در این محل که امروز به نام تئاتر شهر شهرت دارد در گذشته کافه شهرداری قرار داشت که تفرجگاه دوم تهران بهخصوص در عصرهای پنجشنبه و جمعه بوده و گهگاه گروههایی مثل سیرک بازان در فضای اطراف کافه شهرداری برنامه اجرا میکردند.
در سال 1346 مقدمات ساخت تئاتر شهر توسط شرکت مهندسان مشاور سردار افخمی فراهم شد تا اینکه بنا در روز هفتم بهمن 1351 با یک سالن مدرن تئاتری آماده بهرهبرداری شد.
استوانهای با پوششی از آجر که با ستونهای بسیار زیبا و به یاد ماندنی احاطه شده است. تزئینات سنتی ایرانی روی استوانه بهعنوان حجمی افلاطونی و مدرن است. اما نکته جالب توجه در این بنا بهرهگیری از معماری باغسازی در این مجموعه است.
بناهای گذشته در ایران و نمونههای در 5دهه گذشته آن اصول را حفظ کرده و تبدیل به مکانی عمومی و قابل افتخار برای ساکنان شده و بازدیدکنندگان در این فضاها احساس آرامش و امنیت میکنند. معماری خانه و کاروانسرا و باغ شبیه به هم است، حیاط مرکزی یا بخش مرکزی.
امروزه بناهای معاصر شهری استفاده از طبیعت و عرصه باز در معماری را از یاد بردهاند و دلیل شکست آنان هم همین است. در بناهای معماری ایرانی طبیعت و عرصه باز همیشه وجود داشته است، ولی بناهای معاصر شهری امروزه داخل ایران به سمت معماری داخلی بیهویت با تزئینات بیهویت پیش رفته است.
اگر تئاتر شهر بدون محوطههای اطراف و میدان آزادی بدون محوطه تنها حجم آنها ساخته میشد سرنوشت آنها هم مانند بناهای شهری معاصر میشد.
آیا میتوان بنایی در ایران معرفی کرد که جزو افتخارات آن روستا، شهر، استان و کشور باشد که بهرهگیری از طبیعت در آن نقشی نداشته باشد؟
بناهای فاقد طبیعت، بناهای مرده شهری هستند و فراموش میشوند و در دراز مدت طبیعت شهر را از بین برده و هویت شهر را هم گرفته و آن شهر تبدیل به یک شهر عام میشود. روحیه ایرانی در معماری همزیستی مسالمت آمیز با طبیعت اطراف خود است. ما طبیعت را از بین برده و فراموش کردهایم، باید آنها را دوباره به شهرهایمان به فضاهای شهرمان و به خانههایمان باز گردانیم.