سفر رضاشاه به ترکیه در سال‌۱۳۱۳ او را برای تغییر وضعیت حجاب در ایران مصمم کرد.پهلوی اول از همان سال به فکر متحدالشکل کردن لباس آقایان و برداشتن چادر و حجاب از سر بانوان افتاد.

به گزارش همشهری آنلاین، با صدور فرمان کشف حجاب در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ در تهران که اغلب خانواده‌ها مذهبی و مقید به پوشش بانوان بودند با موجی از نگرانی و خشم میان خانواده‌های اصیل تهرانی همراه شد. در نخستین اقدام، رضاشاه تصمیم گرفت تا با برگزاری جشنی این نگرش خانواده‌ها را تغییر دهد. یکی از برنامه‌هایی که در تهران برگزار شد جشنی برای دختران فارغ‌التحصیل بود. حضور بی‌حجاب خاندان سلطنتی در مراسم جشن فارغ‌التحصیلی دختران در دانشسرای مقدماتی را می‌توان‌ نقطه شروع ماجرای کشف حجاب در تهران دانست. براساس برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده، دختران باید بی‌حجاب در این جشن حاضر می‌شدند. این اتفاق برای بسیاری از زنان و دختران حاضر در مراسم خجالت‌آور بود. بسیاری از آنها از خجالت و شرم بی‌حجاب بودن، صورت‌شان را سمت دیوار گرفته بودند و بعضی‌ دیگر با حالت معذب‌ ایستاده بودند. به همین دلیل اگر به عکس‌های آن روز نگاه کنید، خیلی از دختران کلاه‌شان را کج گذاشته بودند تا شناخته نشوند.


بعد از آن بسیاری از خانواده‌ها سعی کردند ‌ترفندهایی برای دور زدن این قانون ظالمانه به‌کار ببرند. در آن زمان خانه‌ها حمام نداشت. بنابراین یکی از مشکلات بانوان گذر از کوچه‌ها و رسیدن به حمام بود. در کوچه‌های تنگ و باریک تهران قدیم، بسیاری از ساکنان با هم قوم و خویش بودند. زنان از روی پشت‌بام خانه همسایه‌ها عبور می‌کردند و خانه به خانه از پشت‌بام خود را به حمام می‌رساندند. یکی دیگر از ‌ترفندهای دیگر این بود که در هر کوچه «بپّا» می‌گذاشتند. به این صورت که یکی از اهالی خانه که معمولا پسران بودند، وظیفه داشتند در کوچه نگهبانی دهند تا اگر پاسبان در کوچه نبود به مادران و خواهران خود خبر دهند تا آنها بتوانند از کوچه‌ تردد کنند.

«باج‌سبیل دادن» هم‌ ترفند دیگری بود که معمولاً به پاسبان می‌دادند تا او تردد بانوان باحجاب را در کوچه ندیده بگیرد و به مافوق خود گزارش ندهد. در قبال این کار، مبلغی پول یا برنج و قند و... به او می‌دادند. در مواردی هم خانواده‌ها سراغ قوم و خویش خود یا فردی که در همسایگی آنها بود می‌رفتند و می‌دانستند که اگرچه در دم و دستگاه پاسبانی محله کار می‌کند، اما دل خوشی از اجرای قانون بی‌حجابی ندارد. بنابراین از او می‌خواستند تا ساعت حضور پاسبان را در محله به آنها خبر دهد. در خاطرات مادربزرگ‌ها می‌شنویم که آنها اگر در مواقعی با پاسبانی در خیابان روبه‌رو می‌شدند به هیچ‌وجه حاضر به برداشتن چادر و پوشش موی خود نبودند. به هر حال آن دوره برای خانواده‌ها و به‌ویژه زنان و دختران، دوران سختی بود و به هرترفندی دست می‌زدند تا حجاب و پوشش خود را حفظ کنند، حتی اگر به قیمت درگیر شدن با پاسبان و زخمی‌ شدن خودشان تمام شود.

نصرالله حدادی، تهران پژوه