به گزارش همشهری آنلاین، چیپس یکی از خوشمزهترین خوراکیها در سراسر جهان است، کمتر کسی میتواند منکر لذت جویدن یک قطعه چیپس باشد، این خوراکی خوشمزه که امروزه پای ثابت تنقلات در میان خانوادهها شده داستان جالب و خواندنیای دارد. داستانی اتفاقی که شاید مخترع آن حتی فکرش را هم نمیکرد که نتیجه یک عصبانیت ساده محصولی بینظیر مانند چیپس محبوب امروزی را به دنبال داشته باشد. داستان تولد چیپس را در این صفحه بخوانید.
سیبزمینی از نوع سرخ کرده
ماده اولیه چیپس، سیبزمینی است، اگرچه امروزه هر چه را که به صورت ورقههای نازک، بریده و سرخ شود، چیپس مینامند، اما اولین چیپسها از سیبزمینی تولید شدند. چیپس متولد آمریکاست، اما پدری دارد به نام سیبزمینی سرخکرده. برای اینکه با داستان تولد چیپس، بهتر آشنا شوید باید اول شجرهنامه آن را بدانید، پس این شما و این تاریخچه اختراع سیبزمینی سرخ کرده. همانطور که میدانید سیبزمینی یکی از اصلیترین منابع غذایی در کل جهان است و قدمت استفاده از آن به سالیان خیلی دور برمیگردد، یعنی به اواخر قرن هفدهم. ساکنان سرزمینی که امروزه به «بلژیک» موسوم است، در آن زمان اطراف رود موز که از فرانسه و هلند میگذرد زندگی میکردند. آنها برای سیر کردن شکمشان، ماهیها را از رودخانه صید میکردند و در روغن حیوانی که معمولا از گاو یا اسب میگرفتند میپختند، اما در فصل سرما، رودخانه یخ میزد و آنها دیگر قادر به ماهیگیری نبودند، برای همین سیبزمینی را که بیشتر از هر ماده غذایی دیگر در اختیار داشتند جایگزین ماهی کردند و آن را به تکههای کوچک خرد کرده و مانند ماهی در روغن حیوانی میپختند. به همین دلیل روش تهیه سیبزمینی به این صورت برای اولین بار به نام مردم بلژیک ثبت شد.
بعدها روش پختشان کمی تغییر کرد، یعنی سیبزمینی را دو دفعه سرخ میکردند تا بافت تردتری داشته باشد و بین این دو دفعه، وقفه کوچکی میانداختند.
در زمان جنگ جهانی دوم سربازان آمریکایی مستقر در فرانسه و بلژیک اولین بار این غذا را خوردند و برایشان جالب بود. امروزه هم سیبزمینی سرخشده به روش فرانسوی یکی از خوراکهای ملی بلژیکیها، به حساب میآید و آن را با سس مایونز مصرف میکنند و تعصب خاصی هم نسبت به آن و طریقه سرو آن به خرج میدهند. اما این نوع سیبزمینی چطور از آمریکا سردرآورد؟ اواخر قرن هجدهم، توماس جفرسون، رئیسجمهور آمریکا سیبزمینی سرخ کرده را در آمریکا معرفی کرد. او یک آشپز فرانسوی به نام هونوره جولین داشت و بدون شک از طریق او بود که با سیبزمینی سرخکرده آشنا شد. ماجرا به این صورت بود که در یکی از روزهای سال ۱۸۰۲، این آشپز ماهر که حال و حوصله غذا درست کردن نداشت، تصمیم گرفت غذایی سریع درست کرده و جلوی رئیسجمهور بگذارد.
بعد از کمی شک و دودلی، بالاخره سیبزمینی را به روش فرانسوی قطعهقطعه کرده و در روغن سرخ کرد و برای شام جلوی رئیسجمهور گذاشت و درحالیکه با اضطراب جفرسون را نگاه میکرد، منتظر ماند تا عکسالعمل او بعد از صرف اولین تکه سیبزمینی را ببیند. برخلاف تصورات آقای آشپز، جفرسون از این غذا استقبال کرد و چند بشقاب خورد و از هونوره خواست در مهمانیهای مهم از این مدل سیبزمینیها هم بپزد. طولی نکشید که جفرسون دستور پخت این سیبزمینی را از اروپا با خودش به آمریکا آورد و از این پس سیبزمینی سرخ کرده در آمریکا به رسمیت شناخته شد و چنان محبوبیتی پیدا کرد که رفتهرفته وارد فهرست غذایی رستورانها شد و به همراه غذاهایی با پخت سریع مانند همبرگر، گوشت، ماهی و انواع سبزیجات مصرف میشد. یکی از رستورانهایی که در همه گیر شدن اینغذا نقش زیادی داشت، رستورانهای زنجیرهای مک دونالد بود که این نوع سیبزمینی را با همبرگر به فروش میرساندند و هنوز هم بزرگترین تولیدکننده سیبزمینی سرخکرده در دنیا رستورانهای زنجیرهای مک دونالد هستند. کارخانجات وابسته به این رستوران که ۳۰ تا هستند و در ۶ قاره دنیا فعالیت دارند، قادرند در هر ثانیه ۱۲۵ کیلوگرم سیبزمینی سرخکرده تولید کنند.
چیپس از سر لجبازی متولد شد!
از آغاز ورود سیبزمینی سرخکرده به فهرست رستورانها و کتابهای آشپزی، این غذا یکی از خوراکهای مورد علاقه مردم در تمام دنیا به خصوص آمریکا محسوب میشود.
در این زمان، سیبزمینیها را به تکههای کلفت خردکرده و سرخ میکردند و با چنگال خورده میشد، اما در یکی از شبهای سال ۱۸۵۳، سرنوشت سیبزمینی سرخکرده تغییر کرد.
کورنلیوس واندربیلت، یکی از اقتصاددانان برجسته و متخصص کسب و کار در آمریکا بود، او با استفاده از اصول اقتصاد، رقابت و نوآوری، توانسته بود از یک کارگر ساده حمل بار به یک مدیر برجسته و سرشناس شرکت کشتیرانی و راهآهن تبدیل شود.
او شخصیت وسواسیای داشت و به همه چیز گیر میداد. واندربیلت در یکی از شبهای سال ۱۸۵۳ تصمیم گرفت برای صرف شام به رستوران برود، پس از تفکر زیاد بالاخره رستوران «دریاچه ماه» درساراتوگا اسپرینگ در نیویورک را انتخاب کرد.
با وسواس فهرست غذا را بالا و پایین کرد و در آخر کنار شام مقداری هم سیبزمینی سرخکرده سفارش داد، بشقاب غذای او سر میز آورده شد و واندربیلت با گفتن اینکه سیبزمینیها خوب سرخ نشده و ترد نیستند، غذا را به آشپزخانه پس فرستاد. سرآشپز رستوران، جورج کرام بار دیگر سیبزمینیها را سرخ کرد و برای واندربیلت وسواسی فرستاد، اما باز هم به نظر واندربیلت، سیبزمینیها خیلی کلفت و نرم بودند و دوباره بشقاب غذا را به آشپزخانه فرستاد. جورج کرام چندین بار سیبزمینیها را برای مشتری ایرادگیر سرخ کرد اما هر بار ظرف غذای او درحالیکه سیبزمینیها دستنخورده باقی مانده بودند، به آشپزخانه پس فرستاده میشد.
دست آخر جورج کرام عصبانی شد و تصمیم گرفت درسی به این مشتری بدقلق بدهد. او سیبزمینیها را به نازکی کاغذ برید و تا میتوانست به آنها نمک زد و بعد در روغن فراوان سرخ کرد و سیبزمینیها را با این تصور که دیگر قابل خوردن نیستند، بار دیگر سر میز آقای واندربیلت فرستاد اما برخلاف انتظار کرام، واندربیلت بعد از خوردن اولین قطعه، نه تنها دیگر ایرادی نگرفت، بلکه خیلی هم به مذاقش خوش آمد و از خوردن سیبزمینیها لذت برد.
ژمدت زیادی نگذشت که همه مشتریها متقاضی امتحان کردن این سیبزمینیها شدند و دستپخت سرآشپز عصبانی به جای یک غذای بیمصرف، به یک شاهکار در خوراکیها تبدیل شده و به همین راحتی «چیپس» اختراع شد و صاحب رستوران «دریاچه ماه» با توجه به استقبال مشتریان، خیلی زود این خوراکی را به فهرست غذاهایش اضافه کرد.
سیبزمینی سرخکرده، چیپس میشود
چیزی نگذشت که جورج کرام از رستوران دریاچه ماه بیرون آمد تا رستوران کوچکی برای خودش افتتاح کرده و اختراع جدید و پرطرفدارش را به مشتریها عرضه کند. سال ۱۸۶۰، او رستورانی محلی تاسیس کرد و به دنبال نامی مناسب برای این سیبزمینیها بود و بالاخره به یاد رستوران اول خودش نام «چیپس ساراتوگا» را انتخاب کرد. chips هم جمع chip بوده و معنای ورقه و لایههای نازک را میداد.
کرام چیپس اختراعیاش را برای نمونه و به صورت مجانی در سبدهای کوچک در کنار غذا روی میزهای رستورانش میگذاشت تا همه از خوردن آن لذت ببرند. این سیبزمینیها تا مدتها تنها در رستوران کرام عرضه میشدند اما رفتهرفته رستورانهای دیگر هم شروع به عرضه آن کردند و چیپس به طور رسمی وارد فهرست غذایی مردم جهان شد. «هرمان لی» کسی بود که بعدها چیپس را به دیگر مناطق آمریکا برد، او یک فروشنده معمولی بود که برای یک شرکت غذایی کار میکرد، لی ابتدا چیپس اختراعی کرام را برای مشتریهای شرکت به صورت اشانتیون ارسال میکرد اما در مدت کوتاهی کار او آنقدر پررونق شد که بعدها برای خودش یک شرکت غذایی باز کرده و عرضه چیپس را به صورت عمده شروع کرد.
تولد چیپس در طویله
چیپسهای کرام بیشتر در رستورانها فروخته میشدند، عده زیادی به فروش چیپس در مغازهها فکر کرده بودند اما این ایده تا سال ۱۸۹۵ عملی نشد و این «ویلیام تاپندون» از اهالی اوهایو بود که تصمیم گرفت در تجارت پررونق چیپس فروشی دستی ببرد. تاپندون برای اولین بار چیپس سیبزمینی را از رستوران به مغازههای خواربارفروشی برد. او در آشپزخانه خانهاش، روزانه چیپسهای زیادی تولید میکرد و بعد آنها را به مغازههای اطراف برده و میفروخت.
تجارت چیپس آنقدر پرسود و پرطرفدار بود که کارش به زودی گرفت و او طویله خانهاش را به چیپسفروشی تبدیل کرده و به تولید انبوه چیپس پرداخت، در حقیقت طویله خانه آقای تاپندون در اوهایو اولین کارخانه کوچک تولیدکننده چیپس محسوب میشود. کمکم افراد بیشتری به تولید چیپس روی آوردند و این تجارت به یک تجارت خانوادگی تبدیل شد، درحالیکه خانمها در خانه می ماندند و چیپس درست میکردند، مردها بیرون از خانه فعالیت داشتند و چیپسها را به رستورانها و مغازهها میبردند. در این زمان، چیپسها بیشتر در ظرفهای شیشهای، قوطیهای فلزی یا بشکه عرضه میشدند و بر اثر حملونقل، مقدار زیادی از چیپسهای ترد خرد و خمیر شده و بیمصرف میشدند تا اینکه سال ۱۹۰۸ یکی از این خانمهای باهوش به نام «لارا اسکادر» که در یکی از پارکهای کالیفرنیا چیپس میفروخت با یک ایده جدید صنعت تولید و پخش چیپس را دگرگون کرد. او تصمیم گرفت برای حملونقل و نگهداری چیپسها از کاغذهای پارافینی استفاده کند. لارا و اعضای خانوادهاش، شبها کاغذها را به شکل پاکت درمیآوردند و صبحها پاکتها را با چیپس پر کرده و به پارک میبردند و میفروختند.
این ایده ساده، هم حملونقل چیپسها را آسانتر میکرد و هم از خرد شدن آنها جلوگیری میکرد، به علاوه، جنس پارافینی کاغذها از نفوذ هوا به درون بسته جلوگیری کرده و چیپسها تازهتر و بهتر میماندند.
بعدها با پیشرفت تکنولوژی، پاکتهای پارافینی لارا اسکادر، با پاکتهای سلفونی جایگزین شدند و امروزه نیز چیپسها در پاکتهایی از جنس سلفونی خاص به همراه گاز نیتروژن بستهبندی میشوند تا هم ماندگاری بیشتری داشته باشند و هم کمتر خرد شوند.
چیپس متحول میشود
سالیان سال سیبزمینیها با دست به ورقههای نازک بریده شده و به صورت چیپس درمیآمد اما در دهه ۲۰ تولید چیپس شکل دیگری به خود گرفت چرا که این خوراکی روز به روز محبوبتر میشد و به یکی از میانوعدهها یا غذاهای جانبی پرطرفدار تبدیل شده بود. تقاضای زیاد باعث شد تا سیبزمینی پوستکن و سیبزمینی خردکنهای مکانیکی در دهه ۲۰ اختراع شوند، با این دستگاهها، کار پوست کندن و خرد کردن سیبزمینیها سریعتر پیش میرفت و در این دهه چیپس معروفتر و محبوبتر از قبل به زندگی خود ادامه داد. با بیشتر شدن عرضه این خوراکی، تولیدکنندگان به دنبال راههایی برای جذابتر کردن و خوشمزهتر شدن آن رفتند. در این زمان چیپسها طعم و مزه خاصی نداشتند و حتی نمک هم به آن اضافه نمیشد بلکه نمک در بستههای کوچکی کنار چیپس قرار داده میشد تا هر کس به میزان دلخواه آن را به چیپس اضافه کند اما سال ۱۹۵۰ میلادی، یک کارخانهدار ۲۷ ساله ایرلندی به نام «جو اسپاد مورفی» که در زمینه تولید چیپس فعالیت میکرد تصمیم گرفت تجارت چیپس را متحول کند. او با استفاده از روش آزمون و خطا طعمهای مختلفی را به چیپس اضافه کرد و بالاخره موفق شد چیپسهای طعمدار خوشمزهای را تولید کند. اولین چیپسهای خوشمزه او با طعم پیاز و پنیر و سرکه نمکی در دهه ۵۰ وارد بازار شدند، چیپسهای جدید آنقدر خوشمزه بودند که مورفی یکشبه ره ۱۰۰ ساله رفت و بسیار ثروتمند شد. از آن به بعد تولیدکنندگان چیپس برای تنوع بخشیدن به محصولاتشان به دنبال خرید امتیاز چیپسهای طعمدار مورفی بودند. اختراع چیپسهای طعمدار ماهیت چیپسهای سیبزمینی را تغییر داد. امروزه مواد مختلف طبیعی و مصنوعی زیادی به چیپسها اضافه میشود و چیپسها با طعمهای متفاوتی تهیه میشوند. مطمئنا اگر جورج کرام هنوز زنده بود از دیدن این همه تنوع شگفتزده میشد و مطمئنا خودش هیچوقت تصور نمیکرد غذایی که از سر لجبازی و عصبانیت درست کرده بود روزی اینقدر محبوب و پرطرفدار شود، آنقدر که حتی تولیدکنندگان به سمت استفاده از مواد دیگری چون ذرت و سبزیجات برای تهیه چیپس روی بیاورند.