تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۵:۲۹

حمیدرضا امیدی‌سرور : در دیاری که سرانه مطالعه رقمی است که به‌ زبان آوردن آن مایه سرافکندگی است و در یک شرایط متعارف تیراژ کتاب‌ها به ندرت از 2هزار جلد بالا می‌رود

و همین تعداد نیز ماه‌ها در قفسه کتابفروشی‌ها خاک می‌خورند تا کسی پیدا شود و از سر لطف دست در جیب بکند و یک جلد از این کتاب‌ها را برای تزئین کتابخانه‌اش خریداری کند و همچنین کمتر اتفاق می‌افتد که یک کتاب در مدت‌زمانی کوتاه به چاپ‌های بعدی برسد و... اما هستند کتاب‌هایی که خیلی زود به چاپ‌های بعدی می‌رسند و در هر نوبت هم بالای 3هزار جلد تیراژ دارند و گاه پس از چند سال چشم ما به جمال «چاپ بیستم» و یا حتی بالاتر روشن می‌شود.

پیش از آنکه به اصل ماجرا بپردازیم بد نیست اشاره‌ای هم داشته باشیم به سؤالی که اغلب در چنین شرایطی به ذهن ما خطور می‌کند و آن اینکه پس چگونه است با وجود انتشار کتاب‌هایی با تجدید چاپ‌های متعدد که تعدادشان هم کم نیست باز هم سرانه مطالعه این‌قدر پایین است؟ نکته آنجاست که ما به اندازه کافی به این مهم توجه نداریم که بسیاری از ما کتاب را می‌خریم، اما نمی‌خوانیم.

اگر خوش‌بینانه به ماجرا نگاه کنیم و نگوییم خرید کتاب در ایران به یک نوع چشم و هم‌چشمی فرهنگی بدل شده و قرار است کلاس دکوراسیون خانه ما را بالا ببرد، می‌توانیم خوانده نشدن اغلب این کتاب‌ها را به پای کمبود وقت و درگیری‌های بسیاری که در زندگی روزمره داریم بگذاریم. به این لحاظ اجازه بدهید به جای به کار بردن جمله اینکه سلیقه ما در کتابخوانی چیست؟ از عبارت درست‌تری استفاده کنیم و بگوییم، سلیقه ما در خرید کتاب چیست؟ به هر حال تجربه ثابت کرده است در میان کالاهای فرهنگی هم نظیر دیگر حوزه‌ها هرچه گرایش به سوی عامه‌گرایی (اگر نگوییم عامه‌پسندی) بیشتر باشد، به تعداد قابل توجهی بر میزان مخاطبان افزوده می‌شود.

در دنیای مطبوعات کافی است مقایسه‌ای میان تیراژ نشریات عامه‌گرا با نشریات جدی و نخبه‌گرا داشته باشیم؛ این مهم به روشنی قابل مشاهده است که مخاطبان کدام یک بیشتر است. در سینما و تلویزیون هم این رسم پابرجاست. برنامه‌ها، سریال‌ها و یا فیلم‌هایی که حاصل رویکردی عامه‌گرایانه هستند از تماشاگران بیشتری برخوردارند. در حوزه کتاب نیز دقیقا همین مسئله قابل ردیابی است.کتاب‌های جدی تیراژی حداکثر 2هزار تایی دارند و به سختی آن هم پس از چند سال به چاپ دوم می‌رسند، اما کتاب‌های عامه‌گرایانه تیراژی بین 3تا5هزار جلد دارند و خیلی زود هم به چاپ‌های بعدی می‌رسند. اینکه چقدر خوانده می‌شوند، بماند!

حالا می‌توان قدری جزئی‌نگرانه‌تر به این ماجرا پرداخت. مضامین خانوادگی ازجمله دست‌مایه‌هایی است که در حوزه کالاهای عامه‌گرایانه از مخاطبان بسیاری برخوردار است. فی‌المثل در مطبوعات آن دسته نشریاتی که رویکردی عامه‌پسندانه و خانوادگی دارند مخاطبان ثابت خود را دارند و از جمله نشریاتی هستند که تیراژهای بالایی دارند.

در سینما و تلویزیون هم فیلم‌ها و سریال‌های خانوادگی مخاطبان بسیاری دارند و به همین تناسب در حوزه کتاب هم آن دست آثاری که به مباحث خانوادگی می‌پردازند، از جمله آثاری هستند که خیلی راحت به چاپ‌های مکرر می‌رسند.نگاهی به کتاب‌های پرفروش که در سال‌های اخیر منتشر شده‌اند به روشنی تاییدی است براین مسئله.  اگر از استثناء‌ها بگذریم و به پاره‌ای تبلیغات که بر اقبال عمومی برخی کتاب‌ها نظر دارد، بسنده نکنیم، اکثریت قریب به اتفاق این کتاب‌ها دارای ویژگی‌های مشخصی هستند؛ کتاب‌هایی که عمده آنها بی‌سروصدا به بازار نشر آمده‌اند اما از استقبال بسیار زیادی هم برخوردار شده‌اند؛ کتاب‌هایی که شاید حتی ما اسم آنها را نشنیده باشیم، اما آن   مخاطبی که جوینده این دست آثار است به‌خوبی با آنها آشناست.

کتاب «بهشت خانواده» نوشته جواد مصطفوی تاکنون 11بار به‌چاپ رسیده است. «راهنمای همسران جوان» نوشته محمدعلی سادات، سیزدهمین چاپ خود را هم پشت سر گذاشته است. نظایر این کتاب‌ها که حتی به‌مراتب بیشتر هم چاپ شده‌اند، فراوان است. حال تصور کنید یک موضوع فی‌نفسه جذاب مثل خانواده از زمینه‌ای برخوردار باشد که آن نیز بسیار مورد علاقه عامه مردم است و در واقع به‌عنوان دغدغه آنها در زندگی می‌تواند به این کتاب‌ها شکل کاربردی‌تری هم ببخشد. برای نمونه کتاب «اسلام و تربیت دختران»  نوشته دکترعلی قائمی، 11بار تجدید‌چاپ شده و یا کتاب نظام خانواده در اسلام نوشته استاد حسین انصاریان 26بار منتشر شد و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است. احکام خانواده مطابق فتاوای امام‌خمینی نوشته عبدالرحیم موگهی تاکنون 27بار به‌چاپ رسیده است.

با توجه به این آثار به روشنی درمی‌یابیم که این آثار، کتاب‌هایی نبوده‌اند که با تبلیغاتی گسترده و حتی با رویکرد عامه‌پسندانه در اختیار مخاطبان قرار گرفته باشند و صرفاً به این دلیل که از مضامینی برخوردارند که برای عامه‌ مردم دارای جذابیت است و با توجه به زمینه اسلامی آنها از شکل کاربردتری برخوردارند و خیلی آرام و بی‌سروصدا مخاطبان بسیاری پیدا کرده‌اند.چنین مسئله‌ای چندان هم دور از ذهن به نظر نمی‌رسد. ما در خانواده چشم می‌گشاییم، رشد می‌کنیم، حرف‌زدن می‌آموزیم، نخستین تجربه‌های خود را درباره درک جهان پیرامون خود و همچنین روابط انسانی را در دل خانواده پشت‌سر می‌گذاریم و نهایتاً اینکه در خانواده زندگی می‌کنیم. خانواده دغدغه ماست؛ روابط میان ما و دیگر اعضای خانواده، ایده‌آل‌ها و چگونگی تنظیم روابط میان ما و راه و رسم زندگی که قرار است به خوشبختی بینجامد.

اینگونه است که در زندگی همه ما، خانواده یکی از ارکان اصلی است و کامیابی در آن یکی از اهداف و آرزوهایمان. بنابراین بسته به نوع ذهنیت، سطح دانش و خاستگاه اجتماعی خود رویکردی متفاوت به این مسئله خواهیم داشت و طبیعی است هرآنچه شاخص‌‌هایی از این مسئله را در خود داشته باشد، می‌تواند برای ما دارای جذابیت باشد.از همین رو طبیعی است که عامه مردم هم در راستای موفقیت در زندگی و داشتن خانواده‌‌ای سعادتمند به هر آن چیزی که می‌پندارند در این زمینه می‌تواند کمک‌حال‌شان باشد، روی خوش نشان بدهند. استقبال از آثاری که به عناوینی چون اعتمادبه‌نفس، موفقیت، خوشبختی و نظایر آن می‌پردازند با توجه به چنین شرایطی امری طبیعی به‌نظر می‌رسد.

کتاب‌هایی که از زوایای مختلف به مبانی نظام خانواده، تنظیم روابط، بهداشت خانواده و... می‌پردازند هم از این قاعده مستثنی نیستند؛ به‌ویژه کتاب‌هایی که به نیت ارتباط با توده مخاطبان نوشته می‌شوند و می‌کوشند راه‌حل‌هایی را در این زمینه به خوانندگان خود ارائه دهند. اغلب ما، سعی می‌کنیم از موفقیت دیگران الگوبرداری کنیم، تجربیات آنها را دریابیم و حتی نصایح غیرمستقیم آنها را مورد استفاده قرار دهیم. به همین خاطر هرچقدر این کتاب‌ها را کاربردی و عملی‌تر فرض کنیم، بیشتر به آنها جذب می‌شویم.

کتاب‌های مذهبی نیز از همین شرایط برخوردار هستند. در جامعه‌ای مذهبی که این مهم نقش تعیین‌کننده‌ای در روابط و مناسبات انسانی آن بازی می‌کند، طبیعی است که کتاب‌های مذهبی به‌عنوان یکی از دغدغه‌های اصلی مردم مورد استقبال واقع شود. اما این کتاب‌های مذهبی نیز نه‌ آن دست آثار سنگین و فقهی یا فلسفی هستند که برای مخاطب خاص نوشته می‌شوند بلکه آثاری هستند که به زبانی ساده و قابل‌فهم برای مخاطبان نوشته شده‌اند.

به همین لحاظ وقتی در جامعه‌ای مذهبی که خوشبختی از کیفیتی صرفاً زمینی برخوردار نیست و ابعاد معنوی نیز دارد، وقتی مباحث خانوادگی از منظر مذهبی موردتوجه قرار می‌گیرد و مخاطب با این اعتماد که با به‌کار بردن روش‌های ارائه‌شده می‌تواند راهکارهای مطمئنی در تنظیم روابط خانواده خود داشته باشد که توفیق دنیوی و اخروی را توأمان به همراه داشته باشد، به طور ناخودآگاه به‌سوی این کتاب‌ها گرایش پیدا می‌کند، به کتاب اعتماد کرده و با آن ارتباط برقرار می‌سازد و حتی خرید آن را به دیگران هم توصیه می‌کند. درواقع به همین خاطر است که وقتی به اماکن مذهبی هم می‌رویم اگر محلی برای ارائه آثار فرهنگی یا کتاب باشد، در کنار انواع و اقسام کتاب‌های مذهبی کتاب‌های خانوادگی نیز از حجم قابل‌توجهی برخوردار هستند.

درباره علل و دلایل اقبال عمومی نسبت به چنین کتاب‌هایی نکات بسیاری را می‌توان مورد توجه قرار داد که بحث را به درازا می‌کشد و در این مختصر نمی‌گنجد. اما در نهایت ذکر این نکته خالی از اهمیت نیست که این دست آثار نیازمند حساسیت و دقت ویژه‌ای در بررسی‌های کارشناسانه پیش از چاپ هستند چرا که شاید یک رمان یا شعر تأثیری آنی یا حتی ماندگار ولی محدود بر مخاطب خود بگذارد. اما چنین کتاب‌هایی فارغ از مضمون مذهبی، روان‌شناسانه و... آثاری هستند که مخاطب به‌طور مستقیم قصد استفاده از دستورالعمل‌ها و راهکارهایشان دارد.

درواقع بسیاری از مخاطبان، آنها را می‌خوانند تا در زندگی خود به‌کار بندند. بنابراین حساسیت و ضرورت دقت نظر بر آنها به‌مراتب بیش از کتاب‌‌هاست. برای نمونه وقتی نویسنده‌ای ادعای اعتماد‌به‌نفس در 10 روز یا  10ساعت می‌کند و یا کسی می‌خواهد خوشبختی را یکباره کف‌دست خواننده بگذارد، آن دیگری وعده موفقیت اجتماعی و اقتصادی می‌دهد و... باید دقت کرد و دید چقدر چنین ادعاهایی قابل‌‌تحقق هستند و حتی فارغ از این، لااقل نویسنده را در مسیرهای اشتباه قرار ندهند. این مسئله درباره کتاب‌های مذهبی- خانوادگی به‌مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار است.