همشهری آنلاین_ رضا نیکنام : حال و هوای ماه محرم در محدوده منطقه ۱۲ همیشه دیدنی است. جلوههای شورانگیز عزاداریهای سنتی این محلهها، دوستدران مکتب سیدالشهدا(ع) را به قلب تهران میکشاند و در میان حسینیهها و تکیهها و هیئتهای متعدد حاضر در این محدوده، حسینیه ساداتاخوی که قدمتی ۲۰۰ ساله دارد و مجلس زنانه آن نیز به شکلی خاص برگزار میشود، از جایگاه ممتازی برخوردار است.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
بانوان؛ پرچمدار عزای حسینی
همهساله در دهه اول و دوم ماه محرم، بانوان از صبح زود راهی حسینیه ساداتاخوی در محله سرچشمه میشوند تا در عزاداریهای این حسینیه قدیمی پایتخت شرکت کنند. سالها است که روضهخوانی و مداحی و زیارت عاشورا در این حسینیه صبحها میزبان بانوان است و غروبها انتظار حضور آقایان را میکشد. درست روبهروی حسینیه، سینیهای چای و شیرکاکائوی داغ، با نانقندیهایی که هنوز طعم گذشته را دارند همواره برای استقبال از عزاداران توزیع میشود.
در محله سرچشمه و خیابان افشار که بافتی فرسوده دارد، در دهه محرم بهویژه روزهای تاسوعا و عاشورا جای سوزن انداختن نیست. قدیمیهای این محله که اغلب از اوضاع مالی خوبی هم برخوردار هستند، اگر از این محله رفته باشند و در جای دیگری از تهران ساکن شده باشند، هنوز هم برای عزاداری به محلههای قدیمی خود برمیگردند و عزاداری حسینی را بهصورت سنتی به جا میآورند.
از برپایی مراسم قجری تا ۲۳ مناسبت سال
این حسینیه در طول سال در ۲۳ مناسبت، از ولادتها گرفته تا شهادتها و عیدها، برنامه اجرا میکند. با وجود گذشت دو قرن هنوز هم مراسم مذهبی به شکل سنتی در حسینیه سادات اخوی برگزار میشود و روضهخوانهایی از سه نسل به نوبت پای منبر حسینه میروند و روضه یا زیارت عاشورا میخوانند. بعد از هر روضه، جمعیت حسینیه بیشتر و بیشتر میشود؛ تا جایی که بسیاری مجبورند در کوچه و بیرون از آن در مراسم عزاداری مشارکت کنند. مراسم پذیرایی از عزادارن در کوچه حسینیه ساداتاخوی انجام میشود. این حسینیه را از آخرین بازماندههای تاریخ میدانند که هنوز به شیوه قاجاری بدون طبل و سنج در آن به عزاداری مینشینند.
ماجرای ۶ خانه کلنگی که حسینیه شد
به گفته اهالی کوچه افشار، سالها پیش، درمکان فعلی حسینیه، ۶ خانه کلنگی بود و با توجه به اینکه هنوز اطراف آن آباد نشده بود، خاندان سادات اخوی در این محدوده کشاورزی میکردند و زندگی را میگذراندند. «حسین پور رضاییان»، یکی از اهالی، میگوید: «طبق وصیت اجداد ساداتاخوی، قرار میشود ثلث اموال این خانواده در راه امام حسین (ع) وقف شود. سید ابراهیم ساداتاخوی بانی تجمیع این ۶ خانه میشود و این املاک را از همسایگان میخرد و تبدیل به حسینیه میکند و میگوید: «من از شما این خانهها را خریدهام و اینجا وقف امام حسین (ع) است. تا زمانی که در قیدحیات هستید میتوانید در این حسینیه زندگی کنید.» تا چند سال پیش هم بازماندگان برخی از همسایگان در این حسینیه ساکن بودند و فقط دهه محرم حسینیه را ترک میکردند.
پرچمهایی با نقوشبینظیر و تاریخی
در بدو ورود به حسینیه سادات اخوی چشممان به پرچمهای قدیمی میافتد. روی یکی از دیوارها هم آیات زیارت عاشورا بر پارچهای نقش بسته است و منبری قدیمی که روی آن پارچه سیاه کشیدهاند، در مرکز حیاط جلب توجه میکند. یکی از خادمان این حسینیه که تمایلی به ذکر نامش ندارد، میگوید: «خدمت در این حسینیه موروثی است. در گذشته پدربزرگ پدرم در اینجا خدمت میکرد و به لطف خدا خدمت در اینجا حالا قسمت من شده است. تمام پرچمهای این حسینیه خاص است. قدمت این سیاهیها بیش از ۱۵۰ سال و وقف حسینیه ساداتاخوی است و همه آنها مفاهیم خاص دارند. شخصی به نام «عبدالوهاب» این پرچمها را طراحی کرده و پای تمام پرچمها میتوان امضای او را ببینید. نظیر این پرچمها و سیاهیها هیچ جا نیست.»
او درباره زمان عزاداریهای زنانه میگوید:«عزاداری از ۷ صبح آغاز و با ورود عزاداران اسفند دود میشود و واعظان و مداحان به منبر میروند.»
ماجرای خیمه یادگاری از «خیام»
سراسر خیمهای که سقف حیاط با آن پوشانده شده با زمینه سفید و نقوش معنادار به رنگهای سبز و قهوهای و قرمز طراحی شده است. حاج اصغر سرخوش، از کاسبان خیابان مصطفی خمینی(ره)، میگوید: «متولیان حسینیه حدود ۷۰ سال پیش به شخصی به نام «خیام» در اصفهان سفارش دوخت خیمه را دادند و وقتی آن را برای نصب میآورند، متوجه میشوند که اندازه خیمه کوچک است. خیام از این موضوع ناراحت میشود و به هزینه خودش یک چادر دیگر با همان نقش و نگار میدوزد و به حسینیه هدیه میکند.»
حاج اصغر میگوید:«خیمه از جنس کرباس است و در نقاط مختلف آن نماد شیر، به عنوان حافظ دین، و نماد خورشید، به معنای نورالهی، ترسیم شده است. در قسمتهای پایین خیمه هم درخت طوبی که در بهشت وعده داده شده و در بخش دیگرش ملائکه به تصویر کشیده شدهاند. در این میان بادگیرهایی شبیه پنجره در قسمت مرکزی چادر دوخته شده که برای تابستان بسیار مناسب است. در این حسینیه فصل زمستان از چادر دیگری استفاده میشود.»
صحن اصلی در قرق بانوان است
با شروع عزاداری از ساعت ۷ صبح در تکیه ساداتاخوی، بانوان در مرکز حیاط و دور منبر مینشینند و بیش از ۸۰ درصد جمعیت عزاداران این حسینیه را بانوان تشکیل میدهند. علیرضا زمانی، تهرانشناس، میگوید: «در بسیاری از تکیهها و حسینیههای قدیمی میان محل قرارگیری بانوان و آقایان تفاوت بود و برخلاف امروز که در بسیاری از هیئتها و حسینیهها آقایان در مرکز مجلس و دور منبر قرار میگیرند، در دوره قاجار آقایان در طاقنماها و اتاقهای دور حیاط مینشستند و در مرکز مجلس بانوان دور منبر و واعظ قرار میگرفتند. در حسینیه ساداتاخوی هم محوریت عزاداری با بانوان است و آنها در حیاط اصلی حسینیه قرار میگیرند و آقایان در اتاقهای اطراف حیاط عزاداری میکنند. در گذشته به دلیل اینکه امکان تردد بانوان در شب وجود نداشته مجلس روضه امام حسین(ع) از صبح تا ظهر در این حسینیه برپا میشده و این رسم تا کنون ادامه دارد.»
پذیرایی با قهوه، نانقندی و چای در استکان کمر باریک
یکبار که میهمان روضه امام حسین (ع) در حسینیه ساداتاخوی باشید، متوجه پذیرایی متفاوت این حسینیه میشوید. در شروع عزاداری چای را برایتان در استکانهای کمر باریک میریزند و در سینیهای کوچک یکنفره همراه چند حبه قند و یک قاشق چایخوری، مقداری نانقندی میآورند. در وقفنامه این حسینیه به پذیرایی از عزاداران با قلیان و قهوه اشاره شده است که دلیل آن هم این بوده که در دوره قاجار نوشیدنی رایج میان مردم قهوه بوده و بعدها چای به عنوان نوشیدنی متداول جای آن را گرفته است. اکنون هم در حسینیه ساداتاخوی با چای قندپهلو و نانقندی از عزاداران پذیرایی و در مواردی قهوه هم تدارک دیده میشود. به گفته خادمان حسینیه ساداتاخوی، در آخر مجلس یک قوری بزرگ قهوه دم میکنند و هر کسی تمایل داشته باشد میتواند قهوه بنوشد.
نمونه موفق اداره مجلس عزاداری بانوان
وجود معدود هیئتهای زنانه در برخی شهرها، مثل شهرهای جنوبی و یا قم، نشاندهنده این است که واگذاری امور بانوان در مراسم عزاداری به خودشان، نتایج مثبتی دارد. در این هیئتها از سخنران، روضهخوان، پذیرایی، تهیه امکانات و... همگی به عهده زنان است و کار در شکل بزرگتری از روضههای خانگی سالهاست که با موفقیت برگزار میشود.
از نمونههای موفق این هیئتها «حسینیه ساداتاخوی» تهران است که قدمتی بیش از ۲ سده دارد و در واقع بهعنوان جایگزینی برای تکیه کاملاً مردانه تهران قدیم، در «گذر رضاقلی خان»، شکل گرفته است. در متون معتبر تاریخی نوشتهاند که با اعتراض زنان به نداشتن مکانی برای عزاداری، ساداتاخویها خانه خود را وقف مجلس عزاداری بانوان کردند. اگرچه این روزها در این حسینیه مردان هم حضور پیدا میکنند، اما برخلاف رسم باقی تکایا، زنان در وسط مجلس و دورتادور منبر و روضهخوان مینشینند و مردان در اطراف و ایوانهای ساختمان جای دارند.
زنان امروز در حسینیهای تاریخی
حسینیه ساداتاخوی، خانهای قدیمی با حیاطی مرکزی است و سقفی پارچهای؛ درست شبیه سقف تکیهها که عزاداران را از باد و باران و آفتاب محافظت میکند و حریم حسینیه را از دیدرس دور نگه میدارد. دیوارهای حسینیه پر است از کتیبههای قدیمی؛ نقاشیهایی از شیر و پرندههایی مثل شانه به سر و طاووس و... که هرکدام در عزاداریهای سنتی، نماد و نشانههایی از وقایع عاشورا هستند. این نمادها و نشانههای بازمانده از سالهای دور وقتی با حضور باشکوه زنان سیاهپوش، نوحهخوان و گریان گره میخورد، تصویری تأثیرگذار و تکاندهنده میسازد از ظرفیت عظیم قیامی تاریخی در برابر ظلم و جور که در گذر از سالیان سال تحول و تغییر زندگی بشری، همچنان نیرومند و زنده پیامرسان برجا و باقی است. بله، قیام امام حسین(ع) زنده است و زنان سیاهپوش تهران همچنان بر آن مظلومیت میگریند.
خانهای قدیمی که وقف شد
نصرالله حدادی، تهرانشناس، به معماری حسینیه اشاره میکند و میگوید: «اینجا دقیقاً خانهای قدیمی بود که وقف حسینیه شده است. این خانه هم به سبک معماریهای درونگرای دوره قاجار ساخته شده است. آقایان معمولاً در ایوانهای دور تا دور خانه عزاداری میکنند و خانمها در محوطه میانی حسینیه که روزگاری حیاط این خانه بود. وقتی هم حسینیه از حضور جمعیت لبریز میشود، اتاقهایی که دور تا دور حیاط را احاطه کردهاند به مجلس عزاداری تبدیل میشود.اتاقها با درهای چندلته و چوبی به یکدیگر راه دارند و با باز کردن درها، فضای یکدستی برای برپایی مجالس ایجاد میشود.»
حدادی اضافه میکند:«متأسفانه بافت این محدوده از شهر تغییر زیادی کرده است. برخی از اهالی قدیمی این محلهها سالها است به نقاط دیگری از شهر رفتهاند. با این حال هنوز هم به مجالس عزاداری در این محله تعلق خاطر دارند.»
وجه تسمیه حسینیه سادات اخوی
تکیه سادات اخوی یادگار تهران دوره فتحعلیشاه است و موقوفه فردی به نام حاج سید ابراهیم سادات اخوی. ماجرا از این قرار است که به گفته عبدالله مستوفی، در کتاب شرح زندگانی من، فتحعلیشاه که در تظاهر به دینداری یکهتاز دوران خود بود در این وجه تسمیه نقشی دارد: «فتحعلی شاه در دینداری خیلی تظاهر میکرد و مخصوصاً در اظهار ارادت به خانواده پیغمبر(ص) از بذل مال مضایقه نمیکرد و به سادات احترام میگذاشت، حتی با "سید حسن تقوی تهرانی" صیغه اخوت خوانده و به او اخوی میگفته است و به همین مناسبت اولاد آقا حسن به سادات اخوی معروف شدهاند.»
سید ابراهیم سادات اخوی، از نوادگان سید حسن بود که این حسینیه را در دوره ناصرالدین شاه وقف کرد؛ حسینیهای که نخستین تکیه تهران به شمار میرود و تاریخچهاش به زمان حیات سید حسن برمیگردد.