سهم نفت، افزایش دامنه حضور اجتماعی زنان، ایجاد بسترهای اشتغال، مهار تورم، توسعه سیاسی کشور و... از شعارهای نخنماشدهای هستند که در چند دوره اخیر هیچگاه از قالب کلی (بدون ذکر مختصات اجرایی) خارج نشدند و تمامیت آنها کرد تحققپذیری نیافتهاند.
پیروز رقابت در عرصه ریاستجمهوری نیز در هر دوره به لحاظ عدمبرخورداری از برنامه روشمند، علمی و با ضرایب تحققپذیری بالا، با عدماشراف بر ابزارهای دستیابی به اهداف، تعادل در پیشرفت فیزیکی عمل به وعدههای انتخاباتی را از کف داده و تراز گذر از ضعف به قوت و تهدید به فرصت، در کارنامه وی به زعم رقبای دوره بعدی، برآیند مثبتی را نشان نداده است.
بهرغم فقدان برنامههای آمایشی در سرزمین، جامعنگری در چیدمان فرصتها و تهدیدات و عدمارائه قامت مولف در ریاست بر کرسی فراگیر کشور توسط نامزدهای ریاستجمهوری، تنوره تخریب رقیب، داغتر از نوآوری و بدعت در چرخه تشکیلات نامزدها نشان داده است.
یکی از نوآورانهترین برنامههایی که قطار انتخابات ریاستجمهوری میتوانست بر ریل آن به راهبردهای روشن با وفاق ملی دست یابد، احیای ارزشهای زمین در قالب شعار توسعه منابع سرزمین است.
عدمپرداخت ارزشهای پایدار و همیشگی منابع سرشار سرزمین اعم از منابع خاک، منابع آب، محیط طبیعی، کشاورزی و... در سرفصل اولویتهای توسعه مدیران سابق کشور، ضرایب قوت و فرصت نهفته در این منابع نزد جامعه ناشناخته باقی مانده است. حتی در حوزه بهرهگیری از انرژی آبهای کشور در توسعه نیروگاههای برقابی، آنچنان در تعیین تراز هزینه و فایده اینگونه طرحها، بیمبالاتی صورت گرفته که سابقه نویدبخش این طرحها در حافظه عمومی کمرنگ نشان میدهد. عدمآگاهی عمومی از ثروت بیبدیل منابع محیط طبیعی کشور در حوزه انرژی و گردشگری و محیطزیست، سبب شده بیشترین هزینه برنامههای توسعه دولتها، از این منابع صرف و کمترین توجه به زندهسازی و پایداری آنها صورت گرفته شود.
تخصیص اراضی وسیع به تکثیر تعاونیهای مسکن در پاسخگویی به ازدیاد بیبرنامه جمعیت، تخصیص منابع جنگلی و مراتع طبیعی به توسعه شبکه راهها، تغییر کارکردی منابع کشاورزی، باغات و... به عملکردهای خدماتی شهری و روستایی، تخریب منابع ارضی و آبی سرشار در پاسخگویی به توزیع غیرآمایشی جمعیت و فعالیت، تخصیص فرصتهای محیط طبیعی در پاسخگویی به تهدیدات روزآمد برنامههای کوتاهمدت سلیقهای و... از نمونه هزینههایی محسوب میشوند که عدمشناخت عمومی از ارزش واقعی این منابع، هیچگاه دولتها را در مظان پرسش جامعه قرار نداده است.
چنانچه نمونه شاخص ارزش و قیمت یک بشکه نفت در بازار جهانی در بورس زمین و خاک و آب و منابع طبیعی کشور نیز تعمیم داده میشد و در طرحهای توسعه اعم از سدسازی و راهسازی و شهرسازی و توسعه صنایع، هزینه آنچه از دست میرفت با فایده آنچه به دست میآمد، در تراز سنجش قرار میگرفت، بیشک بسیاری از این طرحها در افق تحققپذیری و مرتبه وضعیت پایداری منابع اولیهشان، از کمترین امتیاز برخوردار میشدند.
در جهانی که محیطزیست و ارزشهای توسعه پایدار، اولویتبخشی به توسعه محیط زمین، زندهسازی فرهنگ و فرصتهای سرزمین و کاهش ضرایب تخریب منابع الهی، نوید دستیابی به انرژیهای نو و تجدیدپذیر را داده و دغدغه بیشترین سرمایهگذاریها شدهاند، جا داشت فرصتها و قوتهای منابع سرزمین پهناور مورد عنایت اندک نامزدهای بالاترین مقام اجرایی کشور قرار میگرفت تا شان قامت ریاستجمهوری در قوه مجریه کشور از حداقل معیارهای جهانی نیز برخوردار میشد.
بیشک توسعه پایدار، کمهزینهترین سرمایهگذاری در رشد منابع تولیدی است و گسترش بسترهای اشتغالزایی و در نتیجه کاهش قیمت تمام شده محصولات را در برخواهدداشت. در اینگونه توسعه بر خلاف سایر روشهای توسعه، نهتنها ارزش سرچشمه منابع تولیدی، کاهش نخواهد یافت بلکه سهم آیندگان نیز ذخیره خواهد شد.
با تکیه بر شعار توسعه منابع سرزمین، ارزشهای تاریخی منابع با مختصات جغرافیایی، زندهسازی شده و توسعه خواهند یافت و از صرف هزینه در جابهجایی و تخریب مختصات سرزمین جلوگیری خواهد شد. چنانچه در مورد الگوی تاریخی توزیع و استقرار جمعیت بر معیار منابع محیطی در شکلگیری سکونتگاهها تعمق شود، هیچ توسعهای متوازنتر از بسط مختصات همان منابع، قادر به پاسخگویی با هزینه کمتر نخواهد بود.
گشودن این باب در نگاه و رویکرد نامزدهای ریاستجمهوری میتوانست دست آنان را در ارائه توجیهپذیر برنامه خودکفایی در تولیدات کشاورزی، عدمتکیه بر اقتصاد تکمحصولی، بازآفرینی بسترهای ازدسترفته اشتغال در منابع تولید روستایی، ایجاد بسترهای نوین درآمدی در حوزههای گردشگری و محیطزیست، زندهسازی منابع تجدیدپذیر انرژیهای آبی و خورشیدی، تکیه بر فناوریهای بومی و قومی در کسب درآمدهای منطقهای و... باز بگذارد.
حسرت نگاه به ارزشهای سرزمین در تبلیغات اخیر نامزدهای ریاستجمهوری، بیدرنگ این سؤال را بهدنبال دارد که «اگر نفت نبود، ارمغان سفره رای دهندگان از کجا هزینه میشد؟».