غلامرضا رفیع: در روزهایی که شوراهای اسلامی شهر و روستا دوره دوم، ‌آخرین روزهای فعالیت‌شان را تجربه می‌کنند و رفته‌رفته به روزهای انتخابات شوراها نزدیک می‌شویم، مرور فعالیت‌ چهارساله آنان اجتناب‌ناپذیر است.

  در این راستا و  پس از گفت‌وگو با رئیس و نایب‌رئیس شورای شهر تهران،  به سراغ مهنوش معتمدی‌آذر رفته‌ایم تا شرح دستاوردهای شورای دوم شهر تهران را از زبان او بشنویم.

 ارزیابی شما به عنوان عضو شورای اسلامی‌شهر تهران از تشکیل شوراها و اداره شورایی در کشور چیست؟

- نهادی که به اسم شوراهای شهر و روستا به وجود آمده نهادی است از جنس مردم که تعدادی را در شهر و روستا به عنوان نماینده خود انتخاب می‌کنند تا اولا حافظ منافع آنان و ثانیا شنونده شکایت‌ها‌، پیشنهادها و درد دل آنان باشند. شورا در واقع سازمان و ارگانی است که مردم را به مسئولین متصل می‌کند و پلی بین مردم و مسئولین است. امیدواریم نظام شوراهای شهر به تدریج رو به تکامل برود و هم خود اعضا و هم سازمان‌ها و دولت و قانون‌، جایگاه واقعی آنها را بشناسند و حد اکثر تا دو یا سه دوره آتی این جایگاه به دست آید.

به هر حال شوراها‌، هم و غم شان حفظ منافع مردم و تلاش در جهت سوق دادن شهرداری‌ها برای رعایت هر چه بیشتر قوانین و مقررات و حفظ منافع شهر است زیرا منافع مردم با منافع شهرشان حفظ می‌شود.

متاسفانه فعلا با توجه به قوانین موجود احساس می‌شود که این شوراها بیشتر جنبه شورای شهرداری دارند تا شورای خود شهر. در حال حاضر شوراها تنها بر شهرداری نظارت و احاطه دارند و می‌توانند مدیریت شهرداری را انتخاب کنند و بر بودجه شهرداری نظارت داشته باشند و از عملکرد شهرداری پاسخ بخواهند. این در حالی است که در شهر فقط شهرداری نیست که به مردم خدمات می‌دهد، بلکه سازمان‌های دیگری هم وجود دارند که اگر شورای شهر بخواهد شورای شهر باشد باید بتواند آنها را نیز مورد سئوال قرار دهد و بر آنها نظارت کند .

 فکر می‌کنم برای اینکه شوراها اعتماد مسئولین را به خوبی به دست بیاورند و درایت خود را به مسئولین و قانونگذار نشان دهند‌، دو یا سه دوره آتی طول خواهد کشید تا کم‌کم مسئولین با توجه به اعتمادی که به شوراهای شهرها پیدا می‌کنند حوزه عملکرد و اختیارات آنها را افزایش دهند.

 فکر می‌کنم با توجه به قوانین موجود‌، هنوز ظرفیت‌های بالای شوراها ناشناخته مانده است. برای مثال در حوزه فناوری اطلاعات که خود من آن را دنبال می‌کنم و در سال 82 پیشنهاد تشکیل کمیته‌ای را در شورای شهر دادم و این کمیته تشکیل شد. این وظیفه شوراست که فناوری اطلاعات را در شهر توسعه دهد زیرا هیچ سازمان دیگری این وظیفه را به طور خاص به عهده نگرفته است.

هر سازمانی به اندازه خودش وظیفه فناوری اطلاعات را دارد ولی در شهر کسی این وظیفه را نداشت و چنانچه شورا همان موقع ظرفیت خود را می‌شناخت، می‌توانست در همان سال 82 نه سال 85 کار را آغاز کند. ولی شورا ی شهر تهران تازه بعد از سه سال در دور دوم به این رسید که این موضوع می‌تواند جزو وظایف شورای شهر محسوب شود و به این عرصه پا بگذارد و با اعمال مدیریت، فناوری اطلاعات را توسعه دهد و به موانع قانونی آن پی ببرد و در جهت تکمیل قوانینی تلاش کند.

 با وجود اینکه شورای شهر در دوره دوم‌، یک شورای تخصصی است و از 15 عضو کنونی اکثر قریب به یقین متخصص و دانشگاهی هستند ولی همین شورا از شناسایی این ظرفیت و استفاده از فرصت‌ها تا حدودی غافل ماند و تازه در سال 85 موفق به امضای قراردادی برای تهیه طرح جامع فناوری اطلاعات در شهر شد و امیدواریم شورای شهر در دوره سوم بتواند این طرح را به عرصه‌های عملیاتی برساند.

 شوراها طی دو دوره فعالیت خود‌، ‌در زمینه تغییر نگرش مدیریتی کشور و به ویژه در مدیریت شهرها و روستا‌ها چه تحولی را ایجاد کردند؟

- شورا‌ها کم‌کم دارند ظرفیت واقعی خود را می‌شناسند و به همین ترتیب سازمان‌ها و دولتمردان و قانونگذاران نیز به تدریج همین استنباط و باور را پیدا می‌کنند که شوراها می‌توانند ظرفیت‌های بیشتری داشته باشند و کارهای بیشتری را انجام دهند. یک دوره طبیعی گذار باید طی شود.

 مجریان هنگام اجرای کار دست به عصا راه می‌روند تا ظرفیت‌ها را بشناسند و ببینند اگر ظرفیت‌ها وجود دارد اختیارات را تفویض کنند و بیشتر به شوراها میدان بدهند و این روال طبیعی است و نمی‌شود خرده گرفت که چرا روز اول همه ظرفیت‌ها را به ما ندادند.

 اینها باید تمرین شود و در واقع با تمرین در عرصه‌های اجرایی و کاری است که دیگران پی می‌برند که این شوراها ظرفیت‌های بیشتری دارند و باید از این ظرفیت‌ها استفاده شود. زیرا دامنه کار دولت به قدری وسیع است که نه تنها خودش مایل نیست آن کارها را انجام دهد بلکه قانون هم به او تکلیف کرده که آنها را تفویض و تا جایی که می‌شود به مردم واگذار کند.

 قانونگذار نیز با توجه به اعتمادی که رفته‌رفته به شوراها پیدا می‌کند، می‌تواند با وضع قوانین مناسب و افزایش اختیارات شوراها زمینه را برای استفاده از ظرفیت‌ها ی موجود فراهم سازد.

 به نظر شما با تشکیل شوراها چه بهبودی در اداره شهر‌ها و روستا به وجود آمده است؟
- عملکرد شوراها به ویژه در شهرهای کوچک و روستا‌ها چشمگیر بوده است. با این حال متاسفانه در شهرهای کوچک به دلیل فضای کوچکی که شوراها در آن واقع هستند خیلی زود در معرض تهمت قرار می‌گیرند و چون زیر ذره‌بین هستند خود شوراها باید بدانند که خطاهای آنها هرچند کوچک از دید افراد پنهان نمی‌ماند

 به هر حال چون شوراها نمایندگان مردم هستند مردم نیز مواظب اعمال آنها هستند و مواظبند که شوراها کجا خطا می‌روند و کجا خطا نمی‌روند و این امری طبیعی است. ولی در شهرهای بزرگتر رفتار‌های کوچک زیر نظر گرفته نمی‌شود بلکه سیاست‌های کلان شوراهاست که خیلی مورد نقد و بررسی مردم قرار می‌گیرد.


به هر حال ما هر قدر هم با مردم جلسه بگذاریم و پای حرف‌های آنها بنشینیم و درباره پیشنهاد‌های عمرانی و آبادانی و اجتماعی و فرهنگی و طرح‌های مربوطه صحبت کنیم ممکن است نتوانیم طرح‌های آنها را به طور کامل اجرا کنیم. در نتیجه جلب رضایت‌مندی مردم در شهرهای بزرگ به مراتب سخت‌تر است زیرا تنوع افکار و پیشنهادات و خواسته‌ها در این گونه شهرها بیشتر و رسیدگی به همه اینها و کسب رضایت‌مندنی همه مردم از این طریق حاصل نمی‌شود.


برای مثال در دانشگاه صنعتی خواجه‌نصیرالدین طوسی دانشکده برق که بنده مشغول هستم یک روز یکی از همکاران که عموما نگاه منتقدانه‌ای به همه جوانب دارد مرا در راهرو دانشگاه دید و گفت خانم معتمدی من واقعا از شماها متشکرم و من از این صحبت خیلی تعجب کردم و گفتم چرا؟ گفت از اینکه شورای شهر باعث شد دو سال قیمت مسکن ثابت بماند. این یکی از سیاست‌هایی بود که شورای شهر توانست با ثابت نگه داشتن عوارض ساخت و ساز و خدمات شهری به رغم تورم رسمی‌سالانه با سیاست همگام با مدیریت شهرداری جلوی این گرانی را بگیرد و خوشبختانه طی دو سال یعنی تا سال 84 قیمت مسکن ثابت ماند. به هر حال شورای شهر می‌تواند با اتخاذ سیاست‌های کلان تاثیرات خیلی چشمگیری در شهر بگذارد.

 فکر می‌کنید که شوراها چقدر توانستند نگاه مردم را نسبت به مدیریت شهری در سطح کشور تغییر دهند؟

- در دور اول شوراها متاسفانه نگاه مردم نسبت به تشکیل شوراها خیلی مثبت نبود یعنی در آن دوره یک تجربه تلخی اتفاق افتاد. به هر حال در رابطه با شوراها یک دسته از مردم کاملا به ساختار شوراها اشراف و اطلاع دارند که شهرداری و شورای شهر و ساختار اداری کشور و دولت چیست؟ ولی دسته دیگر اصلا شورا و شهرداری و دولت و وظایف این دو را از یکدیگر تفکیک نمی‌کنند.

 آن دسته از مردم که متوجه ساختار تشکیلات شوراها و شهرداری و دولت هستند و اینها را از یکدیگر تفکیک می‌کنند قطعا الان به این نتیجه رسیده‌اند که وجود و حضور شوراها منافعی برای مردم داشته و شوراها به عنوان یک نهاد نظارتی مشکلات مردم را پیگیری می‌کنند. اینها نگاه‌های مثبتی نسبت به عملکرد شوراها و مدیران شهرداری داشته و دارند.

 از سوی دیگر مدیران شهرداری نیز از آنجا که می‌دانند نظارتی بالای سرشان است بالاخره عملکردشان با گذشته فرق می‌کند. بالاخره هر انسانی وقتی بداند یک ناظری بالای سرش هست بیشتر مواظب عملکرد ش می‌باشد.


به هر حال تشکیل شوراها در مجموع روی مدیریت شهر تاثیر مثبت داشته است ولی تاثیر بیشتر آن در دور دوم شوراها بوده است زیرا این شوراها منسجم تر و با وحدت کلمه و هماهنگ تر و همسو تر با مدیریت شهری عمل کردند و به همین دلیل تاثیرات مثبت آنها در دور دوم و اعتماد سازی مردم نسبت به این مدیریت و نقش مثبت آن در حوزه‌های اجرایی به مراتب بیشتر از دوره قبل بود.

 مستندات شما در این باره چیست ؟

- روزهای اول که به شورا آمدیم آمار و ارقام بازرسی کل کشور را گرفتیم‌، بیشترین شکایت را مردم در حوزه تهران از شهرداری داشتند . ولی در سال اخیر‌، نمی‌گویم کمترین شکایت ولی از اوج شکایت‌های مردمی‌ چهار پنج مرتبه پائین‌تر آمده است.

 به ویژه در سال 83 شهرداری مردم  فکر می‌کردند اگر در شهر تهران می‌خواهند شهرداری را ببینند باید بروند نماز جمعه و او را ببینند. مسئولین پاسخ‌گوی شهرداری را توی فضاهای عبادی می‌دیدند. یعنی یک روح عبادی  در شهرداری حاکم شد بر عکس قبل از آن و رسید به جایی که مردم برای برقراری ارتباط با شهردار باید می‌آمدند نماز جمعه و شهردار تهران در نماز جمعه کنار مسجد میز ثابت داشت.

 اینها نشان می‌دهد نگاهی که در زمان این مدیریت جدید در شهرداری پیدا شد اعتماد زیادی را جلب کرد. تا آنجا که آوازه آن به گوش مردم شهرهای دیگر نیز رسید و همان اعتمادی که شهروندان مراجعه کننده به شهرداری تهران پیدا کرده بودند توسعه پیدا کرد و به کل کشور رسید و این نگاه و اعتماد مردم جوری شد که شهردار تهران در انتخابات ریاست جمهوری منتخب کل مردم ایران شد. در حالی که شاید شش ماه یا یک سال قبل از آن مردم اصلا نمی‌دانستند که شهردار تهران کیست و یا اسمش چیست.

 ولی مدیریت شهر و همین شهرداری با عملکرد درست و خوبش متوانست اعتماد سازی کند به نحوی که در کل کشور تسری یابد. امیدواریم در دوره‌های بعد نیز همین اتفاق بیفتد و شهرداران بعدی هم که این عرصه‌ها را در اختیار می‌گیرند به نحوی عمل کنند که اعتماد مردم جلب و کارهای واقعی و حقیقی آنها یکی شود.

 واقعی یعنی آنچه واقع شده و به وقوع پیوسته و انجام شده است. حقیقی یعنی آنچه که با حق بوده و به سمت عدالت است و امیدوارم در دوره‌های بعدی کارهایی که واقع می‌شود و به عرصه اجرا می‌پیوندد همان باشد که حقیقت و حق می‌گوید. اگر چنین اتفاقی بیفتد مردم اعتماد می‌کنند به فردی که عملکردش با حقیقت یکی باشد. امیدواریم  باز هم همین رویکرد را در دوره‌های بعدی داشته باشیم.

به نظر شما جایگاه شوراهای کنونی با شورای‌ها ی مورد نظر قانون اساسی چقدر فاصله  دارد؟

- قطعا این شوراها به تبع قانون اساسی تشکیل شدند. یعنی تشکیل شدند که آن ماموریت را انجام دهند ولی هنوز آن ظرفیت مورد نظر قانون اساسی را پیدا نکرده‌اند.

چه ظرفیت‌هایی ؟

- مدیریت واحد شهری‌، یعنی یک مدیریت پاسخگو‌. الان مردم مشکلی در شهر دارند معلوم نیست کجا باید شکایت کنند آیا اگر بیایند شورای شهر راجع به آن شکایت کنند آیا شورای شهر می‌تواند آن را بررسی کند؟ فکر می‌کنم قانون مدنی باید بر اساس آنچه در قانون اساسی برای شوراها پیش بینی شده تدوین و یک مدیریت واحد تشکیل شود که پاسخگو باشد.

 برای نمونه در حال حاضر در باره مشکل ترافیک بیش از10 سازمان در شهر تهران وجود دارد که بخشی از مشکل ترافیک به عهده آنهاست ولی یک مدیریت پاسخگو در این باره وجود ندارد. از این رو قانونگذار باید قانون مدنی را بر اساس قانون اساسی طوری تدوین کند که اختیارات شوراها بیشتر شود و مردم بدانند برای حل مشکلاتشان باید به کجا مراجعه کنند و پاسخ بخواهند.

 چنین مدیریتی وقتی اختیارات، اعتبارات و نظارت کافی داشته باشد می‌تواند با کار کارشناسی مشکل را حل کند. قانون اساسی گفته است که حل مشکلات مردم به دست خود مردم ولی الان این مسئله اتفاق نمی‌افتد. الان بند 44 قانون اساسی پیش بینی کرده است که وظایف دولت باید به بخش خصوصی و مردمی‌واگذار شود. در رابطه با شوراها نیز23 وظیفه در قانون پیش‌بینی شده که باید به شوراها واگذار شود.

 آیا شوراها در حال حاضر این آمادگی را دارند؟

- بله به نظر من شوراها این ظرفیت را دارند ولی اعتبارات اینها نیز باید پیش بینی و به شوراها تحویل شود. نه اینکه فقط مدیریت آنها واگذار شود. باید در ساختار اداری مربوطه‌، نحوه واگذاری و اختصاص اعتبارات به طور دقیق پیش بینی و در قانون دیده شود. فقط این نیست که با یک کلمه بگویند اختیارات به شما واگذار شد. دلیل اینکه شورای شهر تهران قبلا 5 وظیفه پیشنهادی را نپذیرفت این بود که قوانین نقص داشت. از این رو قانون گذار باید با برطرف ساختن نقص قوانین شرایطی فراهم سازد تا از این ظرفیت‌ها بتوان به نحو مطلوب  استفاده کرد. بی شک ظرفیت شوراها بالاتر از اینها است.

 نظر شما در باره ضرورت واگذاری اختیارات زمین شهری به شهرداری‌ها چیست؟

- یکی از مشکلات این است که هم اکنون اجرای طرح‌های عمرانی و هزینه تملک املاک واقع در این گونه طرح‌ها به عهده شهرداری و مدیریت شهری، ولی زمین‌ها در اختیار سازمان دیگری است. از این رو  باید زمین‌های واقع در شهر در اختیار کسی باشد که عمران و آبادانی شهر‌، اجرای طرح‌های شهری‌، کشیدن اتوبان‌ها و ایجاد فضاهای فرهنگی‌، ورزشی‌، مذهبی و فضای سبز به عهده اوست.

 این جور نمی‌شود که زمین‌ها در اختیار دیگری و اجرای طرح‌ها به عهده مدیریت شهر باشد. البته تحقق مدیریت واحد  برکل امور شهری لزوما این نیست که همه امور به شهردار سپرده شود و مدیریت می‌تواند فوق شهردار باشد. قانونگذار باید ساختار آن را ببیند و همین شوراها می‌توانند در این زمینه مدیریت داشته باشند و سیاست گذار کل باشند.

از نظر شما شاخص ترین دستاورد شوراها طی هشت سال فعالیت چه بوده است؟

- در کل کشور این بود که مردم حس کردند انتخابات شورای شهر شوخی نیست و چه بیایند و چه نیایند‌، یک شورای شهری انتخاب می‌شود که یک سری تصمیماتی می‌گیرد. مردم الان این را حس کرده‌اند که چنانچه نیایند و در انتخابات شوراها شرکت نکنند عرصه را دیگران می‌برند و بدون دخالت آنان تصمیماتی گرفته می‌شود.

این بزرگترین دستاورد است. فکر می‌کنم که در انتخابات دور سوم شاهد حضور پرشور و گسترده مردم در انتخابات شوراها هستیم و این یکی از دستاوردهای مهم شوراها بوده و هست. برای خود شوراها نیز این موضوع به اثبات رسید که با وحدت کلمه و کار کارشناسی و تلاش برای حفظ منافع مردم قطعا موفق می‌شوند و این موفقیت‌ها در گروه اهمیت نگاه‌ها بوده است و یکی از دستاوردهای مهم شوراها به ویژه در دوره دوم به شمار می‌رود.

دستاورد مهم دیگر در این زمینه پی بردن شوراها به ظرفیت‌های خود بود و علاوه بر این قانونگذار و مسئولین نظام نیز به این ظرفیت‌ها به ویژه با عملکرد خوب شوراها در دور دوم پی بردند. البته از حق نباید بگذریم که شوراها در دوره اول نیز خوب عمل کردند.

مهمترین دستاورد شورای شهر تهران در این مدت چه بوده است؟

- با وجود اینکه ما رضایت صد درصدی از عملکرد خود نداریم ولی خوشبختانه در این مدت نگاه مثبت رهبر را نسبت به خودمان داشته‌ایم و در ملاقات‌هایی که با ایشان داشتیم ایشان بارها رضایت‌مندی خود را ابراز داشته‌اند و این یک دستاورد مهم است. ما توانستیم الگو شویم برای شوراهای دیگر و آنها به ویژه در بخش‌های عمرانی و فرهنگی و اجتماعی از طرح‌های شورای شهر تهران الگو گرفتند و توانستند راه را برای خود باز کنند.

مهمتر اینکه ما توانستیم اعتماد مردم را جلب کنیم به نحوی که آن اعتماد سازی تسری پیدا کرد به کل ایران و مردم آن را در انتخابات ریاست جمهوری نهم نشان دادند.