همشهری آنلاین _ رضا نیکنام : هنوز دهه ٦٠ آغاز نشده بود که مدیران شهری، ساخت راههای ارتباطدهنده بزرگ را مهمترین راهکار برای حل معضل ترافیک دانستند؛ از همان روزها طراحی راههای بزرگی که آن زمان با نام لاتین «اتوبان» شناخته میشد در برنامه کاری مدیران قرار گرفت و فصل تازهای در روشهای ارتباطی پایتخت باز شد. در روزگاری که ویژگی اصلیاش شتاب و عجله است و همه از صرفهجویی در وقت حرف میزنند، بزرگراهها حملونقل شهری را سرعت میبخشند و با کاهش ترافیک مانع اتلاف زمان مردم در خیابانها میشوند.
منطقه ما، منطقه ١٦، هم ٤ بزرگراه اصلی دارد که شریانهای ترافیکی اصلی پایتخت محسوب میشوند. برای بررسی نقش این بزرگراهها در روانسازی ترافیک، سراغ نفر اول حوزه حملونقل و ترافیک منطقه١٦ رفتیم. مهندس «علیمحمد کریمپور» دراینباره حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
آقای کریمپور! نقش بزرگرارهها در روانسازی ترافیک شهری غیرقابل انکار است، اگر موافقید گفتوگو را با تعریف یک بزرگراه ایدهآل آغاز کنیم.
بزرگراه ایدهآل ویژگیهای بسیاری باید داشته باشد؛ ازجمله مهمترین این ویژگیها، محدودیت عرض و محدودیت سرعت وسیله نقلیه است. همچنین در یک بزرگراه باید استانداردهای هندسی مثل شعاع قوس رعایت شود. به علاوه، بزرگراه باید در شبکه بزرگراهی شهر یک عملکرد ویژه داشته باشد. برای مثال در منطقه ما ٢ بزرگراه آزدگان و تندگویان این ویژگی را دارند و در ارتباط با شبکه بزرگراهی شهری هستند. بهعبارتدیگر، این ٢ بزرگراه نقش جمعکنندگی دارند، یعنی شهروند برای رفتن به نقاط مختلف شهر حتما باید از این بزرگراهها استفاده کند. البته بزرگراهها وقتی وارد بافت شهری میشوند، ممکن است کاربریهای متفاوتی پیدا کند.
در بافت شهری یک بزرگراه چه نقشی ایفا میکند؟
در این زمینه باید دید که یک بزرگراه چقدر توانسته اصطکاک بین سواره و پیاده را از بین ببرد. برای مثال ٢ بزرگراه نواب و بعثت مشکلات عمدهای را در این منطقه به وجود آوردهاند، زیرا مجتمعهای زیستی را از هم جدا کردهاند. میدانید که در بافت شهری افراد با هم مناسبتهای مختلف اقتصادی و اجتماعی دارند و وجود بزرگراه باعث میشود این ارتباطها قطع شود. اولین پیامد چنین اتفاقی، این است که عابر پیاده برای ارتباط با بخش دیگر جامعه باید از بزرگراه رد شود، در نتیجه بزرگراه نتوانسته اصطکاک بین سواره و پیاده را حل کند. نصب پل عابر پیاده نیز مشکلات خاص خود را دارد، زیرا نیاز ساکنان دو طرف بزرگراه ممکن است متفاوت باشد و بنابراین باید جایی را برای نصب پل در نظر گرفت که هر دو طرف بزرگراه وجود آن را لازم بدانند.
با این حساب میتوان نتیجه گرفت که چرا در حاشیه برخی بزرگراههای منطقه١٦ اینقدر حادثه پیش میآید.
ما تمام تلاشمان را میکنیم تا آمار این حوادث به حداقل برسد، خوشبختانه تاکنون موردی نبوده که در اثر نبود پل یا خطکشی، حادثهای برای عابر بوجود آمده باشد زیرا ما در محلههای اطراف بزرگراه بعثت و جاهایی را که احتمال عبور و مرور بیشتری دارند شناسایی کردیم. همچنین با در نظر گرفتن درخواستهای شورایاریها و معتمدان، سعی کردیم در این محلها پلهای عابر پیاده نصب کنیم. همچنین از موانع فیزیکی مثل نرده هم در طول بزرگراهها و هم در زیر پلهای عابر استفاده شده است. علاوه بر این، با هماهنگی راهنمایی و رانندگی سعی شده محلهایی مناسب برای ایجاد خطکشی عابرپیاده شناسایی و برای این منظور استفاده شوند. این کار البته باید بر اساس استانداردهایی انجام شود که امنیت عابر را از لحاظ حقوقی بالا ببرد، ما سعی کردهایم در ایجاد علائم افقی این استاندارد را در نظر بگیریم تا امنیت جانی عابران را افزایش دهیم.
مشکلاتی که در مورد عبور و مرور عابر پیاده برشمردید در بزرگراههای حاشیهای هم وجود دارد؟
بزرگراه حاشیهای منطقه ما آزدگان است، این بزرگراه اجتماعهای مردم را قطع نکرده، اما چون در سالهای اخیر گسترش شهر و حاشیهنشینی را داشتهایم، مشکلاتی به وجود آمده است. بزرگراههای حاشیهای برخی معضلات اجتماعی را نیز با خود دارند؛ مثلا یکی از معضلات ما در بزرگراههای منطقه، اسکان غیرمتعارف در حاشیه بزرگراه یا در رفیوژهای میان بزرگراهی است که بسیار هم خطرناک است، زیرا افراد برای رسیدن به رفیوژ که در میانه بزرگراه قرار دارد، باید از بین ماشینهایی که با سرعت بالا رانندگی میکنند، عبور کنند. یکی دیگر از مشکلات ما در بزرگراههای حاشیهای، پایین بودن امنیت تجهیزات ترافیکی و علائم راهنمایی و رانندگی است.
یعنی مواردی از سرقت علائم وجود داشته است؟
من این را نمیگوییم، بیشتر دیده شده است که یک شهروند تصادف کرده و برای کنترل ترافیک تا رسیدن نیروهای راهنمایی و رانندگی، از علائمی که در بزرگراه وجود دارد، استفاده کرده است. مخصوصا در تصادفاتی که در شب اتفاق میافتد، چون این علائم شبرنگ هستند. سرقت علائم هم بیشتر در مورد سرپناه پلهای عابر پیاده دیده شده، ما هرچند هفته یک بار برای این پلها سرپناه و نرده جدید نصب میکنیم، اما باز هم این اتفاق میافتد. البته مکاتباتی با کلانتریهای منطقه برای افزایش امنیت انجام گرفته است، آخرینبار هم قبل از عید مکاتبهای داشتیم. به خاطر داشته باشید که این اتفاقها مخصوص بزرگراههای منطقه ١٦ نیست و در همهجا احتمال دارد رخ دهد، اما احتمال بروز اینگونه اتفاقات به خاطر حاشیهای بودن بزرگراههای منطقه ما بیشتر است.
درکنار نیروی انتظامی، رسالت شهرداری را در این زمینه چه میدانید؟
از آنجایی که ما وظیفه نگهداری از بزرگراهها را داریم، سعی کردهایم جزئیات نصب علائم را بیشتر کنیم؛ یعنی اگر تا قبل از این از پیچ و مهره برای نصب علائم استفاده میشد، از این بهبعد از جوش استفاده شود، اگرچه این کار هزینه را بالا میبرد و دوام علائم را هم پایین میآورد. به نظر من باید در کنار ایجاد امنیت که توسط نیروی انتظامی صورت میگیرد، برای ارتقای فرهنگ تلاش کرد.
اقدامات فرهنگی معاونت حملونقل و ترافیک در این حوزه چه بوده است؟
در ابتدا بگوییم که ارتقای فرهنگ حرکتی تدریجی است و نیاز به زمان دارد. ما هم برای ارتقای فرهنگ عبور و مرور آموزش را در ٢ سطح با جدیت دنبال میکنیم. سطح اول آموزش متولیان حملونقل عمومی مثل رانندگان تاکسی و اتوبوس است، زیرا این افراد فرهنگ را منتقل میکنند. سطح دیگر هم آموزش کسانی است که تقاضای سفر درونشهری دارند. به علاوه آموزش برای اینکه موثر باشد، باید از پایه شروع شود و بنابراین در سال ١٤٠٢ هم مثل گذشته همچنان در سطح مدارس اطلاعرسانی و آموزش را خواهیم داشت.
اوضاع حملونقل عمومی در بزرگراههای منطقه١٦ را چطور ارزیابی میکنید؟ به نظر شما حملونقل عمومی در بزرگراهها نیازهای اهالی را برطرف میکند؟
این منطقه به گسترش شبکه حملونقل عمومی نیاز دارد اما توان ایجاد بزرگراه جدید ندارد و باید به فکر راههای دیگر بود. بزرگراه برای وصل کردن دو شهر به هم خوب است، اما در تهران با توجه به گرانی زمین و تجهیزات زیربنایی پوسته کافی برای گسترش بزرگراه نداریم. به نظر من باید بهجای سطح به راههای زیرسطحی فکر کرد. در سالهای اخیر با راهاندازی خطوط بیآرتی (اتوبوس تندور) بستر مناسبی برای کاهش ترافیک و افزایش ظرفیت حملونقل عمومی بوجود آمده، زیرا هم سریعتر است، هم ارزانتر و هم ایمنتر.