همشهری آنلاین- سمیراباباجانپور: روز دوشنبه، ۱۹ شهریور ۱۳۵۸، ساعت یک و چهلوپنج دقیقه بامداد، آیتالله سیدمحمود طالقانی، مبارز و معلم مکتب انقلاب، دارفانی را وداع گفت. سرودهای زیادی در بحبوحه های انقلاب، بهخصوص در واپسین روزهای سقوط رژیم طاغوت، ساخته و خوانده شد. انبوه جمعیت پیکرش را برای خاکسپاری به بهشتزهرا(س) بردند و صبح سهشنبه در میان شیون و زاری مردم، پیکرش دفن شد و دولت یک روز تعطیل و سه روز عزای عمومی اعلام کرد.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
آن سالها با رحلت و یا شهادت مبارزان راسخ انقلاب، شور و غوغای خاصی در میان مردم به پا میشد. رحلت آیتالله طالقانی که او را معلم انقلاب میدانستند و سالها بهعنوان معلم به تعلیم و تربیت نسل انقلابی مشغول بود حزن و اندوه مردم را افزون کرد. همین باعث شد تا سرود «ای معلم» در وصف ایشان ضبط و توسط محمد گلریز اجرا شود.
گلریز دراینباره میگوید: «قطعه برخیزید، ایران ایران و خمینی ای امام بهصورت غیررسمی بین مردم پخش شد، اما نخستین سرودی که بهصورت رسمی از صدای جمهوری اسلامی پخش شد، به نام معلم بود که در وصف آیتالله طالقانی ساخته شد. سرودی که با آهنگسازی احمدعلی راغب و شعری از سید مهدی علوی در استودیو رادیو ساخته شد و بنده به همراه گروه کر آن را اجرا کردیم. رحلت آیتالله طالقانی بسیار غمانگیز بود. او امامت نخستین نمازجمعه تهران را در پنجم مرداد ۱۳۵۸ در دانشگاه تهران بر عهده داشت که بیش از یکمیلیون نفر در آن شرکت کردند. مرحوم آیتالله طالقانی هفت نمازجمعه را در تهران اقامه کرد که آخرین آن در بهشتزهرا(س)، در ۱۶ شهریور سال ۱۳۵۸، بود. این سرود را در شرایط خیلی سختی ضبط کردیم. انقلاب تازه پیروز شده بود و رادیو ثبات نداشت. بسیاری گمان میکنند این سرود برای شهادت شهید مطهری اجرا شد که اشتباه است.»
سرود ای معلم در زمان خودش با استقبال مردم مواجه شد و در محافل مختلف شنیده میشد. این سرود با این بیتها اجرا شد:
" سرود ای معلم"
ای معلم ای توان ده روان و جان ما ای که جان فدا کنی که پروری روان ما
قاصر از بیان قدر شامخ ات زبان ما تا که دانش هست بر جهان اساس
من تو را سپاس .......... من تو را سپاس
قلب مهربان و روح پاک خویش را هدیه می دهم که جان و هستی ام ز توست
دیده و دل و تن و روان و روح و جسم و جان ما
گر نثار مقدمت روا کنم روا بود درست
مظهر عطوفت و صفا و دانش جهان رهبر خرد امین و همره پیامبران
از تمیز دل، بر تو حق شناس تا که دانش هست بر جهان اساس
ای معلم ای توان ده روان و جان ما ای که جان فدا کنی که پروری روان ما
من تو را سپاس ........... من تو را سپاس
چون شمع میسوزی تا بزم افروزی