همشهری آنلاین - یکتا فراهانی: نقشها و انتظارات جنسیتی میتواند به طرق مختلف بر سلامت روان زنان تأثیر بگذارد، از جمله تداوم انگ و کلیشههای پیرامون سلامت روان. زنانی که مشکلات سلامت روانی را تجربه میکنند ممکن است با قضاوتها و نگرشهای منفی بیشتری از سوی جامعه مواجه شوند که این امر جستجوی حمایت را دشوارتر میکند.
سلامت روان؛ بخش جدایی ناپذیر از سلامت عمومی
دکتر نگار سیفی مقدم، روانپزشک، فلوشیپ روان درمانی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران درباره سلامت روان میگوید: بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت روان به حالتی از بهزیستی روانی گفته میشود که افراد را قادر میسازد تا با استرسهای زندگی مقابله کنند، محدوده تواناییهای خود را بشناسند، به خوبی یاد بگیرند و کار کنند و به جامعه خود کمک کنند.
به همین دلیل سلامت روان جزئی جدایی ناپذیر از وضعیت سلامت و بهزیستی انسان است و نقش زیربنایی در توانمند سازی فردی و جمعی در حوزههای مختلف دارد. فردی که از سلامت روان برخوردار است میتواند تصمیم بگیرد، رابطه بسازد و در شکل دادن به جهانی که در آن زندگی میکند نقش محوری داشته باشد.
عوامل تأثیرگذار بر سلامت روان
به گفته این روانپزشک، سلامت روان حق اساسی هر انسانی است و در توسعه فردی، اجتماعی و اجتماعی-اقتصادی بسیار تاثیرگذار است. سلامت روان مفهومی فراتر از صرفاً نبود یک اختلال روانی است و میتوان آن را به صورت پیوستاری پیچیده تعریف کرد که هر فردی به صورت متفاوت از افراد دیگر آن را تجربه میکند و با پیامدهای بالقوه اجتماعی و بالینی بسیار متفاوت در افراد مختلف همراه است.
در طول زندگی ما عوامل متعدد فردی و اجتماعی در ترکیب با یکدیگر میتواند بر وضعیت سلامت روان اثرگذار باشد و آن را بهبود بخشند یا موجب تضعیف آن شوند. علاوه بر این، تعیین کنندههای روان شناختی و بیولوژیکی فردی مانند ژنتیک، مهارتهای عاطفی و مصرف مواد و ... نیز میتواند او را در برابر مشکلات سلامت روان آسیب پذیرتر کند.
قرار گرفتن در معرض شرایط نامطلوب اجتماعی، اقتصادی و محیطی - از جمله فقر، خشونت، نابرابری و محرومیت محیطی موجب احتمال بالاتر در آسیب پذیری سلامت روان در افراد میشود.
سلامت روان زنان
سیفی مقدم میگوید: زنان در مقایسه با مردان نقشهای متفاوتی در جامعه ایفا میکنند و نیازهای سلامت روان آنها به طور قابل توجهی با مردان متفاوت است، از این رو نگاه دقیقتر به سلامت روان زنان حائز اهمیت است.
در بحث عوامل تعیینکننده سلامت روانی زنان، لازم است از تمرکز بر عوامل خطر فردی و «سبک زندگی» زنان فراتر رویم و به شناخت عوامل اقتصادی، قانونی و محیطی گستردهتر که بر زندگی زنان تأثیر میگذارد توجه کنیم. شناسایی و تعدیل فاکتورهای اجتماعی که بر سلامت روان زنان اثر میگذارد، امکان مداخلات پیشگیرانه اولیه را برای جلوگیری از بروز اختلالات روانی فراهم میآورد.
بیماریها یا اختلالات منحصر به زنان
به گفته این روانپزشک، توجه داشته باشیم بیماریها یا اختلالاتی وجود دارندکه منحصر به زنان هستند یا شیوع بیشتری در زنان دارند. اتفاق افتد، عوامل خطر متفاوتی برای زنان وجود دارد یا سیر بیماری در زنان متفاوت از مردان است.
بعضی اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و اختلالات خوردن در زنان شایعتر هستند. همچنین برخی از اختلالات که منحصر به زنان هستند نیز وجود دارند. به عنوان مثال، برخی زنان در زمان تغییر هورمونی، مانند در دوران بارداری یا پس از آن (افسردگی پریناتال)، در دوره قاعدگی (اختلال افسردگی قبل از قاعدگی) و در دوران یائسگی (افسردگی مربوط به پیرامون یائسگی) علائم افسردگی را تجربه میکنند.
ارتباط سلامت زنان به وضعیت آنها در جامعه
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران میگوید: سلامت زنان به طور جدایی ناپذیری با وضعیت آنها در جامعه در ارتباط است. شواهد غیرقابلانکاری وجود دارد در زنانی که خشونت را تجربه کردهاند، میزان افسردگی، اضطراب و اختلال استرس بعد از حادثه افزایش مییابد.
ارتقای مؤثر سلامت روانی زنان به آنها کمک میکند تا کنترل خود بر عوامل تعیینکننده سلامت روانیشان را افزایش دهند و به ویژه برای از بین بردن هر وضعیتی که بیارزش شدن و تبعیض در آن رخ میدهد، تلاش کنند و با تقویت شبکههای اجتماعی خود از پشتیبانی عملی و عاطفی دیگران بهره مند شوند.