21تیرماه مرد عتیقهفروشی به کلانتری 123نیاوران رفت و خبر از سرقت میلیونی از گاوصندوق خانهاش داد. وی گفت: شغل من خرید و فروش اجناس قدیمی و تزیینی است و مغازهای نیز در شمال پایتخت دارم. وی ادامه داد: چند روز پیش دو زن جوان به مغازهام آمدند و سفارش خرید وسایل تزیینی و قدیمی را دادند که به بهانه این سفارشها قرار شد برای دیدن تعدادی از وسایلی که در خانهام نگهداری میکنم به آنجا بیایند.
روز گذشته این دو زن به همراه دو مرد جوان به خانهام آمدند و مدعی شدند که مردان جوان نامزد آنها هستند. آنها به بهانه دیدن اشیای عتیقه وارد یکی از اتاقها شدند و وقتی سرگرم نشان دادن وسایل به آنها بودم، در یک لحظه دو پسر جوان با تهدید چاقو از من خواستند تا کلید گاوصندوق را در اختیارشان قرار دهم. وقتی مقاومت کردم، آنها با چاقو مرا مورد ضرب و جرح قرار دادند و من هم از ترس جانم کلید گاوصندوق را در اختیارشان گذاشتم.
آنها بعد از سرقت دست و پایم را بستند و فرار کردند. یک شبانه روز با دست و پاهای بسته داخل اتاق زندانی بودم تا اینکه اعضای خانوادهام که از چند روز پیش به شهرستان رفته بودند برگشتند و نجاتم دادند. بعد از آن به بررسی پرداختم و متوجه شدم اموال داخل گاو صندوق که شامل دو قاب ساعت مچی طلا، پول، دلار، یورو، اسناد مالکیت سهخانه مسکونی بود را به همراه چند تخته قالیچه دستباف و خودروی 206ام را به سرقت برده بودند. بعد از اعلام این شکایت، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان شروع شد.
با توجه به زمان و شگرد سرقت، این فرضیه مدنظر قرار گرفت که سارقان از موضوع مسافرت اعضای خانواده مالباخته اطلاع کامل داشته و با استفاده از اطلاعات دقیق درخصوص مغازه و همچنین وجود اموال با ارزش در خانه مالباخته، نقشه سرقت را عملی کردهاند؛ بههمینخاطر مأموران در نخستین اقدام به تحقیق از افرادی که با اعضای این خانواده در ارتباط بودند پرداختند تا اینکه سرنخی پیش روی آنها قرار گرفت. بررسیهای پلیسی نشان میداد که یکی از دختران مالباخته از حدود یک سال پیش با دختری به نام آرزو دوست بوده و با هم رفتوآمد داشتهاند. اما بعد از سرقت، آرزو ناگهان ارتباط خود را با دختر مالباخته قطع کرده و نهتنها به خانه آنها نرفته، بلکه دیگر جواب تلفنهای او را نمیدهد.
دوست خیانتکار
با اطلاعات بهدست آمده، آرزو چند روز پیش دستگیر شد و به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران انتقال یافت. وی در بازجوییها خود را بیگناه دانست اما در برابر سؤالات مختلف مأموران دچار تناقض گویی شد و وقتی شواهد را علیه خود دید لب به اعتراف گشود. او گفت: در جریان رفتوآمد به خانه مالباخته از اینکه وضع مالی خوبی دارد و همیشه پول و جواهرات در گاوصندوق نگهداری میکند باخبر شدم. از همان زمان نقشه سرقت از خانه آنها به ذهنم رسید و از دوخواهر به نامهای فاطمه و فریبا خواستم تا این نقشه را اجرا کنند.
آنها هم با همدستی دو نفر دیگر دست به سرقت زدند و قرار بود اموال مسروقه را بین هم تقسیم کنیم که من دستگیر شدم.
با افشای این حقیقت مأموران چهار مردادماه دو خواهر را در مخفیگاهشان دستگیر کردند. آنها وقتی دیدند که آرزو همه حقایق را افشا کرده است به ارتکاب سرقت با همدستی دو برادر اعتراف کردند.
شلیک پلیس
با اعترافات دو خواهر مأموران تحقیقات خود را برای دستگیری دو برادر آغاز کردند تا اینکه ششم مردادماه پس از شناسایی مخفیگاه آنها برای دستگیری این دو متهم وارد عمل شدند. برادران سارق با دیدن پلیس قصد فرار داشتند که مأموران با رعایت قانون بهکارگیری سلاح یکی از آنها را از ناحیه پا هدف گلوله قرار داده و سرانجام هر دو را دستگیرکردند. در بازرسی از مخفیگاه آنها در شرق تهران همه اموال مسروقه کشف و ضبط شد.
سرهنگ علی اکبرپور، رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعترافات صریح متهمان و کشف تمامی اموال سرقتشده، آنها با قرار قانونی روانه زندان شدند.