسبق و گود سابق و محل خزینه، رشد کرده و آویزان شدهاند. همه چیز بوی نابودی و نیستی میدهد. حتی شورایاران هم موافق تخریبش هستند و کسی حواسش نیست دیگر چنین حمامهایی ساخته نمیشود.
نسل بعد هرگز از لابهلای کتابها نمیتواند تصویر درستی از حمامهای جالب و پرطمطراق ایرانی پیدا کند. کسی حواسش به رگ و ریشهای که بدون خون و رمق در گوشه و کنار محلهاش افتاده، نیست. حالا ما شیفته استخر و سونا و جکوزی شدهایم و نمیگوییم میتوان با احیای حمامهای سنتی، هم با گذشته خاطرهبازی کنیم و هم هویت و فرهنگ و عقبهمان را نگهداریم.
---------------------------------------------------------------------------------------------
منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰ به تاریخ ۱۳۹۵/۰۸/۱۷*