همشهری آنلاین؛ الهه فراهانی: چندی قبل پلیس پایتخت در جریان دستبرد سریالی به خانههای شمال شرق تهران قرار گرفت. دزدان زمانی که مالباختهها در خانه حضور نداشتند، از طریق بالکن و تخریب درها، وارد خانهها شده و اموال قیمتی را به سرقت میبردند. بررسی دوربین های مداربسته نشان می داد که سارقان ۵ نفر هستند و سوار بر خودرویی با پلاک سرقتی شده و پس از اجرای نقشه سرقت هایشان فرار می کردند. سارقان صورت هایشان را پوشانده و قابل شناسایی نبودند.
تحقیقات کارآگاهان پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران برای شناسایی اعضای این باند ادامه داشت تا اینکه بامداد دیروز زنی جوان که برای نمازه صبح از خواب بیدار شده بود، سر بزنگاه، مچ سارقان را گرفت و باعث دستگیری یکی از آنها شد. ماجرا از این قرار بود که اعضای این باند برای اجرای نقشه سرقت وارد ساختمانی در شمال شرق پایتخت شده بودند.
ساعت حدود ۴ صبح یکشنبه بود که زنی جوان برای خواندن نماز صبح از خواب بیدار شد و به صورت اتفاقی چشمش به خانه همسایه افتاد. از پنجره، داخل خانه مرد همسایه که تنها زندگی می کرد قابل رویت بود. در آنجا مردان ناشناسی حضور داشتند که صورتهایشان را با پارچه ای پوشانده بودند. به نظر می رسید در تکاپو برای پیدا کردن چیزی هستند. زن جوان به محض مشاهده این صحنه، تلفن را برداشت و با ۱۱۰ تماس گرفت.
فرار ناکام
«سارقان وارد خانه یکی از همسایه هایم شده اند و در حال خالی کردن خانه وی هستند. » وقتی اپراتور ۱۱۰ پاسخ داد، زن جوان این جمله را به زبان آورد و درخواست کمک کرد. وی می گفت فردی داخل خودروی پژویی نشسته و منتظر همدستانش است تا فرار کنند. دقایقی از این تماس می گذشت که ماموران در محل حادثه حاضر شدند. همزمان ۴ مرد جوان که صورت هایشان را پوشانده بودند از خانه خارج شدند تا سوار بر خودروی پژوی همدستشان شوند. اگرچه ۳ نفر از آنها توانستند سوار بر ماشین شوند و فرار کنند اما نفر آخر درحالیکه اموال سرقتی را داخل کیفش قرار داده بود، هنگام فرار تعادلش را از دست داد و زمین خورد و همین موجب دستگیری وی شد.
مالباخته بیهوش
ماموران پس از دستگیری متهم، وارد خانه مالباخته شدند و چشمشان به مردی میانسال افتاد. او از هوش رفته و روی زمین افتاده که ماموران با اورژانس تماس گرفتند تا مرد میانسال برای مداوا به بیمارستان منتقل شود. از سوی دیگر متهم دستگیر شده اعتراف کرد که با همدستی ۴ نفر دیگر خانه های شمال شرق پایتخت را خالی می کنند. او می گفت مالباخته ها را با دستمال آغشته به مواد بیهوشی، بیهوش می کرده تا به راحتی تقشه سرقت هایشان را عملی کنند.
این متهم برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات برای دستگیری ۴ همدست فراری اش ادامه دارد.
سرقت؛ ۳ تا ۵ صبح
متهم دستگیر شده ۳۵ سال سن دارد و اسمش حمید است. او اهل پایتخت نیست و فقط برای ارتکاب سرقت های سریالی به تهران سفر می کرده است. گفت و گو با حمید را می خوانید.
پرونده ات نشان می دهد که سابقه داری؟
دو سابقه دارم اما سرقت نیست. هر دو مرتبه هم به خاطر درگیری دستگیر و زندانی شدم. هربار هم حدود ۹ ماه زندانی بودم و بعد آزاد شدم یعنی مجموعا ۱۸ ماه.
چه شد که سر از دنیای سارقان در آوردی؟
آخرین مرتبه که به زندان افتادم با چند نفر آشنا شدم. آنها سارقان حرفه ای منازل بودند که می گفتند وضع مالی شان توپ است. هرچند در زندان زندگی می کردند اما می گفتند که بیرون از خانه ملک و سرمایه زیادی دارند که همه را از راه دزدی به دست آورده اند. حرف های آنها وسوسه سرقت به جانم انداخت تا زندگی من هم تکانی بخورد و سر و سامان بگیرد. راستش از بی پولی و بدهکاری خسته شده بودم و دلم می خواست زندگی لاکچری داشتم. همین شد که تبدیل به یک دزد حرفه ای شدم.
یعنی در زندان تصمیم گرفتی با سارقان همکاری کنی؟
در همان زندان نقشه سرقت کشیدیم. من اهل تهران نیستم و در یکی از شهرهای شمالی کشور به دنیا آمدم. در آنجا زندگی کردم و زندانی هم شدم. در آخرین روزهای محکومیتم در زندان با هم بندی هایم نقشه سرقت کشیدیم. قرار شد پس از آزادی دور هم جمع شویم و نقشه های سرقت را عملی کنم.
از جزییات نقشه سرقت هایتان بگو؟
عصر حرکت می کردیم به سمت تهران تا حدود ۳ تا ۵ بامداد خانه ها را خالی کنم!
چرا این ساعت؟
چون همه خوابند. خیابان ها هم خلوت است و احتمال دستگیرشدنمان صفر.
چطور وارد خانه ها می شدید؟
از طریق بالکن و یا تخریب درها به اصلاح توپی زنی.
خانه های خالی را شناسایی می کردید؟
نه. به صورت رندم وارد خانه های شمال، شمال غرب یا غرب پایتخت می شدیم. اگر صاحبخانه در منزل نبود که خوش به حال ما می شد. اگر بود که او را با دستمال آغشته به ماده بیهوشی، بیهوش کرده و در مدت ۴ یا ۵ ساعتی که بیهوش بود به جست و جو در خانه می پرداختیم تا اموال قیمتی را سرقت کنیم. البته ما شاه کلید هم داشتیم که با آن به راحتی در گاو صندوق را باز می کردیم و اموال ارزشمند را به سرقت می بردیم.
چند مورد سرقت با این شگرد انجام داده اید؟
تعداد دقیقش را نمی دانم اما قطعا بالای ۱۰ مورد باشد. معمولا سرکرده باند جزییات سرقت ها را در دفترچه اش یادداشت می کرد و او تعداد دقیق را می داند. چون او بود که اموال مسروقه را میان ما تقسیم می کرد تا حق کسی ضایع نشود.
باندتان چند عضو دارد؟
۵ نفر. معمولا یک یا دو نفر داخل ماشین منتظر می نشست و من به همراه دو نفر یا ۳ نفر دیگر وارد خانه ها می شدیم. در آخرین سرقت هم من با دیدن پلیس قصد فرار داشتم اما چون تازه کار بودم هل شدم و زمین خوردم. همین سبب شد تا دستگیر شوم.