کافی است قدم در کوچه‌پسکوچه‌های محله نفرآباد بگذاری، آن وقت در و دیوار برایت قصه‌های قدیمی را بازگو می‌کنند.

همشهری آنلاین- سودابه رنجبر:  انگار هرچه قبلاً در کتاب‌ها خوانده‌ای به تصویر کشیده می‌شود. در این محله، کوچه‌های آشتی‌کنان با خانه‌ها و مغازه‌هایی با بافت قدیمی، حال و هوای گذشته را برای رهگذران زنده می‌کند. دکان خراطی که گفته می‌شود قدمتی صدساله دارد درست در ورودی این محله هنوز برای بقا تلاش می‌کند. این دکان آخرین بازمانده از میان ده‌ها و بلکه صدها شغل فراموش شده‌ای است که روزگاری در نفرآباد رونق داشت. از مشاغلی چون آهنگری، شترداری، طب سنتی و...، امروز فقط همین دکان خراطی مانده است و بس. درست با همان تصویر یک قرن قبل.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

برای رسیدن به محله نفرآباد چندین ورودی وجود دارد اما نزدیک‌ترین ورودی آن مشرف به پیاده‌رو ضلع شرقی حرم حضرت عبدالعظیم(ع) است. پیش از این هم، اهالی از همین مسیر رفت‌وآمد می‌کردند. دالان بازار محله نفرآباد در این محدوده قرار داشت اما با اجرایی شدن طرح توسعه حرم، آثاری از دالان باقی نمانده است. آخرین دکان خراطی محله، نمادی از قدمت این محله است. دکان خراطی یک چهاردیواری از خشت و گل است که تیرهای چوبی، سال‌هاست روی پشت‌بام آن جا خوش کرده‌اند. دکان خراطی تک و تنهاست. همسایه مجاور دکان درخت توتی است که به جز تنه پیر و تنومند، چیزی از آن باقی نمانده است. کافی است در مغازه سرک بکشی آن وقت براده‌های چوب را می‌بینی که درهوا می‌رقصند و دست آخر هرجا که دلشان بخواهد می‌نشینند. ‌ گویی سرتا پای مغازه را با براده‌های چوب تزیین کرده‌اند. صدای دستگاه مکانیکی خراطی آنقدر بلند نیست که خراط حین کار، صدای قدم‌هایت را نشنود. به محض اینکه جلو در مغازه‌اش مکث کنی. پاسخ سلامت را می‌دهد و به احترامت می‌ایستد. ‌گویی صاحبان مشاغل قدیمی، آداب دیرینه مشتری‌داری را به خوبی حفظ کرده‌اند.  

 این دکان از نفس نیفتاده است

دکان آنقدر قدمت دارد که از تیرآهن و بلوک سیمانی در آن خبری نیست. سقف چوبی مغازه تو را می‌برد به معماری سال‌های دور. به زمانی که تیرهای چوبی بالای سر به صف می‌شدند. به لطف چراغ‌های نفتی که در فصل سرما برای گرم نگه داشتن مغازه روشن می‌شده، دیوارها سیاه شده‌اند اما انگار آب در دل دکان خراطی تکان نخورده است. صاحب دکان هر روز به امید رزق و روزی حلال، پشت چرخ خراطی‌اش می‌نشیند و چوب را طوری روی آن نگه می‌دارد که طرح تازه‌ای بزند. محسن کریمیان ساکن قدیمی نفرآباد و صاحب مغازه خراطی می‌گوید: «من با عشق کار می‌کنم. این کار شاید درآمد زیادی نداشته باشد اما برکت دارد. این راه زندگی را از پدرم آموختم و از کودکی در مغازه او کار می‌کردم. کنار دست پدر بودن به من یاد داد که چطور می‌توان در مغازه خراطی به عشق خانواده کار کرد. چند سالی است که پدرم فوت کرده اما آشنایانی که پدرم علی کریمیان را می‌شناسند وقتی از جلو مغازه رد می‌شود برای مرحوم پدر صلوات می‌فرستند.»

مشتری‌هایی که از راه دور می‌آیند

محسن کریمیان همان‌طور که چوب‌های کوچک تراشیده شده را نشانمان می‌دهد می‌گوید: «رزق روزی من از این دسته تیشه‌ها در می‌آید اما در بین مشتری‌ها افرادی هستند که سفارش کارهای تزیینی می‌دهند. وقتی این سفارش‌ها را آماده می‌کنم خیلی لذت می‌برم. سفارش‌هایی مثل پایه مبل و تزیینات داخلی.»

او درباره تعداد مشتری‌های این حرفه و میزان درآمدش برایمان توضیح می‌دهد: «این شغل از رونق افتاده است اما همین که یک مشتری از راه می‌رسد و می‌گوید ۲۰ سال پیش مشتری پدرت بوده ام و امروز برای سفارش گوشتکوب چوبی حلیم آمده‌ام؛ چنان شادی بر جانم می‌نشیند که با هیچ چیز قابل قیاس نیست. می‌دانم خیلی از مشتری‌ها از راه‌های دور به امید باز بودن دکان خراطی نفرآباد، به اینجا می‌آیند. به همین دلیل نمی‌توانم حتی یک روز کرکره مغازه را بالا نزنم. خدا را شکر زندگی من برکت دارد.»

مغازه‌های اطراف تکیه نفرآباد وقف تکیه است. دکان خراطی هم از این موضوع مستثنا نیست. کریمیان در حالی‌که سفارش مشتری را می‌گیرد می‌گوید: «پدربزرگم در اصفهان خراط بود اما بعد از اینکه به محله نفرآباد نقل مکان کرد به‌صورت موروثی این شغل به پدرم رسید و سال‌ها پدرم خراط نفرآباد بود. من هم شغل خراطی را ادامه می‌دهم تاوقتی سقف دکان بالای سرم باشد.»

هنر هزار ساله

«من معتقدم که خراطی هنر است، اما اسم خودم را هنرمند نمی‌گذارم. آنچه که از خراطی می‌دانم را در چند جمله به شما می‌گویم. خراطی جزو هنرهای کاربردی و اولیه بشر است و قدمتی چند هزار ساله دارد. در عصر سنگ، بشر از سنگ به‌عنوان ابزاری برای رفع نیازهای خود استفاده می‌کرد. بعد از آن استفاده از چوب درختان جنگل شکل زندگی او را تغییر داد. برش و تراش چوب جای سنگ‌تراشی را گرفت. از همان دوران که بشر از چوب، وسایل زندگی، کشتی، پل و ابزار جنگی ساخت تا امروز هنر خراطی همراه بشر است. تفاوتش در این است که حالا کمان و نیزه و گرز جایش را به قلیان و گهواره و پایه میز و آباژور و... داده است. خراطی هنر تراش و شکل دادن به چوب در اثر حرکت دورانی دستگاه خراطی است. دستگاه خراطی طی قرن‌ها تفاوت چندانی پیدا نکرده جز اینکه برقی شده است. این دستگاه از ۲ بازوی فلزی تشکیل شده‌ که قطعه چوبی میان آنها محکم می‌شود. سپس دستگاه چوب را حول یک محور می‌چرخاند و خراط با استفاده از میله‌های فلزی که مغار نام دارد فرو رفتگی یا خراشیدگی‌هایی روی چوب ایجاد می‌کند. بخشی از کارهای خراطی علاوه بر کاربردی بودن جنبه دکوری دارد. مانند انواع کاسه و شکلات‌خوری، قندان، گلدان بعضی از آنها از قبیل انواع منبرها در مساجد و حسینیه‌ها، ضریح‌های چوبی جنبه مذهبی دارد.»

کریمیان که از حرفه‌اش خاطرات زیادی دارد. در ادامه می‌گوید: «خیلی از پهلوانان قدیمی برای ساخت میل‌هایشان به اینجا می‌آمدند. طی این سال‌ها میل‌های زیادی ساخته‌ام که هنوز هم در زورخانه‌ها استفاده می‌شود. حتی میل‌هایی را می‌بینم که ساخته دست پدرم است. از آنجایی که در شهرری چندین زورخانه قدیمی مثل زورخانه مرشد کاوه و زورخانه زمانی وجود داشت میل‌هایشان را به خراط‌های شهر سفارش می‌دادند. البته الان میل‌ها هم صنعتی شده‌اند.»

کمان و اره و چهار دست و پا

کریمیان همان‌طور که براده‌های چوب را از کنار دستگاه جارو می‌کند می‌گوید: «ماده اولیه خراطی چوب گردو، نارون، توسکا، زبان گنجشک، بید، چنار، چوب سفید کهور و گلابی است. چوب‌هایی که من بیشتر استفاده می‌کنم زبان گنجشک است که آنها را از لواسان برای ما می‌آورند. زبان گنجشک در شهرری وجود دارد اما چوب‌های مناطق سردسیری مقاوم‌تر هستند. از دیگر مواد اولیه مصرفی در هنرصنعت خراطی می‌توان سریشم، لاک الکل و لاک سلولزی را نام برد. همچنین، هنر خراطی از تراش و شکل بخشیدن به چوب در اثر حرکت دورانی دستگاه خراطی حاصل می‌شود. سابق بر این دستگاه خراطی مشتمل برچند ابزار دستی بود که از چوب ساخته و پرداخته می‌شد و در حال حاضر در کارگاه‌ها از دستگاه‌های خراطی برقی استفاده می‌شود.»

کریمیان می‌گوید: «پدرم از کمان و اره استفاده می‌کرد اما وقتی نوبت به ما رسید دستگاه‌ها برقی شد. امروز که فکرش را می‌کنم هیچ‌وقت چنان هنری در من نیست که مثل پدرم برای تراش یک قطعه چوب از چهار دست و پا استفاده کنم.»دکان خراطی را ترک می‌کنیم در حالی‌که صدای چرخ خراط با صدای اذان ظهر درهم پیچیده است. از همان آستانه درگاه دکان باصفای خراطی محله نفرآباد که سربرمی‌گردانیم پیاده‌راه حرم حضرت عبدالعظیم(ع) به چشم می‌آید که مملو از نمازگزارانی است که به سمت حرم می‌روند.  
 

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰در تاریخ ۱۳۹۵/۰۹/۱۵