همشهری آنلاین- سحر جعفریان عصر: باور این که از کُنج و دِنج کارگاههای نه چندان بزرگ و صنعتی و از لابهلای انواع قالبهاو الگوهای فومی، آلومینیومی و سرامیکی که شکلی تُهی از نیمتنههای مردانه و زنانه یا اتصالاتی مانند دست و پا دارند، ورقهای نازک و رشتهای فایبرگلاس به هیبت و هیکلهای افلاطونیِ مدرن درآیند ومانکنهایی با اندام توخالی ولی محکم وزیبا ساخته شوند. مانکنهایی آن چنان خواستنی در قد و قواره و خشک وسفت شده در فیگورهایی خوشنما که عجیب نیست اگر دل از کارگران همان کارگاهها، یکی مانند سبحان و فیروز یا کسی مثل صنم که هر یک به نوعی دست در ساختنشان دارند، ببرند. صنم هر گاه برای قالب جدید، طرح میزند آرزوی داشتن اندام مانکنی را به مجموع آرزوهای بزرگ و کوچک که در سرش وول میخورند، علاوه میکند. یا سبحان کههر روز به وقت لایهگذاری الیافهای فایبرگلاس داخلقالبها به این فکر میکند که چرا هیچگاه نتواسته از شّر چند کیلوگرم چربی جا خوش کرده در شکمش خلاص شودو مثل یکی از این مانکنها، اندامی متناسب تا به ابد داشته باشد.
مانکنهای وَردار وَرمال شده و آنها که انتزاعیاند!
صدای فیروز در انتهای کارگاه قدیمی میپیچد: «پسر؛ وَردار وَرمالش نکن که...شلاقی باش...حوصله کن...یه کم هنر کن...با سَمبل و سرسری کار کردن، اوستا که نمیشی؛ هیچ...تازه خاطرت هم جمع باشه که با تیپا پرتت میکنن بیرون...» فیروز، سرکارگرِ سبیل تاب دادهاست وآن پسر هم سبحانِ ۱۷ ساله با چند کیلوگرم چربی انباشته در شکم که تازگی، واکسزنی و پالیشینگ سطوح قالبها را یاد گرفته تا به بهانه پیشهآموزی و دَخل و خرجِ سَوا داشتن، دهان آنها که مدام میپرسند: «چرا درس نمیخوانی؟» را ببندد! فیروز اما کهنهکار است و چند دهه از سر و کار داشتنش با انواع قالب و اقسام مانکن از نیمتنههای مخملیِ خیاطی یا مزونی تا مانکنهای پلاستیکی انتزاعی، واقعگرایانه، فانتزی، کودک و این آخریها هم مانکنهایی با شکمهای برآمده ویژه فروش رخت و لباسِ زنان آبستن، میگذرد. آنقدر مانکنهای جورواجور، سر و شکل داده که میتواند خاطراتی شنیدنی با موضوعِ سیر تاریخی مانکنسازی شرح دهد؛ مانکنهایی که ابتدا نیمتنههای روزنامهای و بعد هم پارچهایهای خانگی بودند یا آنها که در بهترین حالت از پلاستیک درجه چندم قالبگیری میشدند و یا مانکنهای سفارشیساز و یونیکهای مدرن که حالا قیمتشان از یک تا چند میلیون تومان است. از آن روز هم که باربُد، نخستین نوه فیروز به دنیا آمده، وقتِ بههم زدن مواد برایژلکوتزنی و رزینمالی بر روی سطوح قالبهایی که خاصِ مانکنهای کودکانهاند هم وسواس و دقت بیشتری میکند هم زیر لب انگار قربان صدقه قد و بالای باربدش میرود. کنارش، محمد پامرغی نشسته و تا مانکن خشک شود و او هم دست بجنباند برای صیقلکاری با پُکهایی عمیق، سیگارش را به دود می اندازد.
مانکن باید دِفرمه و یونیک کمی هم فانتزی باشد!
راهروی تنگ سمت چپ کارگاه به اتاقی کوچک منتهی میشود که صنم از میان چهارچوب چوبیِ موریانهخورده آن پیداست. خوش فکر است و به اندازهای که نزد آقای کامرانی(کارفرما) خودی نشان دهد به قدر کفایت از زبان انگلیسی برای جستجوی ایده و طرحهای بهروز و نیز ازنرمافزارهای سهبعدی ویژه طراحی نسخههای دیجیتالوطرحهایی که ب ا مداد کشیده، سر درمیآورد: «از طرحهای وینتیج (کلاسیک) که بگذریم این روزها مشتریان خُرد و عمده سراغ مانکنهای دِفرمه با رنگهای غیرمعمول و سفارشی میآیند. مانکنهایی با اندام استخوانی و کشیده که یا سر ندارند یا اگر سر و دستی بهشان وصل است شکلی فانتزی و غیرانسانی دارند...مثل قبل نیست که قالبی پلاستیکی و بدون کیفیت از اندامی لاغر بسازند و بگذارند توی ویترین، آن هم ویترینِ برندهای معروف پوشاک که صنعت مُد سر انگشتشان میچرخد.
مانکنهای امروزی ضمن کاربرد اولیهشان یعنی نمایش ترغیبکننده پوشاک، کاربردِ تزیینی هم دارند.»سبحان از پالیشینگ مانکنهای خشکشده، فراغت جُسته و حالا به فرمان فیروز درصدد رنگکاری دستهای چوبیِ مانکنهای موسوم به پینیکیویی با قلموی آغشته به رنگ شامپاینی است. دیگر کارگران نیز یکی اتصالات مانکنها از جمله دستها به تنه را که یا گیرههای قلابی یا پیچی دارند، وصل میکند و دیگری هم مانکنها را به تفکیک سایزهای جدول مولر (معتبرترین جدول سایزبندی در جهان که طراح آن مایکل مولر آلمانیست) از ۳۲ تا ۵۶، بیگ سایزها، کودکان، ورزشکاران و عروس پشت هم رَج میکند.
بیگسایزهایی که دستِ سوررئالیسم را بستهاند
مانکنهای به سفارش مشتریها سر از شهرهای مختلف و ویترینهای متنوع درمیآورند اما اغلبشان به بورس قدیمی مانکن و رگالفروشی تهران، راه مییابند؛ جایی حوالی میدان حسنآباد و فرعیهای خیابان حافظ. مانکنها در انواع فراوان، کنار هم تلنبار شدهاند. برخی از فروشندگان فضای انبار مغازهشان را کوچک یافته و مانکنهایشان را حاشیه پیادهرو و پای دیوار، جا دادهاند. مانکنهای گرانقیمت تمام چوبی از ۴ تا ۸ میلیون تومان، مانکنهای بیگسایز که اندازه شان دستِ سوررئالیست ها را بسته و با توجه به جنس، پایه، کَلِگی (استیل، چوب و شیشه) از ۳ تا ۷ میلیون تومان عرضه میشوند.
پوریا شاید یکی از کم سن و سالترین کارگران راسته مانکنفروشی باشد که در جمع کردن سفارش مشتریان، چالاک عمل میکند؛ خطاب به صاحب مغازه با لهجهای محو میپرسد: «آقا...سفارش تبریز فقط ۴ تا سایز ۳۸ مشکی مات زنانه با پایه چوبی بود؟» تا پاسخ مثبتِ سوالش را گوش میگیرد، چند متر از نایلون حبابدارِ رولی را با کاتری زنگزده میبرد و میپیچاند دور و بَرِ مانکنهای سفارش تبریز. میداند که بعدش هم نوبت بستهبندی مانکنهای مینیاتوری و رئال (مانکنهایی با جزییات دقیق از اندام انسان) است. زوجی جوان در مغازهای آن سوتر، سرگردان لابهلای مانکنهای قد برافراشته میگردند: «بیژنجان، این چطوره؟ میشه روش آباژور نصب کرد دیگه!» مانکنِ پیشنهادی زن اما چنگی به دل بیژن نمیاندازد: «نه، ارتفاعش مناسبِ فضای ماست و نه مینیماله... خیلی بَزَکدوزَک داره...بیخودی همکه گرونه...آخه، ۱۰ میلیون تومن؟ به خدا که خرجِ عطیناست...نظرت چیه دوباره اون سایتِ دستدومفروشی رو نگاه بندازیم؟ اصلا چرا خودمون یکی نسازیم!؟ این همه سایت آموزشی مانکنسازی هست.»دَخلِ مغازه همسایه حسابی برکت کرده که مشتریِ سرچراغیاش (مدیر یک آموزشگاه خیاطی) بدون چانه زدن ۲۰ مانکن ویترینی را میخرد و میبرد. احمد کارگر همان مغازه میگوید: «معمولا تعداد خرید مشتریهای این بازار بین ۲ تا ۵ مانکن است...ولی خب گاهی هم پیش میآید که با مشتریهایی که بیشتر از ۱۰ یا ۱۵ مانکن سفارش میدهند، فروش عمده داشته باشیم.»
رحمت، کارگر جوان یکی از مغازههای مانکنفروشیست که به سوالات مشتری که دانشجوی طراحی لباس است، پاسخ میدهد: «مانکن خیاطی نیمتنه مزونی یا سوزنی داریم که مناسب مولاژ و دراپینگ (تکنیک طراحی اولیه لباس) است از ۸۰۰ هزار تومان تا ۲ میلیون تومان.» مشتریِ دانشجو بیآنکه خریدی کند، میرود و رحمت بیدرنگ به بستن پیچ و مُهرههای نر و مادگی که نقطه اتصالِ نیمتنه بالا و نیمتنه پایینِ مانکنی به حالت نشسته است، مشغول میشود.
نظر شما