به گزارش همشهری آنلاین این بررسی بهوسیله پژوهشگران دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا در موشهای آزمایشگاهی نشان داد یک مدار مغزی واحد مستقر برای میل جنسی یا لیبیدوی حیوانات مذکر وجود دارد. این منطقه مغز در موشهای نر دادههای حسی را از محیط دریافت میکند تا جنسیت موش دیگر را شناسایی کند، مثلاً اینکه این موش ماده است و ممکن است تمایل به جفتگیری نشان دهد.
به گفته این پژوهشگران این شناسایی سپس به میل به جفتگیری و عمل جفتگیری در نتیجه فعالیت این مدار مغزی میانجامد. این مدار مغزی همچنین باعث میشود این رفتار لذتبخش باشد بنابراین حیوان دوباره آن را انجام خواهد داد و این تکرار بسیار مهم است، زیرا برای بقای یک گونه جانوری لازم است تولیدمثل انجام شود.
یافتههای این دانشمندان که در ژورنال Cell منتشر شده است، نشان داد که هنگامی که فعالیت این مدار مغز موش نر را قانع میکند که موش غریبهای که میبیند ماده است یک مرکز مغزی در موش نر که محل ایجاد لیبیدو یا میل جنسی است، فعال میشود و بعد این مرکز مراکز مغزی دیگری را در پاییندست فعال میکند که باعث بروز اعمال معمول جفتگیری و القای لذت میشوند- لذتی که موش نر احساس میکند با شرطی کردنش باعث میشود که او هنگامی که با فرصت مشابهی روبرو شود، دوباره این کار را انجام دهد.
مرکزی مغزی با اثرات شگفتانگیز بر رفتار جنسی
پژوهشگران دانشگاه استنفورد در این بررسی از موشهای نر بالغ باکره را که از هنگام از شیر گرفته شدن در حدود سه هفتگیشان موش مادهای را ندیده بودند، استفاده کردند. به این طریق آنها مطمئن میشدند که فعالیت و رفتاری که در آنها مشاهده میکنند بهوسیله تأثیرات اجتماعی شکل نگرفته است.
آنها سپس بهدقت سلولهای مغزی و ارتباطاتی را که آنها با این مدار عصبی خاص به نام «منطقه پرهاپتیک هپیوتالاموس »POA) در مغز نقشهبرداری کردند.
این پژوهشگران در بررسیهای قبلیشان در همین مورد دریافته بودند که میتوانند توانایی شناخت موش ماده غریبه بهوسیله موش نر را با دستکاری سلولهای عصبی که از بخشی از مغز به نام بادامک (آمیگدال) در ارتباط با POA خاموش و روشن کنند. بادامک یا آمیگدال در مغز درواقع مرکز ایجاد هیجانات و عواطف است. این پیامهای خاص از بخشی از بادامک به نام «هسته پایینی نوار انتهایی» (BNST) صادر میشود. این کار بهوسیله گروهی از سلولهای عصبی انجام میشود که یک واسطه عصبی به نام «ماده P» را آزاد میکنند که بر گیرندههای مربوط در سلولهای عصبی در POA تأثیر میگذارد و فعالیت آنها را برای یک دوره تقریباً ۹۰ ثانیهای فعال میکند و پس از یک زمان تأخیری ۱۰ تا ۱۵ دقیقهای توالی کامل رفتارهای جفتگیری موش نر شروع میشود.
تزریق مستقیم ماده P به حوالی این مرکز باعث شتاب گرفتن موشهای نر برای شروع جفتگیری با موشهای ماده مشتاق شد. فعال کردن مستقیم سلولهای عصبی ترشحکننده ماده P آنقدر میل جنسی این جوندگان را بالا برد که شروع به جفتگیری با اشیای بیجان کردند. یک یافته جالب دیگر این بود که تحریک مستقیم این سلولهای عصبی در POA باعث کاهش زمان تاخیری میان جفتگیری موشها و مهار کردن این سلولهای عصبی باعث از دست رفتن کامل میل آنها به جفتگیری شد.
بررسی این دانشمندان نشان داد که در حضور یک موش ماده آماده جفتگیری فعال شدن این مدار میتواند به تکرار جفتگیری تقریباً بلافاصله پس از پایان جفتگیری اول بینجامد.
داروهای جدید جنسی در چشمانداز قرار دارند؟
بااینکه این بررسی در موشها انجام شده است، اما به گفته این پژوهشگران ساختارهای عصبی مشابهی در مغز سایر پستانداران یافت شدهاند و احتمالاً در مغز انسان هم وجود دارند. به نظر این دانشمندان مشابههای کالبدشناختی این مرکز عصبی در مغز انسان هم وجود دارد، اما تعیین قطعی وجود آنها نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.
یافتههای این پژوهشگران علاوه بر اینکه بهطور بالقوه میتواند کاربردهای دارویی برای درمان اختلالهای جنسی در مردان داشته باشد، ممکن است به درک عمیقتری از تفاوتهای ذاتی میان رفتارهای جنسی پستانداران نر و ماده و درنهایت درک نیروهای حاکم بر فعالیت جنسی انسانی بینجامد.
این دانشمندان میگویند که هر دارویی که در آینده ساخته شود و این مدار عصبی معین را هدف قرار دهد، تأثیری بسیار متفاوت با داروی ویاگرا یا سیلدنافیل خواهد داشت که در حال حاضر برای درمان ناتوانیهای جنسی مردان تجویز میشود. داروی ویاگرا ناتوانی نعوظی مردان را با افزایش جریان خون به آلت تناسلی درمان میکند. در حالی که داروهای بالقوهای که بر اساس این یافتهها ساخته شوند، بر فعالیت یک منطقه خاص در مغز اثر میگذارند که میل جنسی مردانه را کنترل میکند. این داروها با فعال کردن یا مهار کردن این مدار عصبی میتوانند میل جنسی مردان را افزایش یا کاهش دهند.
البته تا ساختهشدن چنین داروهایی هنوز راه زیادی باقی مانده است و باید توجه داشت که تنظیم لیبیدو یا میل جنسی بسیار پیچیده است و بسیاری از عوامل اجتماعی، سیاسی و اخلاقی را باید پیش از تصمیمگیری برای برگزیدن چنین رویکردی باید در نظر گرفته شوند.