۱۰۰ سال پیش وقتی میرزا محمودخان قائم‌مقام زمین‌هایش را در اختیاریه وجب می‌کرد، نمی‌دانست یک روز این زمین‌ها جزء تهران شود. آن موقع این منطقه اسمی و رسمی نداشت. فقط هکتارها زمین کشاورزی و باغ‌های میوه‌ بی‌در و پیکری بود که سند شش‌دانگش به نام محمودخان قائم‌مقام، از رجال دربار قاجار بود.

همشهری آنلاین- علی جواهری: اوایل دهه ۶۰ وقتی کلنگ بزرگراه شهید صدر را در شمال محله رستم‌آبادـ اختیاریه به زمین می‌کوبیدند، کمتر کسی از اهالی قدیمی رستم‌آباد فکر می‌کرد این بزرگراه تبدیل به مرز پهنی بین رستم‌آباد بالا و رستم‌آباد پایین شود. اما بزرگراه شهید صدر اهالی رستم‌آباد بالا و پایین را از هم جدا کرد. خانه‌های قدیمی کاهگلی را که وسط باغ‌ها ساخته بودند خراب کردند و جایشان خانه‌های ویلایی یک طبقه ساختند. حالا حد و مرز محله گسترده شده و از باغ‌ها و زمین‌های کشاورزی، جز چند دیوار کاهگلی باقی نمانده است.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

اکنون به جای تک تک آن درخت‌ها، آپارتمان‌های چند طبقه سبز شده‌اند؛ حالا وقتی اهالی جدید از کوچه قنات می‌گذرند، حتی به ذهن‌شان نمی‌رسد که روزگاری از وسط همین کوچه آب قنات‌های روستایی که حالا فقط در یاد پیرمردها و پیرزن‌های محل مانده است رد می‌شده. از لابه لای خاطرات و برگ‌های تاریخ تهران قدیم سرگذشت کوچه‌پسکوچه‌های اختیاریه‌ـ رستم‌آباد را بیرون آورده‌ایم و قدم به قدم شکل‌گیری آن را مرور کرده‌ایم.  

روستایی با چند نام


محمود خان که از حساب و کتاب این همه زمین کلافه شده بود، یک و نیم دانگ از این زمین‌ها را وقف کرد و بقیه را به غلام‌حسین‌خان صاحب اختیار فروخت. حالا هر کسی سراغی از صاحب این زمین‌های کشاورزی و باغ‌های میوه می‌گرفت، می‌گفتند «صاحب اختیار» مالکش است. کم‌کم نام صاحب اختیار و بعد از آن هم «اختیاریه» سر زبان‌ها افتاد. دیگر کمتر کسی این زمین‌ها را به نام سابق‌شان یعنی «حسین‌آباد» می‌شناخت. این زمین‌ها و باغ‌ها جزء زمین‌های حسین‌آباد بود. ده اصلی حسین‌آباد در کنار این زمین‌ها و در شرق سلطنت‌آباد و بزرگراه شهید صیاد شیرازی امروز قرار داشت. هسته‌ اولیه ده حسین‌آباد در محل فعلی حسین‌آباد، در منطقه ۴، قرار داشت. در آن زمان، این ده از شمال به اراج و از جنوب به مبارک‌آباد و کاظم‌آباد و از غرب به سلطنت‌آباد و از شرق به لویزان راه داشت.  

 اهالی حسین‌آباد کشاورز بودند. رستم‌آباد یکی از روستاهای تاریخی شمیران بود که در غرب این زمین‌ها قرار داشت. این روستا در ۴ کیلومتری جنوب شرقی تجریش و ۳ کیلومتری شمال شرقی قلهک واقع بود. اهالی این ده هم کشاورز بودند و در زمین‌های‌شان میوه و غلات می‌کاشتند. در این منطقه غیر از رودخانه دارآباد که بیشتر در فصل بهار آب داشت منبع آب دیگری وجود نداشت. برای همین، کشاورزان زمین‌های‌شان را از آب قنات‌هایی که حفر کرده بودند آبیاری می‌کردند.  

طایفه‌های معروف رستم‌آباد

در رستم‌آباد دو قنات بود که یکی از آنها در رستم‌آباد پایین قرار داشت. آن زمان رستم‌آباد به ۳ قسمت بالا، پایین و وسط تقسیم می‌شد. در رستم‌آباد ۴ طایفه محسنیان، نوریان، رحیمیان و عرب، در کنار هم زندگی می‌کردند. تنها راه ارتباطی تهران به شمیران، جاده تاریخی شمیران بود. ناصرالدین شاه به فکر افتاد تا جاده‌ای بر روی آن بسازند تا خودش و رجال قاجار راحت‌تر به شمیران رفت و آمد کنند. رستم‌آباد روستایی بود آرام در شمیران با اهالی ساکت و سر به زیر. به قول جلال آل احمد «پر از بوی ساقه‌های بریده شده گندم و سیب‌زمینی آب دیده بود و از دودکش خانه‌های دهاتی‌اش دود آبی بی‌رمقی بر می‌خاست و می‌شد در بیابان‌های اطراف روستا پرسه زد و از وسط مزارع سیب‌زمینی و خرمن‌ها گذشت. »

 اما سکوت رستم‌آباد خیلی قبل از اینها شکسته شده بود. درست زمانی که به ناصرالدین شاه خبر رسیده بود دارالخلافه تهران گنجایش اهالی شهر را ندارد. آن وقت بود که پس از شور و مشورت قرار شد تهران را از چهار طرف گسترش دهند. از سمت دوازه شمیران به اندازه یکهزار و ۶۰۰ ذرع و از سه طرف دیگر یکهزار ذرع. پس در یازدهم شعبان ۱۲۸۴ قمری در نزدیکی‌های دروازه دولت (تقاطع خیابان انقلاب و شهید مفتح) چادری علم کردند و رجال دربار و وزیران و سفیران کشورهای دیگر را به جشنی برای گسترش تهران دعوت کردند. در این مراسم، ناصرالدین شاه کلنگی نقره‌ای به زمین زد و به میرزا یوسف مستوفی‌الملک و میرزا عیسی وزیر دستور داد خندق جدیدی دور تهران حفر کنند.

این حصار جدید شامل ۱۲ دروازه بود. با گسترش شهر تهران، پای رجال به ییلاق شمالی تهران باز شد. غلام حسین خان صاحب اختیار هم یکی از رجال بود که دست به جیب شد و زمین‌های محمودخان قائم‌مقام را خرید. غلام حسین خان که یکی از رجال دست و دل بال باز دوره ناصری بود، باغ ییلاقی بزرگی در چیذر داشت و هر سال شاه را برای ناهار به آنجا دعوت می‌کرد تا اینکه در تابستان ۱۳۱۱ قمری به خاطر ماجرایی که در یکی از مهمانی‌ها اتفاق افتاد باغ چیذر را به شاهزاده شعاع‌السلطنه، پسر مظفرالدین شاه فروخت و در زمین‌های بین رستم‌آباد و سلطنت‌آباد باغ ییلاقی دیگری برای خودش ساخت.  

اختیاریه، پاتوق درباریان شاه 


صاحب اختیار علاقه زیادی به گل مریم داشت برای همین هر سال دستور می‌داد در اطراف عمارت و استخر ذخیره آب منطقه و باغ دور و اطراف، گل مریم بکارند. بعد از شکوفه زدن این گل‌ها، صاحب اختیار تا می‌توانست در زمین‌هایش می‌ایستاد و جلوی دوربین عکاس باشی، ژست می‌گرفت. در و دیوار خانه صاحب اختیار پر بود از عکس‌هایی که او از دوره مظفرالدین شاه به بعد با رجال دربار و خانواده‌اش در باغ‌ها انداخته بود.

بعد از اینکه صاحب اختیار دستی به زمین‌های اختیاریه کشید، اختیاریه پاتوق درباریان شاه شد. هرکدام از درباریان که برای فراز از گرمای تهران دنبال ییلاق خوش آب و هوایی می‌گشتند، سر از اختیاریه در می‌آوردند. اما بعضی وقت‌ها هم اختیاریه چندان به مزاج درباریان نمی‌ساخت، درست مثل میرزا حسن خان مستوفی الملک. میرزا حسن که بعد از مرگ پدرش همه لقب‌ها و منصب‌های او را به دست آورده بود، بعد از ترور ناصرالدین شاه راهی پاریس شد و ۷ سال در آنجا زندگی کرد. او بعد از فوت مظفرالدین شاه به ایران بازگشت و فعالیت‌های سیاسی‌اش را ادامه داد و حتی یک دوره نخست وزیر شد. تا اینکه بعد از اقامت چند روزه در خانه ییلاقی صاحب اختیار، به امامزاده قاسم(ع) رفت و همانجا هم سکته کرد و مرد.  

یکی دیگر از قجرهای اسم و رسم‌دار ساکن رستم‌آباد، عزت‌الدوله خواهر ناصرالدین شاه بود. پس از آنکه امیرکبیر به صدارت رسید، عزت‌الدوله را از شاه خواستگاری کرد. بعد از مرگ امیرکبیر، عزت‌الدوله به عقد پسر میرزا آقاخان نوری درآمد. شاهرخ خان نیز از ساکنان قجری اختیاریه بود. اسم اصلی شاهرخ خان، محمدمهدی بود و پدرش از قراولان مخصوص فتحعلی شاه محسوب می‌شد. او از رجال دربار فتحعلی شاه بود که بعد از مرگ شاه از دربار بیرون آمد و در زمین‌های رستم‌آباد مشغول کشاورزی شد. شاهرخ خان در باغ‌های میوه‌اش گیلاس، آلبالو، زردآلو، سیب و گلابی می‌کاشت و در بقیه زمین‌هایش در اختیاریه خیار، کدو، بادمجان، ذرت و توت‌فرنگی، برداشت می‌کرد و همیشه سردرختی‌ها را برای تهرانی‌ها می‌فرستاد.  

بساز و بفروش‌ها وارد می‌شوند


در دهه ۶۰ ساختمان سازی، سر و شکل رستم‌آبادـ اختیاریه را عوض کرد. در اوایل همین دهه، ساخته شدن بزرگراه شهید صدر، شکاف عمیقی در بافت منطقه به وجود آورد. محدوده رستم‌آباد بالا و پایین کاملاً از هم جدا شد. بعد از این، بخش قدیمی رستم‌آباد جزو محله فرمانیه بود و اهالی محدوده خیابان جهانتاب و میدان نیلی که جزو قیطریه بودند، باید خودشان را ساکن رستم‌آبادـ اختیاریه می‌دانستند. همه چیز به هم ریخت. هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد که ساختن یک بزرگراه این همه شکاف بین اهالی یک محله به وجود بیاورد. در اوایل دهه ۷۰ سر وکله بساز بفروش‌ها در منطقه پیدا شد. هر روز به جان یکی از خانه‌های باغ محله می‌افتادند. به‌طوری که هنوز هم ساخت‌وساز در کوچه‌های تنگ و بازیک رستم‌آبادـ اختیاریه ادامه دارد. کوچه‌های شیب‌دار و پرپیچ و خم که بعد از این همه سال، کمی بافت خودشان را حفظ کرده‌اند. زندگی در دهه ۷۰، مردم رستم‌آباد را مجبور کرد از بازار قدیمی و مغازهای کوچک بگذرند و به فکر بازارچه جدید برای خودشان باشند. برای همین، در اواسط دهه ۷۰ کنج میدان پر رفت و آمد اختیاریه بازارچه بزرگی برای خودشان دست و پا کردند و دیگر کمتر کسی سراغی از مغازه‌های کوچه بازارچه می‌گرفت. مغازه‌هایی که حالا تک و توکی ازشان باقی مانده و پیرمردها برای دل خوشی خودشان هم که شده هر روز صبح کرکره‌شان را بالا می‌زنند و ظهر هم به بهانه ناهار و نماز بساطشان را جمع می‌کنند تا یک صبح دیگر که اهالی جدید اختیاریه با صدای بوق ماشین‌ها و ترافیک خیابان‌های اصلی محله شروعش را به رخ قدیمی‌ها می‌کشند.  

از کشاورزی تا کار در کارخانه مهمات

در آغاز حکومت پهلوی، وضعیت رستم‌آبادـ اختیاریه و روستاهای اطرافش چندان فرقی با دوران قاجار نداشت. هر چند محصولات باغ‌ها و زمین‌ها مثل گذشته به تهران می‌بردند ولی از برق، آب، فاضلاب و دیگر امکانات شهری در منطقه خبری نبود. جاده شمیران حسابی تغییر کرده بود. خیابان پهلوی تا نزدیکی‌های تجریش رسیده بود و منطقه حسابی پر رفت و آمد شده بود. در این دوره شکل بسیاری از روستاهای اطراف تغییر کرد و در بافت شهری تهران قرار گرفتند. تعداد زیادی از اهالی روستاها کشاورزی و باغ‌داری را رها کرده بودند و کارمند اداره‌ها و کارخانه‌های تازه تأسیس منطقه شده بودند.  
حدود سال ۱۳۱۴، در دوره پادشاهی رضاخان، کشاورزان سر از کارخانه مهمات‌سازی در آوردند؛ کارخانه‌ای که روس‌ها بین رستم‌آباد و سلطنت‌آباد ساختند و مردهای این دو منطقه هم برای اینکه نانی سر سفره‌شان بگذارند به کارخانه رفتند.  
فقط ۶ سال بعد از راه‌اندازی کارخانه مهمات سازی، رستم‌آباد دیگر یک منطقه ییلاقی با زمین‌های کشاورزی و باغ‌های میوه نبود. رستم‌آباد تبدیل شده بود به منطقه‌ای پرجمعیت و بزرگ که بین اهالی‌اش دیگر کمتر کسی کشاورز و باغ‌دار بود. بین سال‌های ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۷، بسیاری از روستاهای اطراف در محدوده شهر تهران قرار گرفتند و خرید و فروش زمین با قیمت‌های بالا منطقه اختیاریه و رستم‌آباد را به شکل بخشی از شهر تهران درآورد. در حدود دهه ۴۰ تا دهه ۵۰ شمسی، خیابان دولت اصلی‌ترین راه این منطقه بود. در همین دوران بود که خیابان‌های اختیاریه، چیذر و قیطریه به منطقه اضافه شدند و راه تهرانی‌های مرکزنشین را به شمال شرق تهران بازکردند.  
حالا اعیان تهران به دلیل آب و هوای ییلاقی شروع به ساختن ویلاها و خانه‌های یک طبقه در باغ‌ها کردند. ارزش زمین‌های رستم‌آبادـ اختیاریه که تا چند دهه قبل چندان طرفدار نداشت، یک دفعه چندین برابر شد. با وجود این، جمعیت ساکن منطقه کم بود و شکل ییلاقش حفظ شده بود. در اوایل دهه ۱۳۵۰ شمسی، تمام زمین‌های رستم‌آبادـ اختیاریه جزیی جدا نشدنی از شهر تهران به حساب می‌آمدند. زمین‌های بزرگ و باغ‌های باقی مانده را به قطعه‌های کوچک تقسیم کردند و اهالی هم دیگر خودشان را ساکن «محله رستم‌آبادـ اختیاریه» می‌دانستند. ار روستای رستم‌آباد غیر از چند قطعه باغ چیز دیگری نمانده بود.  

اختیاریه‌ـ رستم‌آباد در سیر تاریخ


‌ـ سال ۱۲۲۰ شمسی ملا علی‌بن ملاعزیز معروف به حاج آخوند رستم‌آباد در رستم‌آباد به دنیا آمد.  
‌ـ سال ۱۲۶۰ شمسی جاده قدیم شمیران (خیابان شریعتی) به دستور ناصرالدین شاه ساخته شد.  
‌ـ سال ۱۲۸۰ شمسی غلامحسین غفاری ملقب به صاحب اختیار، زمین‌های بین رستم‌آباد وسلطنت‌آباد را از میرزا محمودخان قائم‌مقام خرید و از آن پس این محدوده اختیاریه نام گرفت.  
‌ـ سال ۱۳۱۴ شمسی کارخانه مهمات‌سازی در سلطنت‌آباد تأسیس شد.  
‌ـ سال ۱۳۴۰ شمسی رستم‌آبادـ اختیاریه در محدوده شهر تهران قرار گرفت. خیابان‌های دولت، اختیاریه، شهید دیباجی و قیطریه به تدریج ساخته شدند.  
‌ـ سال ۱۳۶۰ شمسی ساخت بزرگراه صدر آغاز شد.  
‌ـ سال ۱۳۷۰ شمسی آپارتمان‌سازی در محله رونق یافت.  

_________________________________________________________

* منتشر شده در همشهری محله منطقه ۳ به تاریخ ۱۳۹۳/۰۸/۲۴