همشهری آنلاین- ابوذر چهل امیرانی: پشت نیمکتهای این مدرسه بچههایی نشستهاند که شاید آنها را در چهارراهها مشغول دستفروشی یا پاک کردن شیشه خودروها دیده باشیم. کودککار هستند و بهدلیل نداشتن مدارک هویتی یا فقر خانواده، از تحصیل عقب ماندهاند. سنهایشان با همدیگر فرق دارد، ولی در یک کلاس نشسته و کنار هم مشق مینویسند. نکته جالب دیگر، معلمی است که به آنها درس میدهد. بعضی از این معلمها دهه هشتادی هستند و سن برخیهایشان، کمتر از بچههایی است که تدریس آنها را برعهده گرفتهاند.
تدریس کودکانکار در کنار خیابان!
«ارفک» که مخفف «انجمن روشنگران فردای کودک» است، اسم این مدرسه است که ابتدا به همت ۴جوان دهههفتادی راهاندازی شد. «معین کامرانی»، «یاسمن احمدیه»، «آصفه کامرانی» و «سام بوربور» سالها پیش فعالیت خود را در یک گروه مردمنهاد شروع کردند. در محلههای نعمتآباد منطقه۱۹ و دروازهغار منطقه۱۲ سراغ آسیبدیدگان اجتماعی میرفتند و به آنها خدمت میکردند تا اینکه به این نتیجه رسیدند این افراد بهخصوص کودکان کار فقط به غذا و پوشاک احتیاج ندارند. در تقاطعها بچههایی را میدیدند که از تحصیل عقب ماندهاند و آینده مبهمی پیش روی آنهاست. با همدیگر مشورت کردند و تصمیم گرفتند هر کدام سراغ چند کودککار بروند و به آنها خواندن و نوشتن بیاموزند، اما انجام این کار در کنار خیابان سخت بود. برای همین به فکر پیدا کردن جایی مناسب برای تدریس بچههای کار افتادند. آرزویشان دراختیار گرفتن یک اتاق کوچک بود تا اینکه «یاسمن احمدیه» بهطور اتفاقی یکی از دوستانش را دید. دوستش علت کلافگی و پریشانحالی او را پرسید و همین باعث شد تا از پدربزرگش که موسس مرکز خیریه حامیان جاوید نقره بود، برای حل مشکل این ۴جوان کمک بخواهد.
خرید خانهای بزرگ به همت یک نیکوکار
چند روز بعد مرحوم حاج «عباس نقرهکار» این جوانهای دهه هفتادی را ملاقات کرد. وقتی عطش آنها را برای کمک به کودکان کار دید، پیشنهاد داد بهجای اجاره یک اتاق، خانهای پیدا کنند تا او برایشان اجاره کند. بچهها هم اولویت خود را برای پیدا کردن خانه در محدوده محله دروازهغار (هرندی) و حوالی میدان شوش قرار دادند؛ چرا که در این محدوده کودکانکار زیادی میشناختند. با گشتوگذار در این محله، از چند خانه دیدن کردند، ولی تنها خانهای که برای کارشان مناسب بود، ۵۰۰متر مربع مساحت و چند اتاق داشت، ولی در کمال ناباوری، حاج عباس همان خانه را اجاره کرد و یک سال بعد خرید. هزینه زیادی هم برای بازسازی خانه کرد و سپس به آنها هدیه داد. پس از فوت حاج عباس، خانوادهاش نیز از این بچهها غافل نشدند و ۳سال پیش خانهای ۱۱۹متر مربعی که پشت مؤسسه بود را خریدند و به این مجموعه اضافه کردند.
خیّران پای کار آمدند
وقتی تدریس بچهها را در این موسسه خیریه شروع کردند و خانوادهها محیط آنجا را برای حضور بچههایشان مناسب دیدند، به یکباره تقاضا برای ثبتنام در مدرسه زیاد شد. این ۴جوان از عهده تدریس همه بچهها برنمیآمدند و برای همین، از همسنهای خود خواستند بخشی از زمان خود را برای تدریس کودکانکار اختصاص دهند. اینطور بود که بچههای دهه هفتادی و هشتادی زیادی برای کمک به آنها آمدند و هریک، تدریس رایگان کودکانکار را برعهده گرفتند. آوازه فعالیت این نوجوانها و جوانها در محلهها پیچید و خیّران زیادی هم برای تأمین بخشی از هزینهها اعلام آمادگی کردند. همین عامل سبب شد تا احمدیه و دوستانش در کنار تدریس کودکانکار، خدمات دیگری از جمله مددکاری، بهداشت، روانشناسی و... به کودکانکار و خانوادههایشان ارائه دهند.
«یاسمن احمدیه» میگوید: «شروع فعالیت ما از سال۱۳۹۵ بود و ۳سال بعد مجوز رسمی مؤسسه را از وزارت کشور گرفتیم. تمامی هزینهها نیز از سوی خانواده مرحوم نقرهکار و جمعی از خیّران تأمین میشود.»
او ادامه میدهد: «ابتدا با زحمت زیاد توانستیم خانواده ۲۰کودککار را راضی کنیم تا بچههایشان را به اینجا بفرستند. به هر حال، سن ما کم بود و جلب اعتماد خانوادهها آسان نبود. از طرف دیگر، این بچهها کمکحال خانوادههایشان بودند و زمانی که در مؤسسه و کلاسهای درس حضور پیدا میکردند، پدر و مادرشان در تأمین هزینههای زندگی با سختی مواجه میشدند. با این حال، کمکم ارتباط همین خانوادهها با ما بیشتر شد و نه تنها فرزندان خود را برای حضور در کلاسهای درس تشویق کردند، بلکه از آشنایان و همسایههای خود خواستند بچههایشان را به اینجا بفرستند.»
او با اعلام اینکه بیشتر کودکان را اتباع افغانستانی تشکیل میدهند، اضافه میکند: «کار تخصصی ما آموزش کودکانکار است و هر سال تعدادی از بچهها را برای شرکت در آزمون تعیین سطح به اداره آموزش و پرورش معرفی میکنیم تا در صورت قبولی بتوانند مدرک رسمی بگیرند و تحصیلات خود را در مدارس عادی ادامه دهند. البته تعدادی از دخترهایی هم که اینجا خواندن و نوشتن یاد گرفتهاند، اکنون به کودکانکار درس میدهند. آنها هم مثل ما و معلمهای دیگر، دهه هفتادی و هشتادی هستند.»
عددها چه میگوید
۱۰۰ کودککار در این مدرسه درس میخوانند و تعدادی از معلمها نیز بچههایی هستند که اینجا خواندن و نوشتن یاد گرفتهاند.
۱۰ کلاس درس در این مؤسسه وجود دارد و به کودکانکار در کنار تدریس، خدمات متنوعی ارائه میشود.
۵۰ خیّر با کمکهای خود از این جوانها حمایت میکنند.
۶۰ دستگاه تبلت در زمان شیوع ویروس کرونا از سوی این موسسه و خیّران به کودکانکار اهدا شد تا از تحصیل عقب نمانند.
۳۰ تا ۴۵روز یکبار، بستههای حمایتی به کودکانکار و خانوادههایشان ارائه میشود و در زمان بیماری به مراکز درمانی معرفی میشوند تا رایگان مداوا شوند.
۵ستون در حیاط پشتی موسسه نصب و اسامی افرادی که در این سالها حامی کودکانکار و موسسه ارفک بوده یا تدریس افتخاری بچهها را برعهده داشتهاند، نصب شده است.
۱۲۰ نوجوان و جوان بهصورت داوطلبانه (پیوسته یا پارهوقت) با این موسسه همکاری میکنند و تدریس بچهها را برعهده دارند.
۲۰۰۰ کودککار تاکنون در نقاط پرآسیب تهران و دیگر مناطق محروم کشور از خدمات آموزشی، بهداشتی، درمانی، مددکاری و معشیتی این موسسه استفاده کردهاند.
۳۰۰۰ نفر تا امروز فرصت کار داوطلبانه و مشارکت اجتماعی را از طریق این موسسه خیریه به دست آوردهاند.