محله نفرآباد یکی از قدیمی‌ترین محله‌های شهرری است. در این محله خانه‌های قدیمی و خاطره‌انگیزی وجود دارد که با تماشای آنها هویت گذشته ری پیش چشمان ما نمایان می‌شود.

همشهری آنلاین-سودابه رنجبر:  گروه تهرانگردی این هفته بازدید از خانه‌های قدیمی محله نفرآباد را در برنامه خود قرار داد که خانه اوشانی‌ها از جمله این خانه‌های قدیمی بود.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

خانه ۱۲۰ساله اوشانی‌ها

منزل «مجید اوشانی» هنرمند نقاش که در محله نفرآباد بزرگ شده به تازگی برای ساخت مستند محله نفرآباد استفاده شده است. گروه ما هم برای بازدید از این خانه ۱۲۰ ساله راهی انتهای محله نفرآباد می‌شود. برای رسیدن به حیاط خانه اوشانی از ۳ در عبور می‌کنیم. حدادی می‌گوید: «این خانه بی‌شک متعلق به عالمی بود. چون این بنا در عین زیبایی ساده است. در خانه‌های قدیمی اندرونی و بیرونی وجود داشت که خانم‌ها بتوانند به دور ازچشم نامحرم به فعالیت‌های منزل بپردازند. معماری قدیمی ایران حیا داشت. این خانه به‌صورت ۵ دری ساخته شده است و هنوز صندوق‌خانه آن پابرجاست.»

آب‌انبار خانه اوشانی بدون اینکه تخریب شده باشد به‌عنوان انبار مورد استفاده قرار می‌گیرد. حدادی آجرچین‌هایی را که در یکدیگر قلاب شده‌اند نشانمان می‌دهد و می‌گوید: «به این نوع آجرچینی پرکلاغی می‌گویند. این نوع آجرچینی به استحکام بنا کمک می‌کند و در واقع تدبیری بوده که گذشتگان ما برای مقابله با زلزله اندیشیده بودند.» خانواده اوشانی حدود ۵۰ سال است که در این خانه ۱۲۰ ساله زندگی می‌کنند. در این مدت هیچ تغییر عمده‌ای در خانه ایجاد نکرده‌اند.

 استاد حدادی به کفپوش‌های حیاط اشاره می‌کند که در قطع نظامی هستند و بدون تغییر مانده‌اند. می‌گوید: «این کفپوش‌ها در برابر رطوبت مقاوم هستند.» روی دیوارهای کناری خانه می‌توان نمادهایی از معماری قدیم را تماشا کرد. استاد می‌گوید: «به این نوع دیوارچینی کلاغ پر می‌گفتند که فضای امنی را در خانه ایجاد می‌کرد.»

بگذار در کوزه و آبش را بخور!

دیدن یک آب‌انبار قدیمی در خانه اوشانی‌ها سبب می‌شود تا استاد حدادی گریزی به خاطرات گذشته بزند: «در گذشته پرکردن آب‌انبارها داستانی داشت. کسی که مسئول انتقال و تقسیم آب بین همسایه‌ها بود میراب نام داشت. وقتی آب‌انبار پر می‌شد بلافاصله باید جریان آب را قطع می‌کردند و آب را به آب‌انبار خانه بعدی هدایت می‌کردند و اگر جریان آب به موقع قطع نمی‌شد آب همه خانه را بر می‌داشت و آن خانه برای همیشه رطوبت می‌گرفت. به همین دلیل همیشه از پارچه بی‌مصرف، توپی درست می‌کردند و به محض پر شدن آب‌انبار آن را جلو دریچه می‌گذاشتند.»

استاد حدادی می‌گوید: «حتماً ضرب‌المثل بگذار در کوزه و آبش و را بخور شنیده‌اید. در گذشته مردم برای خنک نگه داشتن آب، آن را در کوزه می‌ریختند و از چیزهای به درد نخور توپی درست می‌کردند و آن را در کوزه می‌گذاشتند. امروز برای اینکه به بی‌استفاده بودن چیزی اشاره کنند می‌گویند بگذار در کوزه و آبش را بخور.»

تکیه قدیمی

دورتادور دیوار خارجی تکیه نفرآباد که ۴۰۰ سال سابقه دارد حلقه‌های آهنی میخکوب شده است. «رضا عبدالله فرد» که در همین محله به دنیا آمده است توضیح می‌دهد که به این حلقه‌ها پاچه‌بند می‌گویند: «قبل از اینکه دیوار تکیه بلندتر شود و تیرآهن‌هایی را به سقف تکیه جوش دهند خیمه را از بالا سوار می‌کردیم و دورتادور آن به پاچه‌بندها وصل می‌شد اما حالا گوشه‌های خیمه همان بالا ثابت می‌شود.»

وقتی وارد حیاط تکیه می‌شویم بیشتر از همه نام دایی عباس جعفر قلی روی دیوار تکیه به چشم می‌آید. او یکی از متولیان تکیه نفرآباد بود. تیر چوبی ۱۲ متری گوشه تکیه نفرآباد روی زمین خوابیده است. از این تیرچوبی برای بالا بردن خیمه استفاده می‌شود. حدادی می‌گوید: «به این سبک سقف زدن خرپا کوبی می‌گویند. خرپا یک مدل سنتی ایجاد سقف در معماری قدیم است که به وسیله تنه درختان ایجاد می‌شود. درختانی بلندقد و با چوبی محکم که به گواه آثار به جامانده از ۱۰۰ سال پیش برای مدت‌های طولانی پایدار می‌مانند. از چوب درختان گردو، چنار و تبریزی بیشتر به‌عنوان خرپا استفاده می‌شد و این نوع چوب را در فصل پاییز زیر برگ درختان خزان زده می‌خواباندند تا نخستین برف زمستان بر آنها بنشیند. سپس در انبوهی از کود گاو و گوسفند قرار می‌دادند و سپس بررسی می‌کردند که کدام تنه سالم مانده است. تنه‌ای را که سالم مانده بود به‌عنوان خرپا استفاده می‌کردند.»

تکیه بی دیوار

عبدالله‌فرد از خاطرات مادرش که حالا دهه نهم زندگی‌اش را می‌گذراند می‌گوید: «مادرم تعریف می‌کرد که تکیه دیواری نداشت اما جایی که روحانی به منبر می‌رفت همیشه ثابت بود. زن‌ها و مردها برای شنیدن روضه روی زمین می‌نشستند. وقتی کاروان شترها و گوسفندها از اینجا می‌گذشتند از کنار منبر روحانی عبور می‌کردند.»

عبدالله‌فرد از گذشته می‌گوید و دوستانش با یک استکان کمرباریک چای لب‌سوز که روی نعلبکی نقش‌دار نشسته از ما پذیرایی می‌کنند. بخاری بزرگ تکیه نفرآباد در چشم بر هم زدنی تکیه را گرم می‌کند و گرمایش بر تنمان می‌نشیند و این پایانی خوش است برای گشت وگذار چند ساعته ما در محله‌ای که زمانی برو و بیایی داشت.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲۰ در تاریخ ۱۳۹۵/۱۰/۱۳