همشهری آنلاین- حمیدرضا رسولی:حاج احمد سالها بهعنوان پل ارتباطی بین مردم و مقامات عالیرتبه کشور با حوصله به دغدغههای مردم گوش میکرد و مشکلات آنها را به مسئولان مربوطه انتقال میداد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
حجتالاسلام والمسلمین شیخ رضا رضوانیزاده، امام جماعت مسجد سیدولی، از حاج احمد کریمی بهعنوان یکی از بازاریهایی که بدون اعتنا به مشغلههای روزمره دغدغه حل مشکلات مردم را داشت نام میبرد: «از ۳۰ سال قبل که بهعنوان امام جماعت به مسجد سیدولی بازار آمدم تاکنون با خیّران زیادی آشنا شدم، اما حاج احمد کریمی اصفهانی را فرد بیمانندی دیدم. خداوند شاهد است که حاج احمد از هر نظر انسان مثبتاندیش و متدینی بود و در هر کاری رضایت خداوند را در نظر میگرفت. به همین دلیل شب و روز و عمرش را وقف مردم کرده بود و برای حل مشکلات مردم احساس وظیفه میکرد. مدام میگفت دینی به مردم دارد که باید ادا کند و با چنین ذهنیتی در این سالهای طولانی دغدغههای مردم را به مقامات و مسئولان کشوری و لشکری انتقال میداد.»
آب روی آتش ریخت
حجتالاسلام والمسلمین شیخ رضا رضوانیزاده معتقد است که شیوه حاج احمد کریمی اصفهانی برای انتقال مشکلات جامعه و خواستههای مردم به مسئولان کشور بسیار ساده و در عین حال مؤثر بود: «حاج احمد مدام به مسجد ما میآمد و بعد از اقامه نماز بین مردم مینشست تا به حرفهای آنها گوش بدهد. ما جلسات ساده و بیتکلفی در صحن مجلس داشتیم و حاج احمد بعد از هر جلسه خواستههای مردم را به مسئولان انتقال میداد. او در قضیه آتشسوزی بازار با چنین شیوهای به رتق و فتق امور پرداخت. بعد از آتشسوزی بازار همه کسانی که اموالشان سوخته بود به مسجد آمدند و حاج احمد هم به اتفاق معاون شهردار تهران و نماینده دادستانی آمد تا به حرف همه گوش بدهد. این جلسه حکم آب روی آتش را داشت و حاج احمد به واسطه ارتباطاتی که با مقامات عالیرتبه نظام داشت مشکلات را حل و فصل کرد.»
غصه مردم را میخورد
حاج احمد کریمی اصفهانی سالها از عمق جان برای حل مشکلات مردم کوچه و بازار کار کرد. حجتالاسلام والمسلمین شیخ رضا رضوانیزاده معتقد است بازار فقدان حضور او را بهشدت احساس خواهد کرد: «حاج احمد با مقامات قضایی و مدیران شهری ارتباط داشت و مورد توجه مقام معظم رهبری هم بود، اما مثل مردم عادی به مسجد میآمد و با یک عبای ساده بین مردم میایستاد و نماز میخواند. او از مناسباتش به نفع مردم بهره میبرد و هرگز دچار غرور و تکبر نشد. خیلیها مثل حاج احمد با مقامات کشور ارتباط داشتند، اما فرق حاج احمد با همه آنها در این بود که هرگز منیت نداشت و حتی یک بار هم نگفت فلان مشکل را من حل کردم. او در بازار تهران حرف اول را میزد، اما وقتی به صحن مسجد میآمد و پای صحبتهای مردم مینشست خودش را فردی کاملاً معمولی میدانست و اصل بیطرفی را رعایت میکرد. اگر حق با مردم بود، از مسئولان انتقاد میکرد، اما گاهی هم مردم را به صبر دعوت میکرد. اگر گاهی مسئولان به درخواستها توجه نمیکردند، حاج احمد ناراحت میشد و غصه مردم را میخورد. او در قضیه اعتصاب بازار هم نقش کلیدی ایفا کرد و بعد از همنشینی با مردم و بازاریها این غائله را سروسامان داد. او فردی بود که الان جای خالیاش را در بازار تهران احساس میکنیم.»