همشهری آنلاین: زندگی یعنی مجموعهای بههمپیوسته از خوشیها و ناخوشیها که پشت سر هم و بدون هیچ ترتیبی میگردد و میچرخد. زندگی یعنی همین؛ اما چرا عدهای از آدمها همیشه در خوشیها و ناخوشیها و حتی وقتی لب پرتگاه هستند، اولین چیزی که میبینند و حس میکنند، رایحه گلی خودرو کنار دره است؟ پس چرا گروهی از آدمها در خشکی و قحطی محبت از نیمهی پر لیوان مینوشند و سیراب میشوند؟ چطور میتوانند در ناملایمات زندگی دنبال شادی باشند و لبخند بزنند؟ چطور با آگاهی از وضعیتی که دارند، هوشیارانه جنگ غم و شادی را به نفع خود به پایان میرسانند و پرچم شادی را بالا میبرند؟ اگر میخواهید با مردم شاد آشنا شوید، ما برای شما ۲۰ دلیل شادی آنها را آوردهایم.
آنها توقع و انتظارهایشان را مدیریت میکنند
آنها از اینکه به هدف اولیهای که در ذهن داشتهاند، نرسیدهاند، خرد نمیشوند یا از موقعیت و مسیر اولیهای که داشتهاند، دور و گمراه نمیشوند. آنها بهخوبی مسیر را تغییر میدهند و دوباره به نقطهی شروع برمیگردند و آن اشتباهات گذشته را در مرحلهی دوم انجام نمیدهند.
آنها دنبال هدفهای خیالی و غیرواقعی نمیروند
مانند نکته قبل، آدمهای همیشه شاد دنبال هدف و رؤیاهای غیرواقعی و دور از دسترس نمیروند. آنها فقط دنبال راههای کوتاه و درست و منطقی هستند تا به آن چیزی که میخواهند، برسند. آدمهای شاد وقتشان را برای کارهای زمانبر و خیالی که فقط روی کاغذ زیباست، هدر نمیدهند.
آنها مادیگرا نیستند
درست است پول چیز خوبی است اما برای آدمهای شاد پول همهچیز نیست. آنها معتقدند پول میتواند زندگیشان را بهتر کند اما اگر پول هم نداشتند، همین زندگی شاد را تجربه میکردند. آنها معتقدند انگیزه و هیجان و میل به زندگی است که میتواند یک زندگی شاد و البته یک آدم شاد بسازد. آدمهای شاد معتقدند پولدار بودن هم میتواند آنها را شاد کند اما همهی زندگیشان را بر این عامل بنا نمیگذارند که اگر شرایط برخورداری مهیا نبود، به سوگ بنشینند.
آنها روی اتفاقهای بد خیمه نمیزنند
آنها شیرینی یک روز خوب را به خاطر یک ناراحتی بیارزش از بین نمیبرند. آنها هم مثل بقیه از اتفاقهای ناگوار و خبرهای بد و حتی تصادف ماشینشان در یک سفر یکروزه بیرون از خانه ناراحت میشوند اما همه روزشان را به خاطر این ناراحتی از بین نمیبرند. آدمهای شاد هم نگران میشوند، دلشان شور میزند، اعصابشان خرد میشود اما برای هر چیز بهاندازه نگران میشوند و نمیگذارند آن اتفاق یا نگرانی همه روزشان را خراب کند. آنها معتقدند زندگی کوتاهتر از آن است که با نگرانی بگذرد.
آنها خود را دوست میدارند
آدمهای شاد مستقل هستند و به این موضوع رسیدهاند که اول باید نیازهای خودشان را برآورده کنند و بعد نیازهای دیگران را. آنها معتقدند تا خودت را دوست نداشته باشی، نمیتوانی به درک دوست داشتن دیگران برسی. آنها برای خودشان وقت میگذارند و به این نتیجه رسیدهاند که اولین کسی که میتواند آنها را شاد کند، خودشان هستند. پس هر کاری میکنند تا حس فداکاری و وقت گذاشتن برای دیگران را در خود متعادل و به اندازه سازند. آنها خودشان را به پارک میبرند. با خودشان قدم میزنند. در کافهای دنج قهوه مینوشند و زیر باران شعر میخوانند. آنها متکی به نفس هستند، آدمهایی که میتوانند برای خودشان شادی بسازند و وابسته به کسی نباشند.
آنها از چیزهای کوچک لذت میبرند
آدمهای شاد عاشق جزئیات هستند. مثلاً وقتی کنار جاده رانندگی میکنند، برای بوییدن گلی از ماشین پیاده میشوند. وقتی از کوه بالا میروند با آدمهای غربیه حرف میزنند و همقدم میشوند. آدمهای شاد از جزئیات زندگیشان نمیپرند تا به کارهای مهم برسند. آنها مرحلهبهمرحله از همهچیز لذت میبرند. مثلاً برای رسیدن به قله گلهای ریز و کوچک بهاری را زیر پایشان له نمیکنند. آنها از هر نکتهی کوچک و زیبایی لذت میبرند. قدمبهقدم گلها را میبینند و بو میکنند و به قله نگاه میکنند و بالا میروند. آنها به خاطر زودتر رسیدن به قله حاضر نیستند تجربهی لمس گلهای شبنمخورده را از دست بدهند.
آنها خودشان را با شرایط وفق میدهند
آدمهای شاد از تغییر حرفه، کار و ساختن موقعیتهای جدید نمیترسند و میتوانند خودشان را با شرایط وفق بدهند. آنها زیر فشار هم پیروز میشوند. آنها بهراحتی در مشکلات غرق نمیشوند و همیشه میتوانند تغییرات را در صلح و با آرامش بپذیرند.
آنها مدام تجربه میکنند
آدمهای شاد کارهای جدید تجربه میکنند. آنها هیچوقت از اینکه مدام در حال تجربه کردن کارهای جدید هستند، احساس شرمندگی نمیکنند. آنها هیچوقت در یک رستوران یک غذا را دو بار سفارش نمیدهند.
آنها زمان را در دست دارند
آدمهای شاد دنبال کارهای غیرضروری در زندگی نمیروند. کارهای بیهودهای که آنها را از مسیری که از قبل تعیین کرده بودند، دور میکند. آنها از قبل برنامهریزی دارند وزندگیشان را روی آن پی میریزند و جلو میروند.
آنها کارهای مختلف را تجربه میکنند
آنها فقط به یک کار نمیچسبند. آدمهای شاد مجبور به کاری نیستند. وقتی میبینند کاری روح و روانشان را آزار میدهد و حالشان خوب نیست، آن کار را رها میکنند و کار جدیدی پیدا میکنند. آدمهای شاد شکست نمیخورند. خیلی زود تصمیم میگیرند و معتقدند هر وقت جلوی ضرر را بگیری، منفعت است.
آنها عاشق آموزش هستند
آدمهای شاد از هر زمانی برای یادگیری استفاده میکنند. حتی اگر مدرک پی. اچ. دی هم داشته باشند، باز هم دلشان میخواهند یاد بگیرند. این یاد گرفتن و همیشه در مسیر آموزش بودن، آنها را از سکون و پسرفت بازمیدارد. آدمهای شاد حتی با یاد گرفتن یک کلمه به زبان دیگر، روزشان را میگذرانند. آنها معتقدند زندگی بدون آزمودن و یادگیری مثل نشستن کنار یک رودخانه و افسوس خوردن است. عمر میگذرد اما به اعتقاد آنها باید با یادگیری نکات جدید بگذرد.
آنها همیشه یک نقشه دارند
آدمهای شاد هیچوقت خودشان را بدون هدف و برنامه نمیبینند. وقتی بعضی چیزها مطابق نقشه و هدفشان جلو نمیرود، آنها یک نقشهی جایگزین برای جلو بردن کارها و برنامههایشان دارند. آنها همیشه از جیبشان یک نقشهی دیگر بیرون میآورند اما هرگز یک قدم به عقب نمینشینند.
آنها همیشه احترام میگذارند
آدمهای شاد همیشه مؤدب هستند. همیشه نوبت را رعایت میکنند و با آدمها همانطور برخورد میکنند که دوست دارند همان رفتار هم با خودشان شود.
آنها به فرصتهای جدید میاندیشند
آدمهای شاد همیشه با چشمهای باز در جاده جدید قدم برمیدارند. یک خیابان جدید ارزش کشف کردن را دارد. آنها میدانند چطور از موقعیتهای جدید که جلوی راهشان سبز میشود، استفاده کنند. موفقیت همیشه برای این آدمها در دسترس است برای اینکه میدانند چطور از آنها استفاده کنند.
آنها همیشه دنبال پیشرفت هستند
پیشرفت همیشگی کلیدی است که آدمهای شاد همیشه در دست دارند. فرقی نمیکند که چهکاری انجام میدهند، اما این آدمها هیچ علاقهای به پسرفت ندارند. آنها مدام بالاتر و بالاتر میروند. آنها با کمترین سرمایه و مواد اولیه، بهترین نتیجه و محصول را به دست میآورند.
آنها زندگی را خیلی جدی نمیگیرند
آنها دنبال مقصر اشتباهاتشان نمیگردند. حتی گاهی به اشتباهاتی که کردهاند میخندند و به جای اینکه غصه بخورند و زانوی غم بغل کنند، از آنها درس میگیرند و دیگر سراغش نمیروند. آدمهای شاد کارهای سخت و پیچیده را آنالیز میکنند و بعد آن را انجام میدهند.
آنها در لحظه زندگی میکنند
آدمهای شاد برای فردا زندگی نمیکنند و در غصهی اتفاقی که دیروز افتاده نمیمانند. هر روز برای آنها یک موقعیت جدید و یک شانس جدید است. آنها در لحظه و حال زندگی میکنند. آنها از هر لحظه و دقیقه و ثانیه زندگی استفاده میکنند. اگر ماشینشان کنار جاده پنچر کرده، بهجای عصبانیت و نفرین به زمین و زمان و لاستیک و جاده...کنار دره میایستند و از طبیعت لذت میبرند و بعد سرِ وقت، پنچری ماشینشان را میگیرند.
آنها همیشه میگویند بله
آدمهای شاد همیشه سر زبانشان «بله» است. بیشتر از آنکه بگویند «نه»، میگویند «بله». البته آنها هیچ شرمی از گفتن «نه» و دادن جواب منفی ندارند. آنها موقعیت را میسنجند و اگر کاری واقعاً از دستشان بربیاید جوابشان همیشه بله است. آنها از «نه» گفتن، زمانی که توانایی انجام کاری را دارند، ابا میکنند.
آنها همیشه دنبال شادی هستند
آدمهای شاد همینطوری و خودبهخود شاد نیستند. آنها مدام دنبال شادی هستند. آنها اول خودشان را میشناسند و اینکه چه چیزی باعث شادیشان میشود. بعد از شناخت خود دنبال چیزهایی میروند که آنها را شاد میکنند. مثلاً یک نفر با دیدن مادربزرگش شاد میشود. یکی وقتی پای حرفهای پدربزرگش بنشیند، شادی را تجربه میکند. یک نفر دیگر با سفر رفتن دنبال شادی میگردد و دیگری با دانه دادن به پرندهها شاد میشود.
آنها به دیگران کمک میکنند
آدمهای شاد همیشه از کمک به دیگران شاد میشوند. تجربهی یک کار خیر برای همیشه در یاد و خاطر آدمها میماند و باعث شادی میشود. آدمهای شاد هم برای داشتن شادی دنبالهدار و پیوسته، مدام دنبال کمک کردن به دیگران هستند. فعالهای اجتماعی، مددکارها، پرستارها و... جزو افراد شاد هستند بااینکه شغل سختی دارند اما خودشان شاد هستند.