توی محل انگشت نما هستند و اهالی از آن، ساکنانش و مهمانان خوانده و ناخوانده‌اش می‌ترسند. از یک فرسخی بوی دود می‌دهند و پاتوق معتادانی هستند که خمار می‌رن تو و نشئه می‌آن بیرون.

همشهری-فرناز محمدزاده: یک نمای آجری داشت که آجرهایش همه زخمی و قدیمی شده بودند. درب خانه که نه، همان مخروبه، آنقدر زنگ زده و کهنه شده که اگر چندین لایه رنگ هم روی آن می‌زدند باز هم شبیه روزهای اولش نمی‌شد. از نما و منظر خانه مشخص بود اینجا خانواده زندگی نمی‌کند.

درواقع این محل اصلا محل زندگی نیست؛ محل هرچه که باشد معلوم بود جای زندگی‌کردن نیست؛ تا جایی که برخی از اهالی از فرارشان می‌گویند؛ فرار از محله تاریکی‌ها. فرار می‌کنند؛ چون نگران عاقبت به‌خیری فرزندانشان هستند. فرار می‌کنند؛ چون می‌خواهند دخترشان را در لباس عروس یا پسرشان را در لباس دامادی ببینند. آنان اگر فرار می‌کنند، فکری جز خوشبختی فرزندانشان ندارند.

از حال و احوالات اهالی که بگذریم، وضعیت این محله آنقدر وخیم بود که از ۱۰۰فرسخی می‌توانستی تشخیص دهی که در این خانه خبرهایی است؛ خبرهایی که دوست ندارند آشکار شوند و می‌خواهند در پستو بمانند. همان که پا در کوچه گذاشتم و مقابل خانه قرار گرفتم، سکانس ابتدایی فیلم متری شش‌ونیم مقابل چشمانم ظاهر شد؛ همان سکانسی که پلیس برای پلمب یک خانه در کوچه‌پس‌کوچه‌های یکی از محلات پرآسیب تهران رفته بود؛ شاید تصورش را هم نمی‌کردیم این خانه‌ها در واقعیت هم به همان اندازه مخوف و وهم‌انگیز باشد.

گلایه مردم از خانه‌های دودی
پلمب شد؛ همان مخروبه عجیب و غریب. سیم مفتول و قفل به‌دست مأموران انتظامی، درب خانه را قل و زنجیر و اجازه ورود و خروج به این خانه را ممنوع کردند. چشم چرخاندیم و دیدیم اهالی محله دور مأموران جمع شده‌اند و در چشمان برخی از آنان خوشحالی توأم با نگرانی موج می‌زد. خوشحال بودند، اما ته دلشان یک ناامیدی جاخوش کرده بود که نمی‌گذاشت خوشحالی‌شان بروز پیدا کند. مردی میانسال که نان تازه‌ای هم در دست داشت به خانه و قفل‌های آن نگاه و زیر لب جملاتی را تکرار می‌کرد؛ گویی داشت به اهالی این مخروبه ناسزا می‌گفت و لیچار بارشان می‌کرد که ناگاه صدایش بلند شد و فریادزنان گفت: «الان یعنی دیگه کار این خونه تموم شده؟ دیگه موادفروشا نمیان اینجا؟» یا زنی میانسال با حالتی خسته و بی‌جان رو به مأموران کرد و گفت: «به خدا دیگه خسته شدیم از دست این خونه و آدماش؛ چرا نمی‌گیرین‌شون یه محل رو از دست اینا خلاص کنید، والله که دختر و پسر جوون داریم.»

دل مردم حسابی از این خانه و خانه‌های مشابه آن پر بود. هرکسی یک چیزی می‌گفت. یکی از میان جمع اندکی که گرد این خانه آمده بودند، با لحن ناراحت و دلگیر گفت: «ما چه گناهی کردیم که در محلی زندگی می‌کنیم که تعداد مواد فروش و معتاداش از مایی که می‌خواهیم سالم زندگی کنیم، بیشترن. حق مایی که وسعمون نمی‌رسه جای دیگه خونه بگیریم و مجبوریم همین‌جا بمونیم اینه که وسط اینا با دلشوره و اضطراب زندگی کنیم؟» زنی دیگر در میان جمع با بغضی که سد راه گلویش شده بود، گفت: «دختر دم‌بخت دارم، براش خواستگار که نمیاد، اگرم میاد خانواده پسر به محض دیدن رفت‌وآمد افراد مشکوک و غیرموجه به محله میرن و پشت سرشون رو هم نگاه نمی‌کنن.»

دل‌نگرانی مردم از همسایگان بد
دقایقی پای حرف‌هایشان نشستم. پدری که دل‌نگران نوجوانش بود، از وضعیت این خانه و خانه‌های مشابه آن حسابی گله کرد. می‌گفت: من از بچگی تو این محل بزرگ شدم، اما خدا خواست منم مثل اکثر همسن و سالام معتاد نشدم، ولی خب زمونه ما با الان فرق داشت. دوره ما ‌دست بچه مواد نمی‌دادن که، الان دیگه براشون بزرگ و کوچیک فرقی نداره. موادفروش به هرکی که برسه مواد رو می‌ده و پولش رو می‌گیره؛ حالا می‌گم نکنه یه روز اینا دست بچه منم مواد بدن.» رضا نامی هم که از سرشناسای محل بود و در همانجا مغازه‌ای داشت، برگشت رو به همه گفت: «۲روز دیگه برمی‌گردن، دلتون رو خوش نکنید. تا حالا ۱۰بار در این خونه‌ها رو اومدن بستن و چند وقت بعد دوباره باز شده. مگه مال امروز و دیروزه؟» از حرف‌هایش معلوم بود نخستین بارش نیست مأموران را برای پلمب خانه‌ای می‌بیند و تجربه‌دار شده است. او می‌گفت: «مگه خاک سفید کم از این خونه‌ها داره؟ چندین ساله که وضع همینه. مگه به این راحتی‌ها اینا جمع می‌شن.»

دور باطل ساماندهی خانه‌های آسیب‌دیده
خلاصه که پلمب این خانه در شرق تهران، خالی از حواشی نبود، اما آنچه معلوم بود جمع نشدن این خانه‌ها و برقرار ماندنشان پس از سال‌هاست. اگر آقا رضاهای محله را دریابیم برایمان چشم‌بسته می‌گویند این خانه‌ها کدامند و دقیقا کجا هستند. آنقدر که هر بار می‌آمدند و پلمب می‌کردند و دوباره فک پلمب می‌شد، دیگر دستشان آمده که در هر کوچه چند پلاک پرآسیب وجود دارد، اما گناه مردم محلات معروف پرآسیب چیست؟ پس کی ساماندهی این خانه‌ها به پایان می‌رسد تا یک آب خوش از گلوی اهالی‌شان پایین رود؟

پلاک قرمزها؛ لکه سیاه در برخی از محلات تهران
پلاک‌ قرمزها، اصطلاحا به همان‌ خانه‌هایی می‌گویند که هرچه معضل اجتماعی داریم زیر سر آنهاست؛ خانه‌های مخروبه‌ای که کلونی‌هایی از زباله‌گردان و معتادان را تشکیل داده و مامن انواع آسیب‌های اجتماعی شده‌اند. در این خانه‌ها که تعدادشان هم کم نیست، انواع ناهنجاری‌های اجتماعی دیده می‌شود و همانند یک نشانی خطرناک و معروف در محلات آسیب‌پذیر جاخوش کرده‌اند و برای اهالی محله‌ها این خانه‌ها، خانه‌های مخوف محسوب می‌شوند. در این خانه‌ها، از فروش موادمخدر گرفته تا سایر جرم‌ها و تخلفات اجتماعی دیگر روی می‌دهد؛ برهمین اساس ساماندهی این پدیده‌ اجتماعی از مدت‌ها پیش در دستور کار قرار گرفت. اخیرا هم اصطلاح خانه‌های دودی را برای برخی از آنان به‌کار می‌برند؛ چراکه شده محل اتراق معتادان برای استعمال مواد.

خط و نشان پلیس برای پلاک قرمزها
براساس آخرین آمار اعلام شده در سال گذشته بیش از ۳۰۰خانه پلاک قرمز در محلاتی چون هرندی، شوش، خاک‌سفید و... وجود داشت و همچون زخمی کاری بر پیکر محله نشسته بود و سکنه را آزرده‌خاطر می‌کرد. شناسایی این خانه‌های پلاک قرمز از اوایل سال ۱۳۹۵، آغاز شده و متأسفانه همچنان این روند ادامه دارد؛ چراکه همانند یک دور باطل هرچه این خانه‌ها پلمب می‌شوند مدتی بعد رفع پلمب شده و روز از نو و روزی از نو می‌شود. آنچه این روند را طولانی‌مدت کرده، گاهی خلأهای قانونی و نبود مستندات کافی برای اثبات پلاک قرمز بودن یک خانه است. این قصه ناتمام و تکرارشدنی در عدم‌ساماندهی درست پلاک قرمزها از سال‌ها پیش آنقدر ادامه‌دار شد که سردار احمدرضا رادان، فرمانده انتظامی کشور به مالکان خانه‌های موسوم به پلاک قرمز هشدار داد و گفت که مهلت دارند تا ۳‌ماه آینده نسبت به تعیین‌تکلیف واحد خود اقدام کنند وگرنه پلیس اقدامات لازم را درخصوص این واحدها انجام خواهد داد. او اعلام کرده که همین حالا نیز برای نخستین‌بار نه‌تنها در خانه‌های پلاک قرمز را با بتن پوشانده‌ایم، بلکه انشعابات برق و آب آنها را هم قطع کرده‌ایم.

محله «هرندی» تجمع پلاک قرمزها
با ورود شهرداری تهران برای رفع معضلات اجتماعی در راستای مسئولیت اجتماعی خود، شناسایی این خانه‌ها نیز توسط مدیریت شهری صورت گرفت. ناصر امانی، عضو شورای شهر نیز در بازدیدی که از محلات آسیب‌پذیر داشته بر این موضوع صحه گذاشته و روند بسته شدن درهای این خانه‌ها را تأیید می‌کند. این عضو شورای شهر تهران در این رابطه به خبرنگار همشهری می‌گوید: بیشترین پلاک‌های قرمز در محله هرندی بود و فرمانده فراجا نیز به آن اشاره کرده که برنامه جدی برای جمع‌آوری پلاک قرمزها دارد. او ادامه می‌دهد: از ۲سال پیش که محله‌گردی را شروع کردیم مردم گله زیادی از وجود این خانه‌ها در محلاتشان داشتند؛ هرچند که در طول این مدت بعضی از خانه‌ها شناسایی و پلمب شده‌اند، اما بعضا شاهد هستیم که فک پلمب صورت می‌گیرد.

همکاری مدیریت شهری با پلیس برای شناسایی پلاک قرمزها
امانی با اشاره به اینکه وجود پلاک قرمزها یک معضل اجتماعی در محلات کم‌برخوردار است، می‌افزاید: شناسایی این خانه‌ها در دستور کار است، اما شهرداری تهران به تنهایی نمی‌تواند در این خصوص ورود کند و نیاز به همکاری قوه قضاییه و فراجا دارد. به‌گفته او، برای اثبات پلاک قرمز بودن خانه‌ها، فرایندی طولانی باید بگذرد تا ثابت شود این خانه پلاک قرمز هستند. امانی ادامه می‌دهد: «به‌هرحال باید خانه زیرنظر قرار گرفته شده و رفت‌وآمدها کنترل شود و پس از آنکه به پلیس اعلام شد، از طریق فراجا مشخصات آن به مرجع قضایی ارسال شود و در نهایت حکم پلمب صادر خواهد شد. مدیریت شهری اگر متوجه وضعیت خانه‌ای شود گزارش را به فراجا می‌دهد. مدیریت شهری در شناسایی خانه‌های پلاک قرمز، در محله هرندی و شوش به‌خوبی ورود و خانه‌های پلاک قرمز را شناسایی کرده است که این اقدامات در ساماندهی این معضل اجتماعی بسیار کمک‌کننده است. امیدواریم با این وعده که فرمانده فراجا دادند در آینده نزدیک شاهد پلمب‌شدن این خانه‌های پلاک قرمز باشیم.»

پلمب ۴۰۰پلاک قرمز با حکم قضایی


احمد احمدی‌صدر، مدیرعامل سازمان خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران: پس از انتخاب علیرضا زاکانی، شهردار تهران به‌عنوان دستیار ویژه رئیس‌جمهور در حوزه آسیب اجتماعی، مدیریت شهری با جدیت موضوعات در این حوزه اعم از معتادان متجاهر و خانه‌های پلاک قرمز و... را پیگیری می‌کند. مرداد امسال حدود ۴۰۰محل تجمع غیرقانونی معتادان متجاهر با عنوان پلاک‌ قرمز شناسایی و پلمب شده است. البته این اقدام حاصل یک هماهنگی مشترک بین دستگاه‌ها در نخستین قرارگاه اجتماعی کلانشهر تهران بود؛ چراکه در خانه‌های پلاک قرمز معتادان علاوه بر استعمال موادمخدر اقدام به خرید و فروش انواع موادمخدر می‌کنند و شاهد انواع دیگری از آسیب‌های اجتماعی هستیم. با وجود اقدامات صورت گرفته همچنان شاهد وجود خانه‌های پلاک قرمز در برخی از مناطق هستیم و از این‌رو رصد لحظه‌ای آنها در دستور کار قرار دارد و اکنون حدود ۴۵۰پلاک قرمز شناسایی شده است که برای مهروموم این خانه‌ها منتظر دستور قضایی و اقدام فراجا هستیم و درصورت اقدام تا پایان سال آنها را مسدود می‌کنیم.

جمع‌آوری ۶۰معتاد متجاهر و فروشنده مواد در محله شوش

محمد شیری، شهردار منطقه ۱۵ :‌
مانور ویژه‌ای در محله شوش اجرا شد. طی ۲۴ساعت گذشته ۸پلاک قرمز و خطرآفرین در این محله پلمب و حدود ۶۰نفر از فروشندگان موادمخدر و معتادان متجاهر در این مانور دستگیر شدند. با همراهی و مشارکت پلیس و دستگاه قضا این جمع‌آوری انجام شد. منطقه‌۱۵ یکی از وسیع‌ترین مناطق سطح شهر تهران است که به لحاظ تمرکز اصنافی نظیر اوراقچی‌های محدوده شوش و صنوف وابسته به ضایعات، محل مناسبی جهت استقرار و بیتوته افراد کارتن‌خواب و معتادان متجاهر است. این مانور ویژه با هدف بهبود کیفیت زندگی شهروندان و درخواست‌های متعدد آنها اجرایی شد که قطعا در کاهش آسیب‌های احتمالی متاثر از وجود خانه‌های پلاک قرمز تأثیرگذار خواهد بود. به مالکان این خانه‌ها هم هشدار داده شده که برای تعیین‌تکلیف املاک خود مراجعه کنند؛ البته که ما در این خانه‌ها را بسته و دیوارکشی و انشعابات آنها را قطع کرده‌ایم تا محل تجمع خلافکاران نشوند. همچنین از ابتدای سال تعداد ۴۱ پلاک قرمز در محدوده ناحیه شناسایی شده بود که در مرحله اول تعداد ۱۳پلاک آن اعمال قانون شد و اکنون طی این مانور ویژه ۸پلاک دیگر پلمب شد. در راستای اجرای طرح ساماندهی معتادان متجاهر، ۲۵خانه دودی نیز با همکاری دستگاه قضایی و انتظامی در نواحی یک‌و۲ مهر و موم شده است. این مانور با هدف بهبود کیفیت زندگی شهروندان و پیگیری درخواست‌های آنان اجرایی شده است. معضل خانه‌های پلاک قرمز در سطح محدوده به‌صورت جدی دنبال می‌شود.

منبع: همشهری آنلاین